همشهری آنلاین نوشت: ژانر جنایی یکی از محبوبترین ژانرهای فیلم و سریال در جهان است. فیلمها و سریالهای جنایی که زیرژانرهای مختلفی دارند کنجکاوی ما را درباره حل معماها و سردرآوردن از انگیزههای آدمها تحریک میکنند و گاه منعکسکننده واقعیتهایی درباره سیستم قضایی و اجرای عدالت هم هستند.
اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی در ایران در ژانر جنایی هستند. سریالهایی در زیرژانرهای معمایی، پلیسی، دادگاهی، مافیایی، انتقامی و سرقت در قالب داستانهایی با زمینههای اجتماعی و خانودگی به وفور طی چند سال اخیر در شبکه نمایش خانگی تولید شده و باز هم تولید میشود. اما چرا ژانر جنایی در شبکه نمایش خانگی به حد اشباع رسیده؟ چند دلیل این اتفاق را بررسی کردهایم.
ژانر جنایی بیش از هر چیز به داستان جذاب و مخاطبپسند نیاز دارد. شخصیتها و پیچشهای داستانی این ژانر وقتی ماندگار میشود که داستانی مهیج و سرگرمکننده در کار باشد. بدون داستان خوب نه شخصیتی داریم و نه غافلگیریای. اما سریالهای جنایی ایرانی عموما خط داستانی جذابی ندارند. فاقد معمای گیرا هستند و درنتیجه شخصیتهایشان باورپذیر نیست.
والتر وایت «برکینگ بد» را به یاد بیاورید؛ معلمی عادی، پدری دلسوز و همسری مهربان که به دلیل ابتلا به سرطان به تولیدکننده بیبدیل و پخشکننده قهار مواد مخدر بدل شد. از حدومرزهایش فراتر رفت، از دست زدن به جنایت ابایی نداشت و در نهایت از قدرتی که به دست آورده بود لذت میبرد. سریالهای جنایی خوب اجازه خلق چنین شخصیتهایی را میدهند، اما در کدام سریال جنایی ایرانی شبکه نمایش خانگی شخصیتی جذاب و بهیادماندنی خلق شده؟ با این حال سازندگان سریالها فکر میکنند روزی شخصیتی جذاب مثل والتر وایت مینویسند و اجرا میکنند، هرچند مدام شکست میخورند.
جانیها و خلافکاران از نظر روانی افرادی ضد اجتماع فرض میشوند. چقدر این فرض درست و علمی است و چقدر ساختهوپرداخته داستانها و کتابها و فیلمها بماند. برای یک فیلمنامهنویس مهم است که شخصیت چه امکاناتی در اختیارش قرار میدهد تا داستان را جلو ببرد و غافلگیریهای میخکوبکننده تدارک ببیند. جز جنایتکاران، پلیسها و حتی قربانیان هم میتوانند از نظر روانی شخصیتهایی جذاب باشند. سریالهای جنایی ایرانی فاقد چین شخصیتهاییاند. شخصیت شرور با رفتار غیرعادی و انگیزهها و نیازهای متفاوت در چارچوبهای از پیش مشخصشده و کلیشهای نمیگنجد و در بهترین حالت به نسخه کپی یک آنتاگونیست (شخصیت مقابل قهرمان) خارجی بدل میشود.
خیلی از داستانهای جنایی فیلمها و سریالهای خارجی مبتنی بر داستانهای واقعی هستند، اما در نمونههای ایرانی چنین چیزی دیده نمیشود. اساسا کار کردن روی پروندههای جنایی واقعی در ایران مسئلهساز است و گروه تولیدکننده را وارد فرآیند طولانی و شاید بیانتهای سروکله زدن با نهادهای قضایی میکند. نیاز دراماتیک یکچیز است و خواست نهاد قضایی چیز دیگری. موانع و محدودیتها نمیگذارد سریال ایرانی سراغ داستانهای واقعی برود.
در همین وضع کنونی هم میتوان داستانهایی با پرداخت و خط روایی بهتر برای سریالهای جنایی نوشت. اما فیلمنامهنویسان ایرانی احتمالا در زمره بیخلاقیتترین نویسندگان سینما هستند. همیشه از تماشاگر عقبترند و چیزهایی را به شکلی تعریف میکنند که برای تماشاگر قابل حدس و بدون کشش است. با این حال داستان جنایی هنوز در شبکه نمایش خانگی بیش از حد تولید میشود تا شاید بالاخره تغییر در رویه این سریالها به وجود آید.