عصر ايران ؛ مازيار آقازاده - تاريخ بي رحم است و بسيار صبور و ميوه تلخ برخي وقايع تاريخي كه وجدان عمومي يك ملت را خدشه دار مي كنند ، مي تواند سال ها و دهه ها كام مردم را تلخ كند.
اما هر چند كه مردم نخستين قربانيان زياده خواهي يك "حاكم قدرت طلب" هستند و گاه ممكن است اين هزينه به قيمت عقب ماندگي چند دهه اي يك ملت باشد ، اما در نهايت هر چند كه ده ها سال از آن بگذرد ، حاكمان و رقم زنندگان تحقير تاريخي يك ملت نيز هزينه آن را خواهند پرداخت ، چرا كه اين مساله يك سنت تاريخي است.
به گمان راقم اين سطور كودتاي 28 مرداد 1332 نيز از اين ويژگي مستثني نيست و اين كودتا با قطع روند طبيعي سياسي كشور و براندازي حكومت مشروع و قانوني مرحوم دكتر مصدق ، آسيبي جدي به روح ، وجدان و غرور ملت ايران وارد ساخت كه در نهايت حتي كودتاگران نيز از صدمات و نتايج بعدي آن بي نصيب نماندند و اين امر نتيجه طبيعي سنت بي رحمي تاريخ است. ( اگر باد بكاريد طوفان درو مي كنيد ) يا به قول مولانا :
اين جهان كوه است و فعل ما نداسوي ما آيد نداها را صدا فعل تو كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت...
فعل توست این غصه های دم به دم
این بود معنای قد جف القلمهر چند كه محمد رضا شاه پس از كودتاي 28 مرداد ، 25 سال حكومت كرد ، اما در نهايت با يك قيام مردمي مجبور به ترك وطن شد و پس از دو سال سرگرداني ، سهم او از 61 سال زندگي در دنيا كه 37 سال آن با عنوان شاهي بود ، مرگ در ديار غربت شد، همانطور كه پدرش رضا شاه نيز در دوران آخر زندگي در جزيره موريس زندگي در تبعيد را گذارند و در نهايت عمرش در همان جا به سر آمد.
شايد اگرمحمد رضا پهلوي در دوران نخست وزيري مرحوم مصدق به حرف ها و نصايح نخست وزير خود عمل مي كرد و تنها همانند يك پادشاه مشروطه " سلطنت " مي كرد و امر قدرت و حكومتداري را به مردم و نخست وزير برآمده از آراي ملي مي سپرد و چشم طمع در انبان قدرت نمي دوخت ، سرنوشت ديگري مي يافت و خانواده او امروز در چنين وضعي قرار نمي گرفتند.
خبر خودكشي عليرضا پهلوي دومين فرزند پسر محمد رضا پهلوي در دو روز گذشته در سطح رسانه هاي داخلي و خارجي بازتاب يافته است . به هر حال و به دور از همه قضاوت ها درباره آدم ها و كارهايشان ، شنيدن اين خبر كه فردي لوله تفنگ شكاري را در دهان خود گذاشته و با شليك گلوله اي به زندگي خود خاتمه داده ، تاثر آور است ، اما بايد ديد كه چرا كار به اين جا كشيده است ؟
چرا بايد فرزند يك شاه و شخصی تحصيلكرده و دنيا ديده كه در ايالات متحده آمريكا سكونت دارد و طبيعتا به دليل موقعيت خانوادگي مي تواند زندگي مرفهي داشته باشد ، از همه چيز دنيا بگذرد و ماشه مرگ را بر شقيقه حيات خود بچكاند؟!
مساله وقتي پيچيده تر مي شود كه به ياد بياوريم 9 سال پيش نيز كوچك ترين فرزند شاه مخلوع يعني " ليلا پهلوي " با خوردن دهها قرص در هتلي در لندن به زندگي خود خاتمه داد و ظاهرا خودكشي در خانواده آخرين شاه ايران در حال تبديل به يك رويه است.
از بيانيه اي كه خانواده پهلوي درباره مرگ عليرضا صادر كرده اند چيزي دستگير آدم نمي شود ؛ اين بيانيه به هيچ وجه پاسخگوي ابهامات مرگ عليرضا پهلوي نيست . زندگي 44 ساله عليرضا پهلوي و مسايلي كه درباره دلايل مرگ او از طرف خانواده پهلوي مورد اشاره تلويحي و تصريحي قرار گرفته و يا از سوي برخي رسانه ها عنوان شده ، به گمان راقم سطور نمي تواند انگيزه اي چنان قوي براي برداشتن يك تفنگ و چكاندن ماشه آن و پايان دادن به زندگي خود باشد .
تا ابهامات درباره شخصيت و مرگ عليرضا پهلوي پاسخ داده نشود نمي توان مطمئن بود كه راز مرگ او به درستي فاش شده است و خانواده پهلوي بايد پاسخ دهند كه چرا :
1- علي رغم زندگي 44 ساله عليرضا پهلوي هيج سابقه و رد پايي از او در هيچ رسانه اي در جهان نيست ؟ چرا او همانند ميليون ها مردم عادي دنيا يك سايت و يا حتي يك وبلاگ معمولي نداشت ؟ چرا علي رغم زندگي 32 ساله در تبعيد ، هيچ مصاحبه يا اظهار نظري از او در رسانه ها ديده نمي شود ؟ آيا اعضايي از خانواده او را تحت فشار مي گذاشته اند كه به دليل برخي ملاحظات كمتر در صحنه ظاهر شود تا فرزند ارشد شاه كه مدعي تاج و تخت از دست رفته پدرش است ! از متن به حاشيه رانده نشود ؟ و آيا همين مساله به مرور زمان سبب افسردگي شديد عليرضا پهلوي و خودكشي او نشده است ؟
2- خانواده پهلوي در بيانيه اي كه پس از مرگ عليرضا منتشر كرده اند گفته اند كه وي به دليل وضعيت مردم ايران ! ، فوت خواهرش و مرگ پدرش افسرده بود و در نهايت نتوانسته بر افسردگي خود فايق آمده و خود كشي كرده است ( نقل به مضمون) اما اين دلايل برشمرده شده هيچ كدام قانع كننده نيستند چرا كه :
اولا عليرضا به هنگام خروج از ايران تنها 12 سال داشته و بيشتر عمر خود را در خارج از ايران گذرانده بود . بنابراين افسردگي دوري از وطن براي چنين فردي نمي تواند انگيزه اي قوي براي خودكشي ايجاد كند ، چه آنكه بسياري از فراريان و مهاجران از كشور در سنين بسيار بالاتر جلاي وطن كردند و هم اينك نه تنها افسرده نيستند بلكه به زندگي عادي و طبيعي خود در گوشه اي از دنيا مشغول هستند.
ثانيا آيا افسردگي ناشي از مرگ پدر تنها براي او و ليلا بوده و ديگر فرزندان و منتسبان به محمد رضا پهلوي از اين قاعده مستثني هستند؟
ثالثا اگر افسردگي ناشي از عواملي كه در بيانيه كوتاه خانواده پهلوي درباره علت خودكشي عليرضا بيان شده ، دليل مرگ او بوده ، چرا خانواده پهلوي يك چنين آدم افسرده اي را به حال خود رها كرده بودند تا تنها در گوشه اي از دنيا در گرداب افسردگي غوطه بزند و در نهايت خودكشي كند ؟
البته خبرها و گزارش هايي نيز در برخي سايت ها منتشر شده كه ماجراي عشقي و
حادثه غرق شدن معشوقه فرزند سوم شاه ، دليل و انگيزه اصلي افسردگي و خودكشي او ذكر
شده ، اما همين مساله نيز در بيانيه خانواده پهلوي مورد اشاره قرار نگرفته و
در عوض آن به مساله افسردگي عليرضا در اثر وقايع ايران و مرگ ليلا و پدرش
و... اشاره شده است.
3- " ماست مالي " كردن حقايق ، دردي را از خانواده پهلوي درمان نمي كند . اينكه چرا دو عضو يك خانواده در طي كمتر از يك دهه دست به خودكشي مي زنند ، نيازمند بررسي است چرا كه كتمان دلايل واقعي خودكشي ليلا پهلوي سبب نشد تا برادر بزرگتر او عليرضا نيز به راه خواهر كوچكتر نرود .
به گمان راقم اين سطور به نظر مي رسد عده اي چاپلوس درباري همانطور كه " دوروبر " شاه سابق را گرفتند و قدرت درك درست وقايع اجتماعي را از او ستاندند ، همين قسم افراد ، هم اينك نيز بر گرد " رضا پهلوي " حلقه زده اند و وي را تشويق مي كنند تا براي باقي ماندن در " متن " ! همه ديگر اعضاي خانواده را به حاشيه براند و شايد اين مساله اصلي ترين دليل خودكشي ليلا و عليرضا باشد.
به هر روي به نظر مي رسد خودكشي ليلا و عليرضا در خانواده پهلوي اگر تماما با عامل ذكر شده در ارتباط نباشد ، اما لااقل بخشي از دلايل خودكشي اين دو عضو خانواده پهلوي نمي تواند بي ارتباط با اين مساله باشد و در نهايت همانطور كه پيشتر نيز اشاره شد سايه شوم كودتاي 28 مرداد همچنان در تعقيب خانواده پهلوي است و فرزندان شاه با يك چنين وقايعي ، هزينه بي خردي پدرشان در جريان اين واقعه تلخ تاريخي را مي پردازند و اين سنت تاريخ است.