عصر ایران ؛ مصطفی داننده - مسعود پزشکیان، نهمین رئیسجمهور ایران، روزهای پیچیدهای را تجربه میکند. شاید آن زمان که شناسنامهاش را در ستاد انتخابات به عکاسان نشان میداد، نمیدانست با چنین شرایطی مواجه خواهد شد.
پزشکیان آگاه بود که با یک اقتصاد بیمار روبرو است. او و تیم مشاورانش تصور میکردند که پس از پیروزی، با دیپلماسی فعال و گشایش دوباره در روابط با آمریکا و احیای برجام، میتوانند شوکی مثبت به اقتصاد ایران وارد کنند. در کنار آن، با اقداماتی مانند رفع فیلترینگ و باز کردن فضای اجتماعی، به ایجاد تحولی چشمگیر در کشور بپردازند. اما شرایط به شکل دیگری پیش رفت، و اکنون ایران بهصورت رسمی درگیر یک تقابل با اسرائیل شده است؛ وضعیتی که ممکن است به زودی به یک جنگ تمامعیار بدل شود. چنین فضایی بهویژه برای اقتصادی که حتی در شرایط صلح هم لنگ میزد، فشار مضاعفی بهبار آورده است.
همه اینها کافی نبود که ترامپ نیز دوباره به ریاست جمهوری آمریکا بازگشت؛ فردی که تصمیمات غیرمنتظرهاش میتواند جهان را دستخوش شوک کند. خروج آمریکا از برجام در دوران ریاست جمهوری او، ضربه مهلکی به اقتصاد ایران وارد کرد. ترور سردار سلیمانی نیز به دستور ترامپ انجام شد.
اکنون، حضور دوباره ترامپ احتمال احیای برجام یا هر توافق دیگری را بهخاطر تصمیمات گذشته او بهشدت کاهش داده است، مگر اینکه اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد.
پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که پزشکیان باید چه کند؟ آیا او باید تسلیم شرایط شود و نظارهگر تحولات بماند، یا با تصمیمات منطقی و قاطع، شرایط را تغییر دهد؟ یکی از انتقاداتی که به روحانی در دولت دوم او وارد شد، فقدان تصمیمات مناسب در مواجهه با ترامپ بود. او در حالی که با مشکلات داخلی و خارجی بسیاری روبرو بود، خود نیز به شکلگیری شرایط دشوار کمک کرد.
پزشکیان باید به موافقان و مخالفان نشان دهد که او رئیسجمهور و مسئول اداره کشور است. مردم رئیسجمهور را مسئول اوضاع کشور میدانند و از او و تیمش انتظار یک اقتصاد پایدار و زندگی آرام دارند. بنابراین، او باید به گونهای عمل کند که مردم احساس کنند با وجود همه دشواریها، همچنان بر اوضاع مسلط است.
پزشکیان و تیم دیپلماسی او باید نخستین هدف خود را بر ایجاد آتشبس در منطقه متمرکز کنند. حقیقت این است که وزارت خارجه دولت چهاردهم تاکنون عملکرد مثبتی داشته و تلاشهای آنها برای بهبود شرایط منطقهای مشهود است. جهان باید بداند که ایران خواستار ادامه وضعیت کنونی نیست و این پیام باید به وضوح منتقل شود. در کنار آن، لازم است با وجود همه دشواریها، راههایی برای گفتوگو با آمریکا جستجو شود. نباید فراموش کرد که توافق هستهای زمانی رخ داد که ایران و آمریکا پشت یک میز نشستند و مذاکره کردند.
مذاکره با اروپاییها بدون موافقت آمریکا به جایی نمیرسد؛ این درس مهمی از تاریخ است. اگر نتوانیم اوضاع را به سوی آرامش پیش ببریم، در برابر سیاستهای ضدایرانی ترامپ، روزهای سختتری در انتظار خواهد بود و اقتصاد نیمهجان ما بیجانتر خواهد شد.
امید است که دولت همچنان تازه ایران بتواند کشتی کشور را از این طوفان به سلامت به ساحل برساند. این مسیر اما تنها با عقلانیت و پرهیز از هیجان و شعارزدگی میسر است. دولت باید بیاعتنا به دیدگاههای برخی نمایندگان مجلس که در دنیایی جداگانه زندگی میکنند، تصمیمات مناسبی اتخاذ کند.
رئیس جمهور پزشکیان باید بداند که هنر سیاست مدار این است که اسیر کلیشه های گذشته نشود و برای شرایط جدید راهی نو پیدا کند.
اگر نام رهبرانی چون چرچیل و استالین در جنگ جهانی دوم در یادها مانده به خاطر همین است که برای هر وضعیت تازه طرح و ایده ای داشتند وگرنه مطابق کلیشه های ذهنی قدیمی نباید با هم ائتلاف می کردند یا بعد از پیروزی بر هیتلر باید همان را ادامه می دادند اما برای هر مقطع طرح و برنامه تازه داشتند.
در پایان، شرایط پزشکیان نگارنده را به یاد آن شعر معروف میاندازد: «سه پلشت آید و زن زاید و مهمان برسد...» عبور از این دوران میتواند نام پزشکیان را در تاریخ ایران ماندگار سازد.
واقعا چه حیف ...................................... جوانی ما ده 60 ها که رفت فکر نکنم امید هم به میان سالی و پیریمان باشد.
دهه شصت های بد شناس
فارغ از نویزهای بی شمار پیدا و پنهان.
قطعا"
جناب آقای دکتر پزشکیان به موضوعات و حوادث نامناسب و نا مساعد فروان حاضر و پیش رو ، بایستی از منظر آزمایش و امتحان غیر عادی و بی نهایت سخت و پیچیده بنگرد .
نه این تا به اکنون نه نگریستند و نه نگریسته است .
تفاوت در این است که بصورت ناموسی نباید بنگرند، سخت و وحشتناک و پر از ابهام و پیچیده تر ش دیگر نکنند.
باید از منظر ۹۰ میلیون ایرانی که می خواهند از این به بعد در آرامش و آسایش زیست کنند بنگرند.
بسیار از ملت با انتخاب دکتر پزشکیان در ۱۵ تیر ۱۴۰۳ خواسته و نظر خود را به روشن ترین حالت ممکن ابراز داشته اند و خواستار ایجاد تغییرات بنیادین در پندار، گفتار و کردار ساختار و سیستم نسبت به شرایط و وضعیت پیچیده در بستر داخلی و بین المللی بودند و شدند.
به نظر ،
با توجه به جاده خاکی زدن در برخی اتخاذ تصمیمات توسط منتخب مردم در این چند ماه ، و با توجه با انتخاب مجدد مردک ترامپ بعنوان رهبر جدید ایالات متحده ، به نظر آن بیشتر از مردم دیگر خواستار ادامه ندادن به این حالات خطرناک و مبهم بسیار موجود توسط ایران هستند یعنی بعبارتی خواستار خروج از شرایط و وضعیت بن بست موجود در سطح داخل و بین الملل با بوجود آوردن نو آوری در.... بوده و هستند.
بسیار از مردم این خواستار و خواسته ها هم را به صورت کاملا" صریح و عریان هم اعلام کرده اند.
این که منتخب مردم با توجه به معذوریت هایی که در مقابل ساختار دارد و تا به اکنون تحت عنوان وفاق ملی ، ... چیز کرده است .
از این جا به بعد دیگر نمی شود که با این اهریمن بشدت توانمند و قدرتمند از باب مقابل به مثل در آمد.
چرا ؟
چرایش به مانند آفتاب تموز در آسمان روشن و معلوم هست.
هر کس خواستار مقابله به مثل هست باید و بایستی در داشتن عقل و درایت و هوش سلیم او شک و تردید بسیار کرد.
پدر و ملک و ملت البته بیشتر از آن با وارد شدن بیشتر و بسیار از فشارهای غيرقابل تحمل که باعث شده آرزوی یک زندگی ساده و خوش و بدون دلهره و ترس و نا امیدی و عدم قطعیت در دل مردم بماند ...
در نتیجه باید و
بایستی از باب ایجاد و برقراری ارتباط مناسب و رسيدن به فهم مشترک با حریف و حریفان وارد شد.
تا تدابیر و تدبیر بهینه کرد تا به سلامت گذر کرد ...
چگونگی شدن و انجام و سرانجام درست و مناسب و اصولی آن با فرزندان وطن هست که مسئولیت قبول کرده اند و حتما" باید اقدامات بهینه و لازم و کافی را معمول داشته باشند و انجام دهند.
نشد، نمی شود، نمی گذارند ، نمی خواهند ، .... این ها
تحت هیچ حالت و شرایطی از جانب ملک و ملت ایران پذیرفته نیست.
وطن میراث پدری هیچ کس نیست و نمی باشد
امانتی هست
که باید به سلامت و به بهینه ترین شکل بماند و ادامه دهد تا تحویل نسل های آینده شود .
این تحلیل شایسته، مناسب و ارزنده هست و جای گفتن دست مریزاد به نویسنده ی محترم وجود دارد.
تندرست و موفق باشند.
ان شاءالله.
باید با قاطعیت و منطق امور را بدست بگیرد قبل از اینکه دیگران در داخل و یا خارج اقدامی کنند