۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۹۴۲۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۹-۰۸-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۹۴۲۰
انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۹-۰۸-۱۴۰۳
بخش سوم و پایانی گفت‌و‌گوی دو روزنامه‌نگار ارشد نیویورک‌تایمز

آناتومی شکست/ چرا استراتژی بایدن در خاورمیانه موفق نبود؟

آناتومی شکست/ چرا استراتژی بایدن در خاورمیانه موفق نبود؟
فراکلین فوئر: گزارشم را «آناتومی شکست» نامیدم، زیرا به‌‌رغم دیپلماسی پویا و مصرانۀ دولت در سال گذشته برای رفع بحران خاورمیانه، نتیجه‌ای حاصل نشد

 
منبع: نیویورک‌تایمز
تاریخ انتشار: 8 اکتبر 2024
میزبان گفتگو: اِزرا کلین
مهمان: فرانکلین فوئر
 
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
   عصر ایران؛ لیلا احمدی-  یک سال پس از واقعۀ خونبار هفت اکتبر و به راه‌افتادنِ جنگ مصیبت‌بار غزه، فرانکلین فوئر گزارش جامعی با عنوان آناتومی شکست تهیه کرد تا تحلیلی منسجم از وضعیت خاورمیانه با تمرکز بر جنگ غزه روایت شود.

    ازرا کلین به همین مناسبت، گفتگویی تفصیلی‌ با فوئر انجام داد و به کاوشی پرسش‌گرانه در زوایای پیدا و پنهانِ موضوع پرداخت. او سعی کرد دریابد که چرا فوئر تلاش استراتژیکِ ایالات متحده را فاجعه‌بار می‌نامد؟» ازرا در مقدمۀ گفتگو می‌گوید: «خبری از توافق صلحِ اسرائیل با عربستان نیست. تهاجم اسرائیل به غزه بیش از چهل هزار کشته و شمار زیادی آواره و آسیب‌دیده برجای گذاشته است. غزه با خاک یکسان شده و حجم تلفات فراتر از چیزی است که در ذهن بگنجد. رهبران اسرائیل به آینده نمی‌اندیشند و نمی‌دانند چه چشم‌اندازی در برابرشان قرار دارد.»

   فوئر می‌گوید: روایت‌ام را «آناتومی شکست» نامیدم، زیرا به‌‌رغم دیپلماسی پویا و مصرانۀ دولت در سال گذشته برای رفع بحران خاورمیانه، نتیجه‌ای حاصل نشد. در این مدت پیوسته با مثال‌های نقض مواجه بودیم و می‌دانیم که اهرم‌های نفوذ آمریکا بر اسرائیل بسیار اغراق‌آمیز نمایانده شده است.» شایان ذکر است که مقالات ترجمه‌شده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.

 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖

 

استراتژی بایدن در خاورمیانه
  ازرا کلین: حالا که به روزهای نخستِ جنگ بازگشته‌ایم، بیایید روند مذاکرات را بررسی کنیم. اسرائیل قصد داشت چه واکنشی در غزه نشان دهد؟ ایالات ‌متحده از آن‌ها خواسته بود رویکردی محدودتر، با محوریت مبارزه با تروریسم داشته باشند. اسرائیل اساساً به این سمت نمی‌رود و نتانیاهو سعی می‌کند نشان دهد که راه میانه‌ای در پیش گرفته. به آمریکایی‌ها می‌گوید اسرائیل بخشی از ارتش را برای تصرف غزه می‌فرستد. مدتی آن‌جا می‌مانند و سپس به سمت خان‌یونس (که به نظرشان مرکز شبکۀ تونل‌های زیرزمینی است) حرکت می‌کنند و جنگ تا کریسمس تمام خواهد شد. در گزارش شما این‌طور آمده و همان چیزی است که دولت بایدن اواخر ماه اکتبر می شنود؛ یعنی اسرائیل در حال برنامه‌ریزی برای تهاجم زمینی است و به‌لحاظ اجرایی، ظرف هشت هفته پایان خواهد یافت.

   فرانکلین فوئر: بله، این یکی از چیزهایی است که حین گزارش ماجرا واقعاً مرا شگفت‌زده کرد. وقتی با مقامات اسرائیلی صحبت می‌کردم، آن‌ها مدام به گفتگوی نتانیاهو و بایدن می‌پرداختند و تکرار می‌کردند که بایدن به نتانیاهو گفته: «تندروی نکن». بایدن بر مدل مبارزه با تروریسم برای مواجهه با این جنگ تأکید داشت و در حیرت‌ام که این‌قدر بی‌پرده با نتانیاهو حرف می‌زد. وقتی بلافاصله پس از هفت اکتبر به اسرائیل رفت، به‌وضوح به آن‌ها گفت که از همۀ اشتباهاتی که ایالات متحده در افغانستان و عراق مرتکب شده، اجتناب کنند. البته تصور می‌کردم حملۀ اسرائیل به حماس را به میان بکشد، چون در مورد ازبین‌بردنِ حماس صحبت می‌کرد و هاج‌و‌واج بودم که گفتگویشان چگونه به این‌جا رسیده است؟ مقامات آمریکایی واقعاً تمایلی به صحبت در مورد آن گفتگو نداشتند و حاکی از این است که از همان شروع جنگ، شکاف بزرگ‌تری بین ایالات متحده و اسرائیل وجود داشت. بایدن که در گذشته فقط گاهی‌اوقات در این‌خصوص صراحت به خرج می‌داد، پس از هفت اکتبر بسیار بی‌پرده موضع ‌گرفت. او در مرحلۀ نخستِ جنگ غزه، سیاست خارجی‌اش را با روشی سقراطی، براساس پرسش و پاسخ‌های پیوسته و هدفمند پیش می‌برد. به نتانیاهو مشاوره می‌داد. او را نصیحت می‌کرد و هرچند روشن بود چه می‌خواهد، اما سعی داشت بدون بیانیه و سخنرانی یا فشار و اصرار، او را به راه درست و معقول سوق دهد. 

   موضوع دیگری که باعث حیرتم شد، این بود که اسرائیل برنامه‌ای برای حمله به غزه نداشت. پیوسته معطوف به این بود که جنگ با حزب‌الله چگونه است؟ برای آن جنگ برنامه‌ریزی می‌کردند و مشتاقانه به این می‌اندیشیدند که جنگِ تمام‌عیار با ایران را چگونه آغاز کنند؟ آن‌ها این سؤال استراتژیک و مهم را نادیده گرفته بودند که قرار است با غزه چه کنند؟ بنابراین پس از هفت اکتبر، به‌شدت بداهه‌پردازی کردند. آن‌ها شوکه، خسته و زخم‌خورده، نقشه‌هایی برای حمله به غزه می‌پروراندند که نیاز به ویرایش داشت. مثلاً هرگز به نحوۀ بستن تونل‌هایی که حماس را مسلح می‌کرد، نپرداختند که خلأیی آشکار در طرح جنگی‌شان محسوب می‌شود. نقشه‌های جنگی اسرائیل هم درست طراحی نشده است.

 
ازرا کلین: فکر نمی‌کنم دولت بایدن واقعاً باور داشت یا می‌توانست مجاب شود که تا پیش از رخداد هفت اکتبر، می‌توانست راهی برای تشکیل کشور فلسطین بیابد. وقتی تهاجم زمینی شروع شد، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد تا کریسمس به پایان برسد. شما با اسرائیلی مواجهید که بی‌محابا به غزه لشگرکشی می‌کند، وارد جنگ شهری می شود و هرگز اجازه نمی‌دهد حماس در آن منطقه حکومت کند. آن‌ها هیچ برنامه‌ای برای روز بعدشان ندارند. اساساً با انواع رخدادهای غیرمنتظره روبه‌رو می‌شوند و به دل حادثه می‌روند. فکر می‌کنم با طرح این موضوع در دولت بایدن و ارائۀ گزارش شما، به ذهنشان خطور کرد که بگویند جنگ تا کریسمس خاتمه می‌یابد و دیگر معلوم نیست چگونه؟ قرار است چه‌کسی را گول بزنند؟

فرانکلین فوئر: بله، خیلی روشن و صریح به این تناقض ساده‌لوحانه پرداخته‌اید که به‌ویژه با نگاه به گذشته، کاملاً متقاعدکننده است. تنها چیزی که می‌توانم در دفاع از دولت اضافه کنم، این است که سیاست خارجی نیاز به همت عقلانی و راهبردی دارد ولی از قضا به ورطه‌ای افتاده‌ایم که سیاست‌ورزیِ ایالات متحده و این دولت، به دلیل وابستگی‌های عاطفی و پیوندهای استراتژیک در اتحاد با اسرائیلی‌ها به نوعی قفل شده است. درنتیجه تصورشان در مورد توان اسرائیل برای گذار به مرحلۀ بعدی، صرفاً آرزو، خیال خام و رؤیای خوشبینانه است. انگار دولت اسرائیل همیشه این ذهنیت را دارد که وقتی شوک و آسیب هفت اکتبر را پشت‌سر بگذارد، لحظه‌ای فرا می‌رسد که کشور شروع به تنظیم مجدد می‌کند و تعادل و آرامشی پدیدار می‌شود که تفکر استراتژیک را در بطن خود دارد. آن‌زمان می‌توان به کشور از نگاهِ جهان بزرگ‌تر نگریست و دریافت که طرح آشتی با کشورهای سُنی‌مذهبِ خلیج فارس، تاچه‌حد اغواکننده و نیرومند است. این طرح، بدون‌شک راه را برای تشکیل دولت فلسطین هموار می‌کند. 

لابد با چنین نگرشی خواهند گفت: «آن‌ها در دو نبردی که وعده داده بودند، پیروز شدند و ظرف دو ماه، هزینه‌های گزافی به مهاجمان تحمیل کردند. حتماً از حالا به آن‌چه توصیه کردیم، یعنی مبارزه با تروریسم متمرکز می‌شوند و این‌بار جنگ را قانونی، به شیوه‌ای هدفمندتر و استراتژیک‌تر از گذشته ادامه می‌دهند. رابطۀ ایالات متحده و اسرائیل در سطح نظامی بسیار عمیق و درهم‌تنیده است و باید درنظر داشت که صرفاً نتانیاهو روبه‌روی بایدن قرار ندارد. نیروهای دفاعیِ اسرائیل به نیروهای سنتکام [یکی از شش ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح ایالات متحده واقع در فلوریدا] گره خورده‌اند. 


ازرا کلین: به ماه مارس می‌رسیم که اسرائیل در حال بررسیِ «حمله به رفح» است. بایدن در شبکۀ ام‌اس‌ان‌بی‌سی با «جاناتان کیپهارت» (روزنامه‌نگار واشنگتن‌پست) مصاحبه می‌کند و هشدار می‌دهد که حمله به رفح برای او به‌مثابۀ عبور از خط قرمز است. رئیس‌جمهور ایالات متحده در انظار عمومی با ادبیات شدیدالحنی حرف می‌زند ولی در کمال تعجب می‌بینیم که اسرائیل به رفح حمله می‌کند و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. آیا این بی‌اعتنایی حاکی از تضعیف نفوذ آمریکا نیست و بر توخالی‌بودنِ سخنان مقامات دلالت ندارد؟


فرانکلین فوئر: می‌توانم برای شما توضیح دهم که چه اتفاقی افتاد. زمانی که خطوط قرمز را به نتانیاهو اعلام کردند، موضع دولت به این صورت ارائه شد که: «شما باید برنامه‌ای برای «محافظت از غیرنظامیان» ارائه دهید. در جریان تهاجم به رفح هم این‌طور نبود که خودِ «تهاجم»، خط قرمز باشد. فکر می‌کنم رئیس‌جمهور در مصاحبه با کیپهارت، موضوع را به گونه‌ای دیگر بیان کرد و هیچ راه‌حلی برای این اختلاف نیافت؛ اما زمانی که من با مقامات صحبت می‌کردم، پاسخشان این بود که: «اسرائیل نقشۀ تهاجم را تغییر داده. به جای این‌که به شهر هجوم بیاورند و آن‌جا را ساختمان به ساختمان و محله به محله پاکسازی کنند، با روشی بسیار دقیق‌تر پیش رفتند؛ یعنی منطقۀ مشخصی را محاصره کردند، روی تونل‌های قاچاق مهمات متمرکز شدند و فقط با گردان‌های حماس مبارزه کردند. اشاره‌ام به تلفات خان‌یونس در شهر غزه است. آن‌ها در این مورد متفاوت عمل کردند و بر هدف خاصی تمرکز داشتند. موضع دولت در آن برهه این بود که ما نمی‌خواهیم این جنگ ادامه پیدا کند، اما اسرائیل باید این تونل‌ها را از بین ببرد. البته نمی‌توان این واقعیت را کتمان کرد که این همه جزئیات در سیاست‌ورزی به آشفتگی می‌انجامد و ایالات متحده را ضعیف جلوه می‌دهد. دولت محدودیت‌ها و خطوط قرمز متعددی تعیین می‌کند که از آن‌ها تجاوز می‌شود.

ازرا کلین: فکر می‌کنم گاهی مردم در مورد اهرم فشار آمریکا بر اسرائیل، اغراق می‌کنند. نظر من این است که اگر بایدن گفته بود، «با حمله موافق نیستیم ولی می‌توانید در غزه عملیات ضدتروریستی انجام دهید ... اگر حمله کنید، شما را حمایت نمی‌کنیم.» و حتی اگر ظرفیت عمل به تهدید را باتوجه به جو جمهوری‌خواه کنگره می‌یافت، اسرائیل کماکان به غزه حمله می‌کرد.

  نگرانی و واهمۀ دولت بایدن از این است که روابط فیمابین خراب شود و دیگر نفوذی بر اسرائیل نداشته باشد. با این اوصاف، وقتی با مردمی که دیدگاه‌های مختلفی دربارۀ سیاست خارجی دارند، در این خصوص صحبت می‌کنم، نظر غالب این است که: آمریکا مداخله‌ای در اقدامات اسرائیل نداشته، موضع صلح‌طلبانه‌ای گرفته و مدام بر پیشبرد مذاکرات تأکید کرده است. شاید صرفاً خواسته تغییرات کوچکی در نقشه‌های جنگی صورت گیرد.

   در خلال شکل‌گیری فاجعۀ غزه، یکی از مواضع ثابت آمریکا و بایدن، اتخاذ واکنش مسالمت‌آمیز در غزه و «احیای تشکیلات خودگردان فلسطین بوده که البته مستلزم حضور شرکای فلسطینی پشت میز مذاکره است. اسرائیل با فشار «بتسالل اسموتریچ» (وزیر دارایی اسرائیل با مواضع رادیکال و نژادپرستانه)، با انتقال درآمدهای مالیاتی به تشکیلات خودگردان فلسطین مخالفت و از حملات خشونت‌آمیز شهرک‌نشینان به شهرها و روستاهای کرانۀ باختری حمایت کرد. کاری که آمریکا هرگز انجام نمی‌دهد و به عقیدۀ من توانش را دارد، این است که اعلام کند: "اگر به خشونت‌ورزی و تندروی ادامه دهید، دیگر از شما حمایت نخواهیم کرد. تا زمانی که افق سیاسی و هم‌پیمانان سیاسی را که هستۀ مرکزی استراتژی جو بایدن در خاورمیانه است، نادیده بگیرید، پشتیبان شما نخواهیم بود"، اما آمریکا این کار را نمی‌کند. رویکرد ایالات متحده در قبال اسرائیل به کشیدنِ چک سفید می‌ماند. حالا دولت بایدن و هر تحلیلگر منصفی می‌تواند ببیند که ردپایی از استراتژیِ مبتنی بر مذاکره وجود ندارد. ما به استراتژیِ اسرائیل متعهد ماندیم، اما به استراتژی خودمان پایبند نبودیم.

فرانکلین فوئر: بله، همین‌طور است. گزارشم را «آناتومی شکست» نامیدم، زیرا به‌‌رغم دیپلماسی پویا و مصرانۀ دولت در سال گذشته برای رفع بحران خاورمیانه، نتیجه‌ای حاصل نشد. در این مدت پیوسته با مثال‌های نقض مواجه شدیم و با شما موافقم که اهرم‌های نفوذ آمریکا بر اسرائیل بسیار اغراق‌آمیز نمایانده شده است. نمونه‌های مشابه دیگری هم داریم که می‌بینیم ایالات متحده، کمک‌های نظامی‌اش را در مصر و بحرین قطع کرد و عاقبت هم نتوانستیم به هیچ‌یک از اهداف استراتژیکمان برسیم. همیشه به فصول گذشتۀ دیپلماسی آمریکا فکر می‌کنم و بزرگانی مثل کیسینجر، بیکر، هالبروک را از نظر می‌گذرانم. وقتی دیپلماسی قدرتمندی دارید، می‌توانید رشته‌های مستحکمی بسازید و قادر به تحقق اهداف استراتژیک شوید.


و چیزی که در پایان گزارش آزارم می‌دهد، این است که هنوز مابه‌ازایی هست. چشم‌اندازی از دنیایی بهتر در سمت مقابل جنگ در کار است و گرچه ممکن است قابل‌قبول‌ترین دیدگاه نباشد، اما وجود چنین منظری در ذهن، همۀ گزینه‌های دیگر را از بین می‌برد. به باور من، وظیفۀ دولت است که از هر ابزار ممکن، هر آچار، انبردست و پیچ‌گوشتی در سبد ابزار دیپلماتیک‌اش برای دستیابی به نتیجۀ صلح‌آمیز استفاده کند. قدم‌نهادن در این راه به معنای مشاجرات و مباحثات فراوان در ملاء‌عام با اسرائیلی‌ها و متحدان کنگره است، اما لزوماً به معنای کنارگذاشتن اتحاد نیست. مسیر جایگزینی وجود دارد که لزوماً میانه‌روانه و مماشات‌گرانه نیست. تصور این مسیر و طی‌کردنِ آن دشوار است ولی هرگز ناممکن نیست.

ارسال به دوستان