مهر: پاساژها به عنوان بخشی از زندگی روزمره شهری دیگر تنها جنبه تجاری ندارند بلکه به فضاهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده اند که جوانان با شروع فصل تابستان بیش از هر زمانی با پرسه زنی در آن به قصد تفریح اوقات فراغت خود را پر می کنند.
پاساژها تبدیل به یک پدیده شده اند، مکانی که دیگر افراد تنها برای خرید، سرو کارشان به آنجا نمی افتد. حالا دیگر اگر کمی دقت کنید می بیند که تفاوت بسیاری بین خرید رفتن و خرید کردن در جامعه به وجود آمده است. با شروع فصل تابستان و بیشتر شدن اوقات فراغت جوانان برنامه های زیادی از سوی مسئولان برای پرکردن این زمان ترتیب داده شده است. اما واقعیت در کف خیابانها پرسه می زند و پاساژ متر می کند. هر چقدر جلوتر می رویم مدهای قدیمی برای جوانان جذاب تر می شود، مدل شلوارها و کفشها پدران و مادران را دچار حس نوستالژی می کند که آنها هم زمانی همین مدلها را تجربه کرده اند. اما بازگشت به قرن نوزدهم میلادی آن هم از نوع فرانسوی اش یک پدیده است. جامعه شناسان پرسه زدن در پاساژها و پاساژگردی را با پارکهای فرانسه مقایسه می کنند. پارکهایی که نه تنها مکانی برای گذراندن اوقات فراغت جوانان بلکه محلی برای نمایش آخرین مدها و به روز شدن جدید ترین مدلهاست.
چشم در چشم در پاساژهادکتر عباس کاظمی عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران تحقیقیات بسیاری در مورد جوانانی که پاساژگردی را به عنوان تفریح انتخاب کرده اند انجام داده است. او یکی از اولین کسانی است که در زمینه پاساژگردی تحقیقات گسترده ای کرده است. به نظر دکتر کاظمی"امروزه پاساژها و مراکز خرید به بخش جدایی ناپذیر از هویت شهری تبدیل شده اند به گونه ای که چنین فضاهایی صرفا جنبه تجاری ندارند بلکه فضای فرهنگی و اجتماعی هم محسوب می شوند. تنها به دلیل وجود کافی شاپ و گیم نت و فست فودها نیست که پاساژها به مرکزی فراغتی و تفریحی تبدیل شده اند بلکه اساس نفس خرید در جامعه مدرن امری تفریحی شده است و ابعاد مختلفی از جمله چانه زدن، قدم زدن، صحبت کردن با دوستان و آشنا شدن با دوستانی جدید را شامل می شود.
حالا دیگر باید گفت پاساژها بخشی از زندگی روزمره شهری هستند. عضو هئیت علمی دانشگاه تهران که در حال حاضر مدرس مطالعات فرهنگی و ارتباطات در همین دانشگاه است در ادامه صحبتهای خود در زمینه رویارویی افراد در پاساژها می گوید:" پاساژها و مراکز خرید مانند خیابانها فضای رویارویی با غریبه ها هستند. غریبه هایی که شخص با چشمهای خود با دیگر افراد تماس برقرار می کند و به لحاظ فیزیکی و بدنی با آنها بسیار نزدیک است بدون اینکه آنها را مخاطب قرار دهد. در مراکز خرید فضای مشترک از در کنار هم بودن پدید می آید. جایی که امکان ارتباط متقابل اگر چه به ندرت رخ دهد اما وجود دارد. یعنی همان ویژگیهای شهر در مراکز خرید نیز مشاهده می شود."
میانسالان و پیرها هم به قافله پاساژگردها پیوسته اند با اینکه پاساژگردی و پرسه زدن در مراکز خرید به عنوان تفریح جوانان شناخته شده است اما دکتر کاظمی با یادآوری تعدادی از مراکز خرید در سطح تهران به این نکته هم اشاره می کند که این تفریح تنها مختص جوانان نیست بلکه افراد در سنین بالا هم به این تفریح گرایش نشان داده اند به شکلی که باید گفت از این قافله جا نمانده اند:" این تفریح تنها مخصوص جوانان نیست. زنان و مردان میانسال و پیر هم ساعات زیادی از روز را چه داخل پاساژها وچه روی پله های ورودی مراکز خرید اوقات فراغت خود را می گذرانند." نکته ای که نباید در مورد پرسه زنان فراموش شود تفاوت بین آنها و زنانی است که برای خرید پاساژها را زیرو رو می کنند: "زنان بیشتر از جوانان خرید ویترینی می کنند یعنی کالاهای پشت ویترین را می بینند و راجع به آن صحبت میکنند. قیمتها را می پرسند و گاهی لباسهای مورد علاقه شان را پرو می کنند و آن را می خرند. بنابراین پرسه زن لزوما به خرید نمی پردازد و از کسب اطلاعات راجع به قیمت اجناس، مدها، کالاها جدید بیشتر لذت می برند. امری که پرسه زنان جوان به آن توجه نمی کنند."
پرسه زدن در بی هدفیپرسه زدن نوعی قدم زدن بی هدف است. این جمله تعریفی است که تعدادی از فروشندگان یکی از لوکس ترین پاساژهای پایتخت به شما می گوید. پرسه زدن از سر بیکاری و بی هدفی. چشمانی که به همه چیز نگاه می کنند و بی خیال و آرام آرام از کنار آنها می گذرند.
بسیاری از فروشنده ها جوان هستند. دختران و پسرانی که با چند جمله ساده شما را به مغازه می کشند و شروع به تبلیغ اجناس خود می کنند. یکی از فروشندههای پاساژی در غرب تهران به در ورودی مغازه اش تکیه داده و از رابطه معکوس حضور تعداد زیادی از جوانان و فروش کم گله می کند:"خیلی از این جوانهایی که اینجا می بینید فقط در حال دور زدن هستند و در این ساختمان چرخ می زنند. هیچ خبری هم از خرید نیست. انگار که رفته باشند کافی شاپ یا رستوران این مسئله برای آنها فرقی نمی کند. تازه اینجا کسی از آنها پولی نمی گیرد. می توانند ساعتها وقتشان را در این راهروها و راه پله ها بگذرانند."
هوای پاساژ خنک است. دور تا دور را سنگهای سرد محاصره کرده اند که در این گرمای تابستان غنیمت است. برای گشتن و وقت گذراندن در پاساژها هم کسی از آدم مالیات نمی گیرد. پاساژها ورودی ندارند. برای نشستن در هر کافه و کافی شاپی باید پول بپردازید. بلیط سینماها و تئاتر هم کم گران نیست. جامعه شناسان معتقدند که پاساژها صرف نظر از کالایی که عرضه می کنند خود به کالا تبدیل شده اند چنین کالایی بی آنکه خریداری شوند فقط مصرف می شوند.
تضادها عامل اصلی این شکافهااختلافها همچنان ادامه دارد. ساده ترش شاید همان اصطلاح اقتصادی برای این مواقع باشد. اختلاف در عرضه و تقاضا چالش اصلی است که بر سر راه نیازهای جوانان و برطرف کردن این خواسته ها از طرف مسئولان قرار می گیرد. تنها یکی از تفریحات این روزهای گرم جوانان متر کردن سنگهای خنک و سرد پاساژهاست. در واقع با وجود اینکه دستگاههای مسئول برای جوانان برنامه هایی را ترتیب داده اند اما باز یک جای کار ساز ناکوک می زند.
دکتر قاسم زاد - روانشناس و مدرس دانشگاه - مهمترین مسئله بر سر راه دست اندرکاران امور را بر قراری پلی ارتباطی و به روز بین خواسته های جوانان و خدماتی می داند که باید هر چه زوردتر در دستور کار قرار گیرد. وی معتقد است "برنامه هایی که برای جوانان برنامه ریزی می شود باید به طور مستمر یعنی نه فقط برای سه ماه تابستان بلکه برای کل سال و اوقات فراغت جوانان برنامه ریزی شود.
قاسم زاد در ادامه می گوید: "بیش از هر چیزی این جوانان هستند که باید نیازها و خواسته های خودشان را در چارچوبی که امکان دارد جامعه عمل پوشانده و بیان کنند و در ادامه این مسئولان هستند که باید با بر نامه ریزی مستمر تمام تلاش خود را بکار بگیرند تا اوقات فراغت جوانان غنی و پر شود."
میخواید باز هم گشت ارشاد واسه این جوانهای بیچاره بذارید که بدون خرید هر کی از در پاساژ خارج شد دستگیرش کنن!!