عصرايران - وحدت، بی هیچ تردیدی نیاز ایران امروز است. این نکته ای است که رهبر معظم انقلاب نیز چندی پیش بر آن تصریح داشتند و همگان را به وحدت با محوریت "اصول" فراخواندند و تصریح داشتند: بر این مبنا با هر کس به اندازه ای که اصول را قبول دارد، متصل و متحدیم و هر کس اصول را قبول ندارد طبعا از دایره وحدت خارج است.
مع الوصف، برخی گروه ها، می کوشند وحدت را به گونه ای خودساخته تفسیر و تعبیر کنند که خلاصه تز آنها این است: "وحدت با یکدیگر، نه ؛ شما بیایید با ما متحد شوید".
بدیهی است که چنین دعوتی هرگز لبیک گو نخواهد داشت چه آنکه این سخن، نه دعوت به وحدت که فراخوان به تمکین است.
در واقع سخن رهبری در منشور اینان- که اتفاقا مدعی ولایتمداری هم هستند- این گونه تعبیر و تفسیر می شود که بله، درست است که وحدت باید با محوریت اصول باشد ولی فراموش نکنید که اصول ، خود ما هستیم!
این رویکرد عمدتا از سوی جریانی دنبال می شود که به زعم خود، حق مطلق است و هر کس که آن را نقد کند و سخن از ابروی بالای چشم شان نماید، لاجرم مفسد و معاند و برانداز است و مستوجب کیفر و عقاب و آبروریزی و ...!
اخیرا این قرائت عجیب و غریب از وحدت با بياني نوين از سوی این جریان در حال تئوریزه شدن است و آن اینکه تبلیغ می شود منظور از وحدت، وحدت مردم است با نظام سیاسی.
در اين تعبير ، نظام سیاسی، محور پایه قرار می گیرد و مردم به عنوان طواف کنندگان حول این محور، بایستی با آن متحد باشند تا معنی وحدت محقق شود.
این، تفسیر خطرناکی از وحدت است و به نوعی بدعت گزاری در این باب به شمار می رود.
فراموش نکنیم که نظام سیاسی حاکم در ایران نظامی است مبتنی بر مردم و زايش اصل نظام در همه پرسی 1358 نیز ریشه در اراده جمعی اکثریت قریب به اتفاق مردم دارد.
همین الان نیز اگر نظام جمهوری اسلامی وارد دهه چهارم عمر خود شده است، به پشتوانه همین مردم بوده است که آن را از خطرات کودتا، تجزیه طلبی، جنگ و تروریسم نجات داده و ادامه حیاتش را محقق ساخته اند.
بنابراین، نظام جمهوری اسلامی ایران، پیدایش و پویش خود را رهین مردم ایران است که از هیچ گونه ایثاری در این مسیر دریغ نکرده اند.
اما رابطه مردم و حکومت در جمهوری اسلامی قاعدتا نباید رابطه ای یک سویه داشته باشد بلکه انتظار یک تعامل دوجانبه در این رابطه وجود دارد.
علیرغم این وضعیت، ترویج این گزاره که وحدت یعنی وحدت مردم با نظام سیاسی، به معنای آن است که مردم در وضعیت انفعال و درجه ثانویه قرار می گیرند.
این در حالی است که باید گفته شود معنای وحدت، اتحاد مردم و نظام سیاسی با "یکدیگر" است.
در تعریف دوم، مردم و نظام، نه در زیر و صدر یکدیگر که در کنار همدیگر قرار می گیرند و حق مطلب نیز همین است.
در تعالیم اسلامی نیز مردم و حکومت در چنین تعاملی تعریف شده اند و در روایات متعدد، از حق مردم بر حکومت و حق حکومت بر مردم سخن گفته شده است.
متاسفانه برخی گروه های حاضر یا سهیم در قدرت سیاسی حاکم، در تعریف وحدت، سهم و جایگاه مردم را نادیده می انگارند و حرف دل خود که "وحدت، یعنی وحدت بقیه با ما" را در قالب "وحدت یعنی وحدت مردم با نظام سیاسی" تعریف می کنند و صد البته که مقصودشان از نظام سیاسی نیز خودشان هستند والا اگر همسو با تعریف رهبری از وحدت می اندیشیدند، به جای نظام سیاسی، از همان "اصول" سخن می گفتند، اصولی که حتی خود نظام سیاسی و کارگزاران آن نیز با همین اصول سنجیده می شوند و محک می خورند و اصولی که در شعار معروف، بنیادین و استراتژیک مردم ایران یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی خلاصه شده است.
برای دلخوشی من هم که شده این رو بذار تو نظرات