عصرایران - خروج از دین اسلام و گرویدن به سایر ادیان و حتی لامذهبی، پدیده ای است که جامعه امروز ایران با آن مواجه است.
این، موضوعی است که می توان با خواندن گزارش تکان دهنده روزنامه اصولگرای "جوان" به راحتی بدان پی برد. طبق گزارش این روزنامه، تنها در شهر مقدس مشهد 200 کلیسای خانگی کشف شده است. کلیساهای خانگی، منازلی هستند که افراد تازه مسیحی شده که نمی توانند در کلیساهای رسمی حاضر شوند، به آنجا می روند و تحت نظر کشیش ها به عبادات دین جدید خود می پردازند.
البته ناگفته پیداست که اسلام گریزی در جامعه ما در برابر اعتقادات دینی اکثر قریب به اتفاق مردم مسلمان کشورمان، هنوز ناچیز است اما نمی توان از کنار همین میزان نیز با بی اعتنایی گذشت و وجود شگفت انگیز این همه کلیسای خانگی، آن هم در شهر مذهبی و مقدسی مانند مشهد را نادیده گرفت.
در واقع، منظور از ناچیز بودن این روند، قیاس آن با کلیت جامعه دینی ماست والا باید اذعان داشت که موضوع به این سادگی ها هم نیست چه آنکه وقتی در مشهد الرضا (ع) چنین وضعیتی حاکم باشد باید با نگرانی بیشتری به واکاوی موضوع در شهرهای دیگری مانند تهران پرداخت.
برخی تریبون های رسمی برآنند که کل ماجرا را به تلاش های کشورهای خارجی و مبلغان مسیحی که با راه اندازی سایت ها، توزیع رایگان کتب و جزوات و سی دی های تبلیغی ، در جذب جوانان مسلمان تلاش می کنند، نسبت دهند.
البته در اینکه تلاش های هدفمندی در این راستا صورت می گیرد و حمایت های فرامرزی سنگینی هم از این روند وجود دارد، شکی نیست، اما باید اذعان داشت که کل ماجرا، همین نیست که می گویند، بلکه باید علل اصلی این موضوع را در داخل جستجو کرد و بدون تعصب و پیشداوری کاستی های درون را کاوید:
1- امام صادق علیه السلام در رهنمود ارزشمندی خطاب به کسانی که داعیه دعوت مردم به دین را دارند، می فرمایند: "کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم" یعنی "مردم را به جز زبان های تان دعوت (به دین) کنید."
در واقع این روایت معروف، حاوی نکته روانشناختی پرمعنایی است که بر تقدم عمل به قول دلالت دارد.
اما ببینیم این دستورالعمل علمی- دینی در جامعه ما تا چه اندازه توسط داعیان دین جدی گرفته شده و عملی می شود؟
تریبون های تبلیغ دین را بنگرید: صدا و سیما در همه ایام بدون استثناء، برنامه های دینی دارد و این مهم را حتی در برنامه های کودک نیز به وضوح دیده می شود.اکثر مساجد به صورت مستمر شاهد منابر واعظان و خطبا هستند، در مدارس از همان دوره ابتدایی تا پایان دبیرستان، کتاب های دینی تدریس می شوند، در دانشگاه ها، معارف اسلامی درس مشترک همه رشته های تحصیلی است، در پادگان ها و مراکز نظامی نیز دعوت به دین توسط روحانیون امری مستمر است. در بسیاری نشریات و سایت ها مباحث دینی مطرح است و حتی در و دیوارهای شهر نیز آکنده از مفاهیم و شعارهای دینی است.
خلاصه آنکه کسی که در جمهوری اسلامی متولد شده و رشد کرده، در میان انبوهی از مفاهیم دینی و تبلیغ های مکرر و خطابه های مفصل مذهبی زندگی می کند. اما سوال اساسی و گریزناپذیر اینجاست: در کنار این همه شعار و دعوت لسانی و کتبی و تصویری به دین، جای عمل کجاست؟ اسوه ها و الگوها کجایند؟
جوان پاک فطرتی که از روز تولد در گوشش اذان خوانده اند و بعد از آن هم دم به دم با تبلیغات دینی مواجه بوده، کجا و در وجود چه کسانی باید تبلور عینی آن همه شعار و مفهوم و معنای زیبا را ببیند؟
اگر خداوند قرآنی نازل کرده و بندگانش را به خیر و نیکی دعوت نموده، این دعوت را در آن کلام نورانی منحصر نکرده بلکه رسول خدا (ص) را به عنوان الگوی عملی تعالیم اش معرفی کرده است والا اگر آن مفاهیم، مصداق نداشتند که نام و نشانی از دین محمد (ص) باقی نمی ماند.
واقعا در میان دعوت کنندگان به دین خدا در جامعه امروز ما، چند نفر مانند آیت الله بهجت، آیت الله جوادی آملی، آیت الله مجتبی تهرانی و آیت الله امجد و نظایر این بزرگواران داریم که بتوانیم دین مجسم را در وجود آنها ببینیم و از ایشان الگوبرداری کنیم؟
متاسفانه تبلیغ دین در جامعه ما، عمدتا در گفتار متوقف مانده و کمتر به جنبه های عملی تبلیغ پرداخته شده است. این نکته ای است که متولیان دین در جامعه که درد دین دارند باید بدان بپردازند و بدانند که گفتار و تبلیغ لسانی، اگر چه لازم است اما به هیچ روی کافی نیست .
2- نه تنها در سامانه تبلیغ دین در جامعه در ارائه الگوهای عملی و "دعوت بغیر السنه" مشکلاتی وجود دارد ، بلکه باید به تلخی گفت که برخی رفتارهای غیرقابل قبول از سوی مدعیان دینمداری بزرگترین آسیب را به دین می زند. به عنوان مثال کسی که عمری مردم را به ساده زیستی دعوت کرده و از گیوه های وصله خورده امام علی (ع) و طعام ساده امام صادق (ع) داد سخن سرداده ولی خودش در کاخ زندگی می کند و به ماشین های کمتر از آخرین مدل رضایت نمی دهد، آیا در ذهن مردم ایجاد تناقض و تردید نمی کند؟
حال اگر این فرد و امثال او، محدود به تعدادی انگشت شمار باشند، مردم می گویند که اینان ربطی به دین ندارند ولی وقتی این رویه فراگیر شود، آنگاه دیگر به ویژه جوانان را نمی توان توجیه کرد.
شک نکنید به اسلام آنقدر که اینان ضربه زده اند، بنی امیه و مغول و انگلیس و رضاخان آسیب نرسانده اند و باز هم شک نکنید اگر امروز می بینیم جوانانی از اسلام روی برمی گردانند و سر از کلیساهای خانگی درمی آورند، گناهش پای کسانی است که از دین الهی در افکار و اذهان آنان چهره های نامطلوب ترسیم کرده اند و با اعمال زشت و منافقانه خویش در دل ها بذر تردید افکنده اند و نهال ارتداد پرورانده اند.
3- طلبه هایی که وارد حوزه های علمیه می شوند با آیه 122 سوره مبارکه توبه بسیار مأنوسند: "فلولا نفرمن کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون" : چرا از هر گروهی از آنان [مومنان] طایفه ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنان را بیم دهند تا شاید [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و پرهیز کنند.
این آیه، در واقع فلسفه تحصیل در حوزه های علمیه و غایت آن است: "گروهی دین خدا را بیاموزند و به سوی مردم شهر و دیار خود بازگردند و آنان را هدایت نمایند."
در طول تاریخ حوزه های علمیه نیز چنین روندی حاکم بوده و همواره گروهی با تحصیل در حوزه ها و آموختن مبانی دین و احکام شریعت به سوی مردم بازمی گشتند و آنان را در پیمودن راه حق و حفظ دین یار و یاور بودند.
هم اکنون نیز البته این روند ادامه دارد ولی بدون تعارف باید گفت بخش قابل توجهی از تحصیل کردگان حوزه پس از فراغت از تحصیل و آموزش فقه و معارف اسلامی که عمدتا بالای 10 سال به طول می انجامد، به جای آنکه به رسالت اصلی خود یعنی تبلیغ دین و پاسداری از آن بپردازند، جذب کارهای اداری و اجرایی می شوند و چه بسا روحانیونی که سالهاست کار تبلیغ دین را به کناری نهاده اند و درگیر کارهای اجرایی در فلان فرمانداری و بهمان اداره شده اند!
اینکه روحانی کار کند و "معاد"ش را از "معاش" خویش جدا نماید، نه تنها امری مذموم نیست بلکه بسیار هم نکوست چه آنکه باعث می شود از راه دین، معیشت نکند اما متاسفانه شاهد آن هستیم بسیاری از کسانی که با شهریه حاصل از وجوهات شرعی سالها درس دین خوانده اند، در جامعه اساسا کاری به کار دین ندارند و مانند یک فارغ التحصیل دانشگاهی درگیر روزمرگی های اداری و اجرایی اند و لاغیر!
نتیجه این می شود که هم اکنون مساجد بسیاری حتی از داشتن یک پیشنماز برای اقامه نماز جماعت محروم هستند چه رسد به این که نیروهای دینی فراگیری برای پاسخگویی به شبهات متعدد جوانان و الگوسازی دینی و معنوی ، همواره در دسترس آنان باشند.
کاملا معلوم است که وقتی بخش قابل اعتنایی از فارغ التحصیلان حوزه ها مسوولیت سنگین تبلیغ دین را نادیده می انگارند، در خلاء حاصله ، اتفاقات بسیاری رخ می دهد که از آن جمله بی پاسخ ماندن بسیاری از شبهات دینی در نزد جوانان و نهایتا میل آنها به ادیان دیگر و عرفان های دروغین و فرقه های کذایی است.
به راستی مگر این همه کلیسای خانگی خود به خود به وجود آمده اند؟ و مگر این همه جوان که از دین اسلام روی گردانده اند، از روی بدطینتی با مخالفت و لجاج با اسلام دچار این وضعیت شده اند؟!
وقتی ما در تبلیغ دین کوتاهی می کنیم، آن را در تبلیغات شعاری و زبانی خلاصه می کنیم، با رفتارهای متناقض مان جوانان را به تردید و پرسش های بی پاسخ مبتلا می کنیم، طبیعی است که دیگران بخواهند و بتوانند از خلاء های به وجود آمده نهایت بهره برداری را بکنند و جوانان مان را به هر سویی که بخواهند بکشانند وحتی از دین نیز خارج شان کنند.
درست است که نیروهای فرامرزی در این وادی سهیم اند ولی اگر در داخل، این همه کم کاری و بدکاری نباشد، آنها هر چقدر هم قوی باشند و برنامه ریزی کنند و صبح تا شب و شب تا صبح کتاب رایگان و فیلم و جزوه و سی دی پخش کنند نخواهند توانست کوچکترین توفیقی در پیشبرد طرح های خود داشته باشند.
خبر گسترش کلیساهای خانگی که تنها 200 مورد آن در شهر مقدس مشهد پیدا شده را باید جدی گرفت و معنی جدی گرفتن هم چیزی جز اصلاح روندهایی نیست که باورمندی اعتقادی و دینمداری را به چالش می کشند و متزلزل می کنند.
. . . توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر ميكنند؟
1)بقایی: چه کسی صدا وسیما را تماشا میکند که ما در آن تبلیغ کنیم!
2)سردار همداني به کیهان: این چرندیات چیست؟
3)آيتالله علمالهدي: طنز صدا و سیما 1000 برابر تفسیر قرآن بیننده دارد
همه این موارد نشان میدهد که جوان ایرانی از ریا و تزویر و دروغ پردازیهای گوناگونی که در سایه دین و مذهب صورت گرفته و میگیرد متنفرند.
آنها فقط ضربه محکمتری به تیشه ای که ما به ریشه مان میزنیم میزنند.
خاطره بدي كه از اون كار زشت عصر ايران در مورد استاد بزرگوار رحيم پور توي ذهنم بود كمرنگ شد
خداوند اجر شما را فراموش نمی کند.
الان که دارم این مطلب رو مینویسم تاریخ 7/11ساعت 21:15.تلویزیون داره مداحی پخش میکنه.آقای مداح هم تمام سعی خودش رو در اشک ریختن زور بکار میگیره ولی حاضر نیست که احادیث امام حرف بزنه.چون اول خودشو محکوم میکنه.اگه بخواد بگه امام صادق یه استاد و یک دانشمندو یک فیلسوف و... بود دیگه جایی برای اون نمیمونه که بخواد از همچین کسی تعریف کنه.اگه بگه حضرت علی شب تنها با پای پیاده برای ایتام غذا میبره که دیگه نمیتونه خودش کت شلوار وکفش آنچنانی با ماشین آن چنانی و خدم و حشم و نوچه هاش روزگار بگذرونه.آقایون دم از اسلام و امام و میزنند و برای یه جلسه مداحی اول باید براشون مبالغ میلیونی حواله کنید تا تاریخ تشریف فرمایی شون رو بگن.اینها مایه ننگ اسلام و دیدن شون باعث بریدن از اسلام میشه
دلایل بسیاری باعث این امر شده که اگر الگوها درست نشه بدتر هم خواهد شد. در ضمن جوان امروزی بسیار فهمید تر از گذشته هست و ...
شايد بيشتر ازآنكه حكومت ديني شده باشد، دين حكومتي شده و اينرا بسادگي در تمام دستگاههاي دولتي ميتوان ديد.
چرا از بلوكه شدن دارايي مسئولان در خارج نگرانيم؟ثروتمندهاي امروزي و آنهايي كه وامهاي كلان گرفته و كارخانه تاسيس ميكنند و وارد و صادركننده هاي انحصاريند چه كساني هستند؟
اسلام را خلاصه كرديم در حجاب و مشروب نخوردن ودوري از بي بند و باري جنسي!حال گذشته از اينكه اينها فقط در حرف بوده و عملا" بشكل وسيع درجامعه وجوددارد،تمام ابعاد ديگر اسلام را با اين بهانه رها كرده ايم.كسي از بيكاري وفقر و عواقب شوم آن در رسانه ملي صحبت نميكند.
با شعار انزجار از طاغوت انقلاب كرده وبراي حفظ مملكت اسلام ومكتب اسلام شهيد داده و جانانه دولتي را كه داعيه ذوب در ولايت دارد انتخاب نموده است واين دولت همكنون از "سردسته طاغوت"ومكتب ايراني تجليل و دفاع ميكند وموجبات خرسندي يهود را فراهم ميكنند.
از مدرك ديپلم تا دكتري،با پول بسادگي ميتوان گرفت بدون اينكه كوچكترين ارتقاء در زمينه مربوطه اهميت داشته بشد.مردم دار و ندار خود را درانواع و اقسام بي پايان موسسات الكي و بينهايت ضعيف به اصطلاح آموزش عالي،صرف اخذ مدرك ميكنند،فقير ميشوند و حين تحصيل و بعد از فارغ التحصيلي بيكار!سوادي صرفا" درجهت آمادگي بيشتر براي انحراف ديني ،اخلاقي و اعتقادي يافته اند نه بيشتر. يك جرقه كافيست! اين جرقه را هزار بار قبل از عوامل خارجي،درداخل وجامعه به هزارو يك روش ميزنند....
دركمتر از يك هفته ارز خارجي 25 درصد گران ميشود بعبارت ديگر ارزش پول وثروت هر كس 25درصدكمتر ميشود.مردم اينرا به حساب عملكرد دولت و حكومتي كه خودرا100% اسلامي ميداند ميگذارند ونتجه منطقي خود را ميگيرند.
جواني كه از دوران ابتدايي،راهنمايي دبيرستان،دانشگاه،پادگان،برنامه كودك،فيلم و سريال ،در و ديوار و....از بس توصيه هاي ناقص و رياكارانه به اسلام و دين شنيده كه عملا""دين زده" شده است با سواد ناقصترش كه نتيجه مدارك و تحصيل در دانشگاههاي آ بكي زير نظر اساتيد ي كه فقط چند سال از خود اينها جلوتر اين مسير را طي كرده اند براي موارد بالا سئوالاتي در ذهنش ايجاد ميشود و چون جوابي بدست نميآورد چون آنهايي كه مسئول جواب هستند بدنبال وام و اخذ موافقت اصولي و..غيره اند،در نتيجه درآغوش باز انواع فرق و .. مي افتند. همه مسئوليتهاي خود را رها كرده است.وا اسفا 200 كليساي خانگي در شهر مقدس مشهدالرضا(ع)؟؟؟
البته من يك پيشنهاد دارم:مسئولي در يك مصاحبه تلويزيوني ،خبر كشف 200 كليساي خانگي را تكذيب نمايد. روالي كه مردم هم تا حدودي عادت دارند درنتيجه تمام سئوالها بدون جواب در اين رابطه اتوماتيك كان لم يكن شده و همه چيز به خير خوبي پايان مي يابد.!!
صدق پیش آر که طاعت به پیشانی نیست (سعدی)
یه زمانی یه عده آدم مخلص بودن که واسه رضای خدا به مردم درس دینشون رو میدادن، الان اونا باید خفه بشن و فقط کسایی حق حرف زدن دارن که ...