فرشته طائرپور به مناسبت اكران فيلم سينمايي «نخودي» همزمان با «روز جهاني کودک» و برگزاري «جشنواره فيلمهاي کودکان» در همدان از شرايط اكران فيلمها به خصوص فيلمهاي کودکان سخن گفت.
اين تهيه کننده سينما در مقايسه اکران سالهاي آغازين سينماي کودک و دوره کنوني به ايسنا، گفت: آن سالها اکران فيلم کودک، در يک گروه سينمايي کار بيسابقهاي بود. تنها تجربه قبلي در حوزه سينماي کودک نمايش متوالي فيلمهاي کودک خارجي در سينما «بلوار» و نمايش متناوب فيلم هاي خارجي و ايراني کودک در سينماي کانون پرورش فکري بود. البته فيلم سينمايي «شهر موشها» نيز با توفيق بسياري اکران شده بود، اما نه در چارچوب جريان سينماي کودک.
وي در ادامه يادآور شد: بنا بود فيلمهاي «ماهي» و «گلنار» در سينماهايي که با وساطت ارشاد و فارابي «سينماي کودک» شده بودند اکران شوند و قرار بود گروه «سينماي کودک» پنج سالن ثابت و تمام وقت به اضافه شش سالن متغير در تناسب با فصل مناسب اکران اين فيلمها داشته باشد. به خوبي يادم ميآيد که هيچ صاحب سالني از اين امر خوشحال نبود. البته ما هم ترجيح ميداديم سينماهاي بهتر و مناسبتري در اختيار اين طرح باشند، ولي با توجه به جميع شرايط مجبور بوديم براي اثبات ادعايمان هم که شده با همينها شروع کنيم. در آن زمان شوراي کارشناس، دلسوز و فعالي در فارابي براي سينماي کودک وجود داشت که بيش از 10 نفر از دستاندرکاران اين نوع سينما عضو آن بودند و مصوبات اين شورا مورد حمايت کامل و عملياتي مدير وقت فارابي و اداره کل نظارت و ارزشيابي بود و اگر نبود اين حمايت قاطعانه مديريت دولتي - آنهم از طريق کارشناسان صنفي - محال بود که پديده اي به عنوان سينماي کودک اصلا به وجود آيد و سپس چنان پا بگيرد که همه توليد کنندگان و سينماداران را متوجه و مشتاق به خود سازد.
طائرپور در ادامه همچنان با اشاره به آن مقطع زماني خاص براي اکران فيلم هاي کودک گفت: فيلم «ماهي» همانطور که پيش بيني ميکرديم با وجود موفقيتهاي جشنوارهيي در داخل و خارج، جواب خوبي از اکران نگرفت و صاحبان آن سالنهاي ثابت، دلهرهشان از ماندن در طرح سينماي کودک بيشتر شد. اما پيش بيني درست ما از توفيق اکران «گلنار» و حمايت فارابي و ارشاد از ادامه طرح سينماي کودک باعث شد که در فاصله کمي از اکران «ماهي»؛ همان صاحبان سالن از تشکيل صف هاي طولاني و سئانس هاي اضافه تا نيمه شب متعجب و راضي شده و با علاقمندي پاي اين طرح بايستند.
سينماهاي فرهنگ، صحرا، قيام، ري، سعدي، بلوار، کانون و ... شده بودند آدرسهاي آشنا و
مطمئني براي خانوادهها و مدارس جهت نمايش فيلمهاي کودکان. اين بزرگترين دستاوردي بود که بعدها سينماي کودک از آن محروم شد و سير نزولي خود را آغاز کرد و جز تجربههاي «کلاه قرمزي» و تا حدي «يکي بود، يکي نبود» ديگر علائمي از حياتش ديده نشد.
تهيه کننده «گلنار» يادآور شد: يادم ميآيد در آستانه اکران «گلنار» با وحيد نيکخواه آزاد به دفتر سيد ضيا هاشمي (پخش کننده فيلم ) رفتيم. مسعود کرامتي و مرحوم ملاقليپور هم بودند. قرار بود «گلنار» همزمان با «افق» و «هي جو» اکران شود. طرح هوشمندانه اي که قرار بود با تنوعي کاملا چشمگير و متناسب با تعداد سالن هاي موجود، مردم را به سالن ها بکشاند. هرکس حدسي در باره فروش سه فيلم و اينکه کدام پرفروش تر خواهد بود ميزد. پيش بيني پخش کننده "هي جو" بود که فضايي کاملا جديد و بي سابقه داشت ، ملاقلي پور با تعصب پاي "افق" ايستاده بود. موقع خروج از دفتر با خونسردي گفتم همگي تان خواهيد ديد که "گلنار" از دو فيلم ديگر موفق تر خواهد بود. تمامي آقايان خنديدند و اين خنده حتي تا ده روز اول اکران گلنار ادامه داشت ، اما سير صعودي "گلنار" آغاز شد و هفته به هفته بالاتر و بالاتر رفت. "گلنار" درست صد روز روي اکران بود و شد پر فروش ترين فيلم سال آنهم با بليط نيم بها. مطمئن هستم که اگر «نخودي» هم همان تعداد سالن تمام وقت را در اختيار داشته باشد، به همين نتيجه مي رسد و مطمئن هستم که مديران، سينماداران و همکاران بسياري باز هم به اين حرف من مي خندند و چه حيف که با پنج سالن دو سئانسه نمي توانم اين ادعا را ثابت کنم.
طائرپور در مورد زمان اکران فيلم هاي کودکان در دو دوره مورد نظر اضافه کرد: تجربه اكران فيلم کودک از نيمه شهريور تا نيمه آذر، از همان زمان "گلنار" تا چند سال به عنوان تجربه اي موفق باب شد. اين نوع فيلمها معمولا در تابستان مخاطبان خانوادگي را جذب ميكردند و سپس به دنبال يک هفته فروکش فروش، ازهفته دوم مهرماه تماشاگران گروهي خود را از مدارس به سالنها ميکشاندند. عليرغم تغييرعادات سينمايي مخاطبان کودک در اين سال ها، به نظر من اين برنامه همچنان منطق خودش را دارد، به شرط آنکه سالن هاي مناسب و از آن مهمتر زمان کافي در اختيار اينگونه فيلم ها قرار گيرد. هيچ فيلم کودکي بخصوص در اين شرايط طي هفته اول امکان اثبات قابليت هايش را ندارد. و اگر از استثناي "شهر موشها " و "کلاه قرمزي" که هردو از پشتوانه معرفي تلويزيوني برخوردار بودند بگذريم، براي ايجاد ارتباط با هر فيلم تازه کودک و کاراکترهاي نا آشناي آن، بين يک تا دو هفته زمان لازم است. سپس مسلما سير صعودي استقبال از آن فيلم آغاز خواهد شد.
وي ادامه داد:يکي ديگر از شاخص قابل توجه اکران فيلم هاي کودک اينست که وقتي فيلم کودکي در اکران موفق مي شود، حتما فيلم کودک بعدي نيز به همان خوبي و يا شايد بيشتر مي فروشد. اين فرمول در آن زمان به اثبات رسيد و به نظر من هنوز هم صادق است . من مطمئن هستم فيلم کودکي که بعد از "نخودي" اکران شود حداقل به همان ميزان موفق خواهد بود ، مگر آنکه روند کنوني اکران اساسا مجال تنفس و عرض اندام به "نخودي" ندهد.
***بسيار متاسف و متعجبم که "نخودي" در بخش بين الملل جشنواره کودک نيستطائرپور در پاسخ به دليل تاخير اكران فيلم "نخودي"و عدم نمايش آن در عيد فطر به ايسنا گفت: "نخودي" قرار بود حتي زودتر از عيد فطر اکران شود اما چون فارابي ترجيح داد که فيلم در بخش مسابقه جشنواره کودک امسال شرکت کند، اکران آن را عقب انداختم. امروز از اين تصميم پشيمانم. چرا که گرفتار بدترين ترافيک اکران شده ام. اميدوارم لااقل اتفاقات خوبي براي «نخودي» در جشنواره بيافتد. بسيار متعجب و متاسفم که اين فيلم در بخش بين الملل جشنواره نيست.
وي افزود: شايد بخش بين الملل فارابي براي حمايت از اين فيلم به دليل پرهيز از شائبه ها مانع داشته و شايد هم فيلم هاي انتخاب شده به معناي واقعي بسيار بهتر از "نخودي" بوده اند. برايم عجيب است که يکي از بدعت هاي جديد در جشنواره ها مخفي بودن نام هيئت هاي انتخاب است . خيلي مايلم با دوستاني که اين گزينش ها را در جشنواره کودک مي کنند آشنا شوم.
وي ادامه داد: به هر حال اگر تشخيص من که مويم را در راه سينماي کودک سپيد کرده ام درست باشد، "نخودي" چه براي بچه هاي ايراني، چه براي بچه هاي ديگر کشورها، فيلمي ديدني است با پيامي انساني و جهاني...و چون از اصالت هاي ادبي و فرهنگي لازم براي يک اثر ايراني برخوردار است و يکي از فيلم هاي ماندگار سينماي ملي ايران در بخش کودکان خواهد شد.
طائرپور اضافه كرد: مطمئنم اين فيلم در بسياري از جشنواره هاي کودک دنيا مورد استقبال قرار خواهد گرفت و قابليت آن را دارد که در صورت تداوم اکران، جريان مرده سينماي کودک را جان بخشي کند. متاسفم که جشنواره همدان به هيچ يک از خاصيت ها و نتايجي که مي تواند در اين زمينه داشته باشد نزديک نمي شود.
***«پاتال» با بيست ميليون فروش اکران کاملا موفقي داشتطائرپور با اشاره به اكران "پاتال و آرزوهاي كوچك" در چند ماه گذشته مطرح كرد: "پاتال" در ماه رمضان به اين نيت به نمايش درآمد كه براي اكران سينماي كودك و فيلمهاي جديد اين نوع سينما زمينهسازي كند. خوشبختانه عليرغم آنکه محدودترين اكران را داشت و فقط در سه سالن و آن هم تك سانس به نمايش درآمد، آمار فروش آن به نسبت ظرفيت سالنهايش جزو بالاترين آمارهايي است كه در فيلمهاي يكي دو ماه اخير ميتوان پيدا كرد. «پاتال» با حدود بيست ميليون تومان فروش، اكران کاملا موفقي را پشت سر گذاشت و هنوز هم ادامه مي دهد.
وي يادآور شد: "پاتال" يك فيلم قديمي بود اما چون هم فيلم خوبي بود و هم وارد شبكه نمايش خانگي نشده بود، بچهها از آن استقبال کردند. هنوز هم سالن ها و مدارس براي نمايش آن تماس مي گيرند و طرح "زنگ سينما"ي شهرداري نيز به زودي آن را براي بچههاي زيادي نمايش خواهد داد. علاوه بر بچه ها بسياري از مشتريهاي "پاتال" كساني بودند كه از اين فيلم خاطره داشتند.
***يکي از دلايل نرفتن مردم به سينما فارسي وان استطائرپور در بخش ديگري از اين مصاحبه به دلايل سينما نرفتن مردم اشاره کرد و افزود:در حال حاضر يكي از بزرگترين دلايل سينما نرفتن مردم شبکه هايي چون فارسي1 است. اين پديده که اکثر مردم را خانهنشين كرده خوشبختانه تنها در حوزه کودکان کمبود جدي دارد. حتي بزرگسالي كه مشتريان پروپا قرص اين شبكه و سريالهاي آن هستند، خيلي خوب ميدانند هيچ كدام از آن برنامهها مناسب بچههايشان نيست و مطمئن هستم که اغلب والدين هوشيار اجازه نميدهند بچههايشان اين سريالها را تماشا كنند. از سوي ديگر خانوادهها به تدريج متوجه شده اند که فيلمهاي کمدي کنوني الزاما فيلمهاي مناسب کودکان نيستند و اگرچه سر و شکلي کودکپسند دارند و با شوخيها و لودگيهايشان کودکان را ميخندانند، اما تاثير مثبتي در تربيت و سليقه هنري و سينمايي آنها ندارند. بنابراين بچهها در حال حاضر محرومترين گروه در تماشاي فيلم هستند و جاي خالي سينماي کودک بيش از هر زمان ديگري به چشم ميخورد.
***يک بزرگسال براي ديدن فيلم تابستان و زمستان ندارد اما کودک داردتهيهكننده «گلنار» در بخش ديگري از اين مصاحبه تاكيد كرد: بايد براي كودكان براساس موقعيت هاي خاصشان برنامهريزي كرد. اگر بدون توجه به شرايط آنها فيلم بسازيم يا نمايش بدهيم کار بيهوده اي کرده ايم. يک بزرگسال براي ديدن فيلم، تابستان و زمستان ندارد؛ اما کودک دارد. تابستان براي کودکان يعني همراهي با خانواده، زمستان يعني در اختيار مدرسه...تابستان يعني بيداري بيشتر و خواب کمتر، زمستان يعني سر شب خوابيدن...به اينها اضافه کنيد ايام امتحانات را، بي علاقگي برخي مديران مدرسه را، مشکلات اقتصادي خانواده ها را و...
براي من خيلي عجيب است كه مديريت سينمايي چه در حوزه دولت و چه در حوزه فارابي همچنان به جشنواره كودكش اهميت ميدهد و براي آن برنامهريزي و هزينه ميكند ولي اصلا نظارت و حمايتي در اكران فيلمهاي كودكان ندارد. در حاليكه كسي كه مديريت جشنواره كودك را برعهده مي گيرد ، حتما بايد عضو شورايي باشد که براي توليدات کودک به طور متمرکز برنامهريزي مي کند، حتما بايد عضو ستادي باشد كه درباره اكران فيلمهاي كودكان تصميم ميگيرد ... بگذريم که در حال حاضر اصلا چنين شورا و ستادي وجود ندارند. مديران عاليرتبه به قدري دايره "خودي"هايشان را تنگ کردهاند و مسوولان اجرايي را يکي پس از ديگري حذف کرده اند که حالا آدم کم آورده اند و به هر مسوولي چندين مسئوليت داده اند. دبير جشنواره کودک مي تواند گرفتار دبيري باقي جشنواره ها هم باشد و براي همين تاثير جشنواره کودک بر حال و احوال توليد و اکران فيلم هاي کودکان چندان بيشتر از "جشنواره کوثر" يا "جشنواره پليس" نيست.
طائرپور يادآور شد: چندي قبل با آقاي ميرعلايي صحبتي داشتم و قرار شد ستادي در فارابي براي سينماي کودک تشكيل شود. هنوز نميدانم چقدر فيلمسازان كنار كشيده از اين نوع سينما حوصله خواهند كرد كه برگردند و به اتفاق چهره هاي تازه اين عرصه كاري انجام دهند. البته چندي پيش مديريت سيما فيلم، تمام كساني را كه در عرصه سينمايي كودك فعال بودند دور هم جمع كرد و اعلام آمادگي نمود كه از توليد فيلم هاي كودك حمايت كند. تقريبا همه بودند. مردان سينماي کودک با موهاي سپيد شده يا سرهاي طاس و زنان سينماي کودک به مرز مادر بزرگي رسيده . اميدوارم ستاد فارابي هم حداقل همان تاثير رواني را براي شروع داشته باشد و اميدوارم اين جلسات و هماهنگيها منجر به توليد آثار خوب براي بچه ها شود.
اين تهيه کننده در مورد نشانه هايي از احياي سينماي کودک گفت: واقعيت اين است كه طي دو سال اخير و مشخصا با همت آقاي اکبر نبوي، دبير قبلي جشنواره کودک، چند فيلم كودك ساخته شده اند و يا دارند ساخته ميشوند. اين فيلم ها آنقدر تعدادشان كافي هست كه بتوان برايشان يک برنامهريزي يكي دو ساله کرد. ولي متاسفانه شرايط اکراني که با آن مواجه هستيم و هرنوع فيلمي را دارد ميسوزاند (حتي فيلمهايي كه با استفاده ازپارامترهاي گيشه پسند ساخته شده اند) اين کار را سخت مي کند. اما مثل هميشه کافيست که عزمي راسخ و عاملاني علاقمند به اين ميدان ورود کنند.
***دوره غلبه سليقه گيشه دارد تمام مي شودطائرپور درباره کم شدن تماشاگران و شکست فيلم ها در فروش هم معتقد است: دوره غلبه سليقه گيشه دارد تمام مي شود. به نظر مي رسد مردم كه معمولا و به حق سينما را بعنوان يک تفريح نگاه ميكنند، بخاطر انباشتگي و همزماني اکران فيلم هاي باصطلاح کمدي و مشابه ، به اشباع رسيده اند و دارند پس مي زنند. قابل پيش بيني بود که وقتي در هفتههايي متوالي فيلم هايي از يک نوع ، با بازيگران تكراري اكران شوند ، به دلزدگي مخاطب برسيم. حتي اگر ميان اين فيلم ها فيلم خوبي هم وجود داشته باشد، مي سوزد. اکران ماه هاي اخير سينما ، اکران آبرومندي براي سينماي ايران نبود. چه در زمينه نوع فيلم ها و چه در زمينه برنامه ريزي هاي نمايش. اين آشفتگي در اکران از سال پيش مقدماتش رخ نمود و متاسفانه هيچ اتاق فکري براي جلوگيري از وقوع آن وجود نداشت. بي سليقگي در توليد نيز ميتوانست در شوراي پروانه ساخت جلويش گرفته شود. فيلمنامه هاي لمپني يا املي، لودگيهاي تکراري، بازيگران کم هنر اما گيشه پسند و...ممکنست در يک دوره کوتاه و لابلاي فيلم هاي جدي به سازنده و گيشه جواب بدهند، اما دولتشان عاجل است و پيروان بعدي خود را نيز زمين مي زنند تا زماني بگذرد و باز يکي از آنها به دليلي ديگر گل کند.
***عدهاي فکر کردند اگر يکي دو تا خرس و خرگوش برقصانند فيلم کودک ساختندوي يادآور شد: البته اين بلايي است كه بر سر سينماي كودك هم آمد. فيلمهاي كودك وقتي به رونق رسيد، يك عده آدمي كه كارشان اين نبود، فكر كردند اگر در فيلمهايشان يكي دو تا خرس و خرگوش برقصانند و دو سه ترانه و آواز بگذارند، فيلم كودك ساخته اند و از بازار گرم سينماي کودک بهره برده اند...و همين به اعتبار و جذابيت سينماي کودک لطمه زد.
تهيه کننده «گلنار» درمورد وضعيت سينماي کودک در کشورهاي ديگر گفت: مساله بحران اقتصادي در سينما صرفا مال ايران نيست. در امريکا هم که بزرگترين صنعت سينما را دارد اين بحران از چند سال پيش پا گرفت، اما هوشياري طراحان و حاميان اين سينما راهکارهاي متفاوتي براي آن پيدا کرد. اتفاقا يکي از راهکارها ، بازگشت به ساخت فيلم هاي کودک با تعاريف امريکايي آنست. فيلم هايي که دوازده سالگي انسان ها را مخاطب قرار مي دهند و جوهر اصلي شان همان مولفه هاي افسانه هاي بشري است که از پيروزي خير بر شر، عشق شاهزاده ها به قهرمانان فقير و... قصه ميگويند. بهترين مثال فيلمهاي پرفروش "آواتار" و "آليس در سرزمين عجايب" است.
***در برترين شرايط اکران طي 20 سال اخير به سر مي بريمطائرپور در بخش ديگري از اين گفتوگو مطرح کرد: در بدترين شرايط اكران طي بيست سال اخير به سر ميبريم. معلوم نيست كه اين نابساماني حاصل مديريت کيست...دولت و نمايندهاش در شوراي صنفي؟ سينماداران؟ پخش کنندگان؟ توليد کنندگان؟ همه يا هيچکدام؟
وي ادامه داد: بايد ديد سرچشمه اين جريان غيرقابل دفاع کجاست...در شوراي پروانه ساخت؟ در مشکلات انباشته اقتصادي تهيه کنندگان؟ در ضرر دهي سالن ها؟ در وضعيت عمومي جامعه؟ به هرحال فيلمهايي كه الان دارند اكران ميشوند با مجوز ارشاد ساخته شده اند، اما خود اين مديران نيز از آنها و اين وضعيت دفاعي ندارند. تا يك جايي ميگفتند اينها مربوط به وزارت و معاونت قبلي بودند (بگذريم که همان وزارت و معاونت هم منتخب همين دولت فعلي بود و سينماي ايران هيچ نقشي در انتصاب آنها نداشت).
وي افزود: اين فيلم ها چه مربوط به مديريت قبلي باشند و چه به مديريت کنوني، فعلا تلنباري شده اند پشت نوبت اکران و همگي بخاطر نگراني از فردايي بدتر از امروز، سعي دارند به هر قيمتي به سالن ها راه پيدا کنند. به عبارتي ديگر صاحبان فيلم ها براي فرار از اين بناي در حال سوختن، يکي يکي فيلم هايشان را بغل مي زنند و از پنجره بيرون ميپرند در حاليکه مي دانند دست و پا شکستگي کمترين خطر اين فرار است.
وي اضافه کرد: هنوز بعد از اين همه كارشناسي و آسيبشناسي و شعار و انتقاد حتي به اين نرسيده ايم لااقل در اين تهران پايتخت (به وضعيت اسفناك تر شهرستانها وارد نميشوم) فقط 5 سالن داشته باشيم که ازفلان ساعت تا فلان ساعت، فقط فيلمهاي فرهنگي - هنري يا فيلم هاي کودک و نوجوان (که معمولا از اکران در گروه محرومند) نشان بدهند تا مخاطبان مشخص اين فيلم ها بتوانند براي خود برنامهريزي كنند. مثل همان دوره اي که مثلا سينما "عصر جديد" و "فرهنگ" که مشخصا فيلم فرهنگي اكران ميكردند و يا سينماهاي "كانون پرورش"، "بلوار"، "فرهنگ"، "گلريز" که معروف بودند به اكران سينماي كودك و خانوادهها ميدانستند که فيلم هاي مناسب بچههايشان در اين سينماها نمايش داده مي شوند.
***آنچه امروز وجود دارد نامش تنوع در اکران نيستاين تهيهكننده درباره چند فيلمي بودن اغلب سالن ها توضيح داد: داشتن تنوع در اكران يک مزيت است اما آنچه امروز وجود دارد، نامش تنوع در اکران نيست.محل تنوع کل فضاي اکران است نه هر سالن دويست سيصد نفره اي که دارد طي روز پنج فيلم در (هرکدام يک سئانس) در آن به نمايش گذاشته مي شود. با رمل و اصطرلاب هم نمي شود براي اين سالن ها برنامه ريزي کرد بخصوص اينکه غالبا همان يک سئانس شان هم متغير و شناور است. فکر کنم اگر تکنولوژي اش فراهم شود به زودي هر پرده نمايش به چهار قسمت جهت نمايش چهار فيلم به طور همزمان تقسيم شود.
وي معتقد است: تنها اكراني كه در حال حاضر قابل برنامه ريزي است همان يك سانس فيلم خارجي در سينما "فرهنگ" است كه همه ميدانند بطور مرتب و در هر فصلي، در ساعتي خاص به نمايش فيلمي خارجي اختصاص دارد و بزرگترين توفيقش در داشتن فروشي که اينهمه خفتش به سينماي ايران داده شده،همين نکته است. هرکس مخالف اين ادعا است فقط براي دوماه روشي را که در مورد فيلم هاي ايراني به کار مي رود براي فيلم هاي خارجي هم بيازمايد. اگرچه مازاد بر اين مقايسه، همچنان اعتراض به اينکه چرا اين اتفاق در سينما "فرهنگ" دولتي مي افتد و به سينماي ديگري که از سيستم صدا و کيفيت نمايشي مشابه (مانند مرکزي، ناهيد و...) برخوردارهستند، منتقل نمي شود ، به جاي خود باقيست.
طائرپور در باره سينماهاي نمايش دهنده فيلم "نخودي" گفت: همزمان با اكران "نخودي"، 9 فيلم ديگر اكران ميشوند. از اين 9 فيلم، 5 فيلم گروه سينمايي در اختيار دارند و 4 فيلم مانند "نخودي" در سينماهاي آزاد به نمايش در مي آيند. در تهران کلا حدود 90 سالن سينمايي فعال است که با اغماض 30 تاي آنها قابل اعتنا هستند. از ميان اين 90 سالن، بيش از 50 سالن فقط دراختيار دو فيلم قرار دارند . حالا خودتان تقسيم مابقي سالن ها را ميان 8 فيلم مجسم کنيد. آيا در چنين شرايطي اصلا به حق انتخاب و فکر کردن به تناسب سالن با فيلم و يا پراکندگي صحيح سالن ها مي توان فکر کرد؟ سابقا وقتي تنگنا در اکران پيش مي آمد (و آنهم نه تا به اين حد) ارشاد مي گفت هيچ فيلمي بيش از 18 کپي نزند و اين عدد سقف سالن هاي نمايش يک فيلم بود که استثنائا گاهي به بيست هم مي رسيد. نمي دانم امروز ارشاد براي کم کردن خسارت هاي اکران چه تدبيري دارد.
***همه دارند در سينما ضرر مي دهندوي اضافه کرد: همه دارند ضرر مي دهند. از صاحب فيلم گرفته تا پخش کننده و سينما دار. روزهاي بدتري هم در راهند. هزينههاي سينماها بعد از بحث هدفمند شدن يارانهها با قبض هاي برق و آب بالاتر خواهد رفت، محاسبه ماليات بر ارزش افزوده در اين صنعت ورشکسته، خود قوز جديدي است که بزودي داد سينماگران را در خواهد آورد. بعيد نيست خانواده هاي متوسط و زير متوسط همين بهاي بليط اندک را هم نتوانند تامين کنند. اين ها نشانه هاي بارز بحران اند . نميتوان به اين دردهاي كهنه که مدام حاد تر مي شوند، پاسخهاي كهنه داد. بايد راهحلهاي به روز داشت. بايد مديريت دولتي در تعامل با مديريتهاي مرتبط صنفي اقدام عاجل کند. در اين وانفسا هيچ كس به اندازه تهيهكنندگان و سينمادارها خسارت نمي بيند. دولت هم نمي تواند پشت درهاي بسته و بدون تعامل با اينها مسئله را حل کند. بايد به راه حل هاي كوتاه مدت و درازمدت رسيد. چون اين وضعيت اصلا قابل ادامه نيست مگر آنکه دولت اساسا با تعطيل شدن سينما مشکلي نداشته باشد.
***وضعيتي که اکنون در آن قرار داريم قابل پيشگيري بوداين تهيه کننده سينما معتقد است: بزرگترين شاخصه هر مديريت کارآمدي داشتن قدرت پيشبيني و پيشگيري است. وضعي كه اكنون در آن قرار داريم ، از يك سال پيش قابل پيشبيني و پيشگيري بوده است متاسفانه همه در دولت و صنف نسبت به آن غفلت کرده ايم. اگر اكنون هم درست عمل نکنيم در سال 90 به مراتب وضعيت بدتري خواهيم داشت. حالا آنها كه ته دلشان فكر ميكنند، سينما عنصري اضافي است كه نبودش ضرر كمتري دارد ، ميتوانند شاد باشند که به هدفشان نزديک شده اند.
«نخودي» به كارگرداني جلال فاطمي و تهيهكنندگي فرشته طائرپور است كه به عنوان يك فيلم كودك از 14 مهر ماه در سينماهاي «فرهنگ»، «آزادي»، «اريكه ايرانيان» و پرديسهاي «ملت»، «تماشا» و «زندگي» در هر سينما در دو سانس به نمايش درآمده است و بصورت تك سانس هم در سينما «ماندانا»، «فرهنگسراي خاوران» و پرديس «تماشا» نمايش دارد.
در خلاصه داستان اين فيلم كه فيلمنامه آن توسط جلال فاطمي نوشته شده و فرشته طائرپور آنرا بازنويسي کرده آمده است:«سينا بزرگي (صابر ابر)، يك كارگردان تئاتر عروسكي است كه مدتهاست در رقابت با هجوم فيلمهاي خارجي، امكاني براي عرضه درست كارهايش به كودكان پيدا نميكند.
نمايشهاي او بدون رونق و مشتري اجرا ميشوند و صاحبان سالنهاي نمايش، براي تعطيل كردن اجراهاي او،دلايل و بهانههاي اقتصادي كافي دارند.
سينا عليرغم تلاش و مراجعه به جاهاي مختلف براي كار، نتيجهاي نميگيرد و با هر پاسخ منفي بيشتر تحقير شده و مدام كوچك و کوچکتر ميشود.
سينا پس از ديدار با فالفروشي بادكنكي، راهي سفري به سرزمين قصهها ميشود و در آنجا «نخودي» افسانهاي را ملاقات ميكند.»
در اين فيلم بازيگراني چون صابر ابر، مرضيه برومند، رعنا آزاديور، عليرضا خمسه، مسعود كرامتي، مجيد شهرياري، احمدرضا اسعدي، حميدرضا مرادي، رضا تهيدست، پوپك دينمحمد و بازيگر خردسال: ابوالفضل منتهايي به ايفاي نقش پرداختهاند.