۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد ۱۵۲۱۹۱

محمدرضا ساكت: يكي از اقدامات خوب رسانه ملي قطع پخش 90 از جام جم بود!

به نظر من برنامه نود اگر خودش بداخلاقي و ناپاكي را به جامعه تزريق نكند، وجودش براي فوتبال مفيد است. آقاي فردوسي پور بين دو قاب عكس هم دعوا مي‌اندازد.


محمدرضا ساكت، مديرعامل باشگاه سپاهان اصفهان با حضور در خبرگزاري ايسنا در رابطه با وضعيت سپاهان، امير قلعه نويي، برنامه نود، فوتبال ناپاك، اشتباه‌هاي داوري، انتقال تيم‌ها به شهرهاي ديگر، جام ملت‌هاي آسيا و وزرات شدن ورزش به گفت‌ و گو نشست.

متن كامل گفت و گوي ساكت با ايسنا را در ادامه مي‌خوانيد.

*‌ آيا موفقيت‌ باشگاه‌هاي اصفهاني فقط به دليل مديريت قوي است يا عوامل ديگري هم در اين امر دخيل هستند؟

-‌ مديريت در سپاهان را نتيجه يك سازمان مديريتي مي‌دانم و به هيچ وجه موفقيت‌ها را فردي نمي‌دانم. هميشه در صحبت‌هايم تاكيد كرده‌ام كه يك سازمان مديريتي در سپاهان اين موفقيت را به وجود آورده است؛ در اين سازمان مديريتي مجمع هيات مديره كارخانه فولاد مباركه، معاونين و مديران و حتي سازمان مديريتي هواداران نقش دارند. به طور طبيعي عوامل مختلف موفقيت‌ها را به وجود مي‌آورند.

*‌ آيا اين سازمان مديريتي در استان اصفهان وجود ندارد كه تاكنون نتوانسته است استاديوم نقش جهان را به اتمام برساند؟

-‌ پروسه ساخت ورزشگاه نقش جهان يكي از نقاط تاريك ورزش اصفهان است، اما بايد پذيرفت كه مديريت پروژه در دست استان اصفهان نبوده و به تازگي منتقل شده است. اگر خاطرتان باشد زماني كه مديريت ورزشگاه در اختيار استان بود و با اين كه هنوز كامل نشده بود، مديريت سازمان به گونه‌اي سازماندهي مي‌كرد و پس از آن قرار شد ظرف يكسال طبقه دوم ورزشگاه ساخته شود ولي الان كه چهار سال مي‌گذرد هنوز انجام نشده است.

*‌ حالا كه مديريت پروژه دوباره به استان واگذار شده است كار به انجام مي‌رسد؟

-‌ استاندار اصفهان، انسان فرهيخته‌اي است كه به مسايل فرهنگي، هنري و ورزشي به اندازه مسايل اقتصادي و صنعتي توجه دارد. مديريت كنوني استان حساسيت ويژه‌اي به مسايل مختلف از جمله رويكرد نشاط‌آوري دارد. در اين بخش‌ها در يكي دو سال اخير كارهاي خوبي انجام شده و ايشان به همراه معاون عمراني شان براي اين كار همت گماشته‌اند و من مطمئن هستم اگر بودجه‌اي كه براي اين كار پيش‌بيني شده است در رديف ملي در اختيار استان قرار بگيرد مديريت استان به كمك سازمانهاي ديگر به خوبي مي‌توانند از عهده اجراي اين پروژه برآيند. از آنجايي كه شهرداري، شوراي شهر، سازمان‌هاي مختلف شهري و مهمتر از همه مديريت استان بر موضوع ورزشگاه نقش جهان اهتمام دارند. اگر اين واگذاري، روشن، سريع و دقيق و با بودجه انجام شود من مطمئن هستم اصفهان ظرفيت انجام اين كار را دارد. اميدوارم اين موضوع كامل و جامع صورت گيرد چون يكبار ديگر هم اين موضوع 5 يا 6 ماه قبل مطرح شد ولي به اجرا نرسيد. يكي از مشكلات هم اين بود كه بحث‌هاي نظري زده شد ولي حرفي از عمل نشد.

*‌ از عملكرد امير قلعه نويي راضي هستيد؟

-‌ تيم فوتبال سپاهان در ليگ دهم در چند جبهه در حال جنگ است. مديريت كردن چنين تيمي به لحاظ فني سخت است، چرا كه در اكثر مواقع بازيكنانش را در اختيار ندارد. اين كار سخت را آقاي قلعه نويي به خوبي انجام داده است. تيم سپاهان در مقطعي بازيكنانش را در اختيار نداشت و در چهار مقطع هم ليگ با تعطيلي روبرو شد. مديريت فني و هماهنگ كردن چنين تيمي خيلي سخت است ولي قلعه نويي و همكارانش از عهده اين كار برآمده‌اند. به نظر من آقاي قلعه نويي يك انسان برنامه‌گرا است و براي كار وقت مي‌گذارد و تلاش مي‌كند و با تمام وجودش صادقانه مشاوره مي‌كند. مديريت فني و هماهنگ كردن چنين تيمي خيلي سخت است ولي قلعه نويي و همكارانش از عهده اين كار بر آمده‌اند. خوشبختانه هم ايشان از كار با سپاهان لذت مي‌برد و هم سپاهان از كار با ايشان.

*‌ سال گذشته تيم سپاهان قهرمان ليگ برتر شد، ولي در آسيا نتيجه خوبي نگرفت. چنان كه در برنامه 90 هم شاهد اعتراض هوادارانتان بوديم و آنها انتظار داشتند با حضور قلعه نويي سپاهان در آسيا قهرمان شود.

-‌ برنامه 90 كه كاملا سياه نمايي مي‌كند. اين كه يكسري مطالب گزينشي در تلويزيون پخش شود، نشان دهنده حرف همه مردم اصفهان نيست. در اين رابطه نقطه نظرهاي مختلفي وجود دارد. سال گذشته فقط با بدشانسي و موقعيت سوزي نتوانستيم درآسيا نتيجه بگيريم. تيم ما با كيفيت بازي مي‌كرد و موقعيت‌هاي زيادي هم ايجاد مي‌كرد كه به دليل تاكتيك مربي بوده است ولي اشكال تيم در موقعيت سوزي بازيكنان بود كه يك مشكل فردي است.

*‌ ولي برخي معتقدند سپاهان با اين ظرفيتي كه دارد با هر سرمربي‌اي قهرمان مي‌شود.

-‌ همه مربيان قابل احترام‌اند، چه داخلي باشند و چه خارجي، اما تيم بزرگ مربي بزرگ مي‌خواهد . البته در ايران مربي بزرگ هم زياد داريم. قهرماني علاوه بر شخصيت تيمي، سازمان مديريتي منسجم، بازيكنان خوب و توانا، هواداران دلسوز و حمايت كننده – كه هوادار باشند نه تماشاگر- به يك ناخداي كار كشته نياز دارد كه بايد در كنار هم باشند.

*‌ ولي به نظر مي‌رسد وجود قلعه نويي از سوي مخالفانش موج منفي ايجاد كرده است.

-‌ هميشه اين طور بوده است كه هر مجموعه يا فردي كه بيشتر موفق باشد بيشتر در معرض برخورد سنگ‌هاي حسادت و حاشيه قرار دارد. سپاهان و قلعه نويي هم از اين قاعده مستثني نيستند. بايد پذيرفت كه قلعه نويي موفق‌ترين مربي سالهاي اخير فوتبال ايران است و كارنامه‌اش اين حرف مرا ثابت مي‌كند. البته اين حرف به اين معني نيست كه ساير مربيان كار نكرده‌اند ولي براي هر كاري اوجي هست و آقاي قلعه نويي جزو مو فق‌ترين‌ها ست. طبيعتا ممكن است حساسيت‌هاي بيشتر، سخت‌گيريهاي بيشتر و كم‌لطفي‌هاي زيادتري نسبت به ايشان وجود داشته باشد. وقتي ما يك مربي بزرگ را براي تيم‌مان انتخاب كرديم تحمل اين مسايل را هم داريم. ما به رقابت سالم احترام مي‌گذاريم و وجود رقبا است كه به ما انگيزه مي‌دهد، ولي گاهي از حالت رقابت خارج مي‌شود و به عناد و كينه توزي تبديل مي‌شود.

*‌شما با بحث فوتبال ناپاك موافق هستيد؟

-‌ به اين مفهوم كه خودمان را معيار پاكي و ناپاكي بدانيم، قبول ندارم. من معتقد هستم در دنياي ورزش اشكال و ايراد وجود دارد، اما اولا بايد بدانيم ورزش و خصوصا فوتبال خاص هستند و نبايد كل فضاي ورزش را آلوده تلقي كنيم. دوم اين كه خودمان را معيار پاكي و ناپاكي ندانيم و سوم اين كه از اين مسئله استفاده ابزاري نكنيم. آنگونه كه هر وقت همه چيز به نفع ما است بگوييم پاك است و وقتي كه بر مراد ما نبود بگوييم، ناپاك است. من بارها گفته‌ام مرجعي كه بايد اين مسئله را كالبدشكافي كند كميته انضباطي و فدراسيون هستند. آقاي شريفي تلاش مي‌كند كه صادقانه و عادلانه كارش را انجام دهد. فدراسيون را هم بايد به عنوان سازمان مديريتي و راس هرم مديريت فوتبال قبول داشته باشيم و اجازه بدهيم آنها به اين موضوع بپردازند.‌ ما نمي‌توانيم چشم‌مان را برروي خيلي از مشكل‌هاي فوتبال ببنديم همچنان كه نمي‌توانيم از مشكلات اقتصادي، هنري و فرهنگي چشم‌پوشي كنيم. در مجموع هرجا كه انسان در آن نقش داشته باشد و فضا رقابتي باشد، اجتناب‌ناپذير است كه برخي پايه مسيرهاي غيرقانوني بگذارند، اما سياه‌نمايي و درشت‌نمايي و خود را مرز حق و ناحق دانستن و ابهام گويي و كلي گويي درست نيست.

*‌ منظورتان از كلي‌گويي چيست؟

-‌ كلي گويي اين است كه فرد به كل يك مجموعه افترا مي‌زند. اگر موردي وجود دارد بايد صريح بيان شود. مثل آقاي دادكان كه به تازگي نامه‌اي را منتشر كرده‌اند كه در زمان ايشان مسايلي وجود داشته است، خيلي خوب است كه ايشان به صراحت اين كار را انجام مي‌دهند. اين از ويژگي‌هاي مثبت ايشان است كه هرگز اجازه نمي‌دادند هر كسي در فضاي فوتبال متولي گري كند. طبيعتا در فضاي فوتبال نيز مثل هر محيط ديگري اشكالاتي وجود دارد اما سياه‌نمايي و بزرگ‌نمايي درست نيست. اينها خودشان ابزار ناپاكي است.

*‌ شما هم مثل برخي كه مي‌گويند "90 نبايد باشد" با برنامه نود مخالفيد؟

-‌ به نظر من برنامه نود اگر خودش بداخلاقي و ناپاكي را به جامعه تزريق نكند، وجودش براي فوتبال مفيد است. آقاي فردوسي پور بين دو قاب عكس هم دعوا مي‌اندازد (با خنده). به نظر من فردوسي پور زيركانه در حق يك عده كم لطفي مي‌كند و اين كار را بارها در حق سپاهان انجام داده است. براي اين حرف مستندات زيادي هم داريم كه در اختيار مديران شبكه سه هم قرار داده‌ايم. فكر مي‌كنم يكي از اقدامات خوب سازمان صدا و سيما قطع پخش بين‌المللي (جام جم) برنامه نود بود، چون اين برنامه نمادي از بداخلاقي‌هاي داخل كشور شده بود. مثلا فردي كه 20 سال خارج از ايران زندگي كرده بود و برنامه‌هاي ايران را هم نمي‌ديد، ايران را از دريچه برنامه نود مي‌ديد. هر آنچه در اين برنامه ديده مي‌شود منفي است، يعني نكات مثبت فوتبال را نشان نمي‌دهد؛ البته ممكن است به اين دليل باشد كه مي‌خواهد برنامه‌اش چالشي باشد و جذابيت داشته باشد. در اين ميان يك طيف گسترده از مخاطبان خارج از كشور كه ايران را از دريچه نود مي‌ديدند، ايران در حال توسعه و پيشرفت را نمي‌ديدند. به نظر من برنامه نود سمفوني نزاع و تشنج مي‌زند.

*‌ يعني با 90 مخالفيد؟

-‌ من هيچ ارتباطي با اين برنامه نداشته‌ام، يعني ضرورتي نداشته كه تماس داشته باشم. اين برنامه در حال حاضر ورزش ايران را وزين تحليل مي‌كند، اما اين كه به بعضي عصبيت‌هايي كه در فوتبال طبيعي است بپردازد و به نكات مثبت نگاه نكند و به هر سوژه‌اي نگاه چالشي بكند درست نيست. اتفاقات مثبتي در فوتبال مي‌افتد كه نود آنها را پوشش نمي‌دهد. مثلا تماشاگران ما بازيكنان قديمي تيم را تشويق مي‌كنند يا تماشاگران تبريز و بوشهر در ورزشگاه سپاهان را تشويق مي‌كردند و تماشاگران ما هم آنها را ولي نود دعواي دو نفر را در بيرون ورزشگاه نشان مي‌دهد. شايد بگويند اين اتفاقات نمايشي است كه نيست اما اگر باشد هم چه اشكالي دارد؟ مثلا بيشترين ظلم در حق سپاهان سال گذشته اتفاق افتاد. وقتي كه امير قلعه نويي به عنوان مربي تيم قهرمان در برنامه 90 شركت كرد، سوالات مجري برنامه تماما مربوط به مسايل سالهاي پيش بود. هر كسي كه در طول زندگي‌اش اشتباه‌هايي مرتكب مي‌شود بايد بزرگنمايي كرد؟

*‌ ولي برنامه 90 تاثير مثبت هم داشته است.

- بله، به هر حال فردوسي پور خدمت‌هاي زيادي هم به فوتبال كرده است. بسياري از ورزشگاه‌ها به سمت حرفه‌اي شدن پيش رفته‌اند و باشگاه‌ها حرفه‌اي تر شده‌اند. تماشاگران هم در هيچ دوره‌اي مثل امروز اطلاعات داوري نداشته‌اند. مثلا شش سال قبل هر توپي كه در محوطه جريمه به دست بازيكن مي‌خورد همه مي‌گفتند پنالتي است ولي حالا اينگونه نيست. 90 يك كارگاه آموزشي در بخش‌هاي داوري، فني و حتي مديريتي بوده است. برنامه 90 هميشه هم سياه‌نمايي نمي‌كند بلكه بخشي از واقعيت‌ها را نشان مي‌دهد ولي اين مسايل نبايد در خارج از ايران پخش مي‌شد كه خوشبختانه صدا و سيما پخش جهاني آن را قطع كرده است. به هر حال ما هم از مسايل دروني و مشكلات ريز فوتبال در خارج از كشور اطلاع نداريم. مثلا همه مي‌گويند در ورزشگاه‌هاي اروپايي نرده حفاظت كننده بين تماشاگران و زمين نيست، ولي من در ورزشگاه سن سيروي ميلان ديدم بين زمين و جايگاه تماشاگران شيشه ضد ضربه قرار داده‌اند!

*‌ ‌آقاي ساكت به بحث ليگ برتر برگرديم. امسال اشتباه‌هاي داوري نسبت به گذشته چه تغييري كرده است؟

-‌ امسال ما خودمان از تيم‌هايي هستيم كه از اشتباهات غيرعمد داوري ضربه خورده‌ايم. يكي از اصول اخلاقي ما در اين فصل اين بوده است كه در مسايل داوري هيچ باشگاه يا فردي را متهم نكرده‌ايم. حتي به داوران هم مربوط ندانسته‌ايم بلكه ممكن است برخي فضاسازي‌ها تاثيرگذاشته باشد. من حلقه گمشده مسئله داوري را حرفه‌اي نشدن داوران‌مان مي‌دانم. آيا داوران ما حرفه‌اي پول مي‌گيرند؟ حرفه‌اي زندگي مي‌كنند؟ بيمه كامل و بازنشستگي دارند؟

*‌ رئيس كميته داوران استعفا كرد، سفرهاي خارجي پرتعداد مسعود عنايت در مشكلات داوري تاثير داشته است؟

-‌ اين مسايل دو يا سه سال است كه مطرح شده است. فدراسيون بايد زودتر به فكر حل آن مي‌افتاد. اولا كرسي آقاي عنايت در فوتبال آسيا نبايد از برود. ما نبايد كرسي افرادي مثل عنايت و محصص را از دست بدهيم. من اعتقاد دارم عنايت و عنايت‌ها بايد در آسيا كرسي داشته باشند. چه اشكالي دارد آقايان فنايي، عسگري، نصيرزاده و نادر جعفري در آسيا كرسي داشته باشند؟ اما اگر اين كرسي‌ها باعث شود مسوليت افراد در داخل كشور با مشكل روبرو شود آن را بايد زودتر چاره‌انديشي كرد. ما نبايد رفتن امثال محصص و ديگران را به آسيا محدود كنيم چون خودش براي فوتبال ما اعتبار مي‌آورد، من متاسفم كه كرسي هيات اجرايي را از دست داديم. مثلا وقتي در جلسات كنفدراسيون فوتبال آسيا شركت مي‌كنم با تعجب مي‌بينم كشوري مثل ويتنام كه در فوتبال آسيا جايي ندارد 10 كرسي در اختيار دارد اما ايران با تمام اعتبارش يك كرسي هم ندارد. حرف من اين است كه بايد ساختار كميته داوران اصلاح شود ولي مزيت آقاي عنايت هم فراموش نشود.

*‌ آيا تغيير و تحول در مديريت شركت فولاد مباركه در باشگاه تاثير گذاشته است يا خير؟

-‌ ما در حال تدوين برنامه پنج ساله دوم هستيم. چون برنامه اول در سال 1390 به پايان مي‌رسد و در حال حاضر در حال تدوين برنامه استراتژيك 1394 هستيم كه به ما كمك مي‌كند كه كار بلند مدت داشته باشيم. مدير و هيات مديره جديد شركت فولاد مباركه بر انجام مسوليت‌هاي اجتماعي شركت به عنوان يك قطب صنعتي در حوزه‌هاي مختلف استان تاكيد دارند. ضمن اينكه استاندار اصفهان از عناصري است كه بر اجراي خوب و كامل مسوليت‌هاي اجتماعي تمام صنايع تاكيد دارد. ديدگاه آقايان توسعه‌اي است. ما تابع نظرات مجمع خودمان و هيات مديره شركت هستيم.

*‌ درباره انتقال تيم‌ها از پايتخت به شهرهاي ديگر چه نظري داريد؟

-‌ من معتقدم بايد باشگاه‌ها را به دو دسته تقسيم كرد. برخي باشگاه‌ها هستند كه خاستگاه اجتماعي دارند و داراي يك جايگاه اجتماعي در موقعيت جغرافيايي خودشان هستند. آنها نه امكان جابجايي دارند و نه كسي به فكر جابجايي‌شان مي‌افتد. به عنوان مثال هيچ كس به فكر انتقال استقلال و پرسپوليس نيست. اما باشگاه‌هايي كه در برخي استان‌ها با حمايت برخي نهادها موفق مي‌شوند اگر خاستگاه اجتماعي نداشته باشند و بشود انتقال آنها را با توجيه تمركز زدايي انجام داد كار خوبي است. رويكرد بهتر اين است كه هر تيمي خودش از استان خودش صعود كند اما بنده به هيچ وجه با انتقال باشگاه‌ها از شهري به شهر ديگر مخالف نيستم، بلكه معتقدم اين كار به توسعه زيرساخت‌هاي آن استان كمك مي‌كند. ما نبايد يك الگو را بگيريم و بگوييم موفق نبوده است. شايد يك مجموعه خاصي نتوانسته باشد در اين امر موفق باشد. اين نشانه موفق نبودن كل طرح نيست. اولين فايده انتقال باشگاه‌ها به شهرهاي ديگر ايجاد پايگاه‌هاي استعداديابي در آن شهرها است، مثلا انتقال پاس به همدان باعث شد ورزشگاه اين شهر راه بيفتد، در حالي كه ما هنوز ورزشگاه نداريم!

*‌ به نظر شما چرا برخي از اين انتقال‌ها موفق نبوده است؟ مثلا چرا مردم قم يا قزوين به تيم‌هاي صبا و پيكان اقبالي نشان نمي‌دهند؟

-‌ من توصيه مي‌كنم در شهرهايي كه اين تيم‌ها به آنجا منتقل شده‌اند با كارهاي پژوهشي، دلايل موفق نبودن آن تيم‌ها در جذب تماشاگر و ايجاد ارتباط با مردم منطقه را بررسي كنند. مثلا درست است كه پاس داراي قدمت طولاني است اما در همدان تا 10 هزار نفر هم تماشاگر داشته است. البته در بحث تماشاگر هم بايد با كمك رسانه‌ها فرهنگ سازي شود. بايد طوري فرهنگ سازي شود كه مردم هر شهر از تيم‌هايشان حمايت كنند تا نام شهرشان مطرح شود. مثلا كشور قطر براي چه تا اين حد تلاش مي‌كند ميزبان مسابقه‌هاي جهاني شود؟ آيا دليلي جز مطرح كردن نام خود دارد؟ در كل با انتقال تيم ها مخالف نيستم ولي در نحوه انتقال آن بايد بيشتر كار كارشناسي انجام شود.

*‌ آقاي ساكت! در حال حاضر بحث ادغام سازمان تربيت بدني و سازمان ملي جوانان مطرح است. نظرتان راجع به تشكيل وزارت ورزش چيست؟

-‌ صادقانه بگويم كه هنوز در حال بررسي جوانب اين مسئله هستم چون خيلي في البداهه مطرح شد. حالا ممكن است اين موضوع سالها در مركز پژوهش‌هاي مجلس روي آن كار شده باشد، اما ما ورزشي‌ها غافلگير شده‌ايم و مثلا خود من به يك جمع بندي كارشناسي نرسيده‌ام و در حال بررسي نقاط مثبت و منفي اين قضيه هستم؛ بنابراين نمي‌توانم صراحتا درباره آن حرف بزنم.

*‌ درباره تيم ملي و حضور اين تيم در جام ملتهاي آسيا چه نظري داريد؟

-‌ شعار تيم ملي ما شاهزاده‌هاي پارسي است، ولي من مي‌گويم شيران پارسي بايد بدانند مسئوليت‌شان از هر زمان ديگري بيشتر است. امروز نتايج فوتبال مردم را مكدر كرده است. بايد به بازيكنان بگويم آقايان فوتباليست! آبروي فوتبال را بخريد. جداي از آن كه بخواهيم به بازيكنان تيم ملي استرس وارد كنيم بايد بگويم رسالتي برعهده آنها است كه بايد فوتبال را از انزوا در بياورند. فوتبال دراين چند ماه اخير نقش خودش را به خوبي ايفا نكرده است. من از اينجا به بازيكنان مي‌گويم شما مسوليت زدودن همه موفق‌نشدن‌هاي چند سال اخير فوتبال را داريد. فكر مي‌كنم اين تيم ملي خيلي با انگيزه وارد مسابقه مي‌شود و دعا هم مي‌كنيم كه با موفقيت بازگردد.

*‌ شما عضو مجمع فدراسيون فوتبال هم هستيد. اگر تيم ملي نتيجه نگيرد ممكن است مجمع تصميم به تغيير هيات رييسه فدراسيون بگيرد؟

-‌ صادقانه بگويم حاضر نيستم به موفق‌نشدن تيم ملي فكر كنم. تواتر موفق نشدن‌هاي فوتبال ما را هم دچار مشكل روحي و فكري كرده است. باور كنيد اصلا نمي‌خواهم به اين موضوع فكر كنم و اميدوارم اين اتفاق نيفتد. اگر هم خداي نكرده اين اتفاق افتاد، آن زمان درباره‌اش تصميم مي‌گيريم.

*‌ باشگاه سپاهان يكي از باشگاه‌هاي فعال در ورزش بانوان است، ارزيابي‌تان از شرايط ورزش بانوان در كشور چيست؟

-‌ چند موضوع را كه به ورزش بانوان برمي‌گردد مطرح مي‌كنم. اولا توقع دارم كه خانم اكبرآبادي باشگاه‌هايي كه در زمينه ورزش بانوان خيلي فعال هستند را در جلسه‌اي دور هم جمع كند تا ديدگاه‌هايشان و چالش‌هاي پيش رويشان را مطرح كنند. بحث دوم اين است كه برگزاري ليگ‌هاي بانوان در خيلي از رشته‌ها از انسجام و كيفيت خوبي برخوردار نيست. تغييرات مكرر آيين نامه‌هاي متناقض، جداول و تقويم‌هاي نامناسب و حتي نظارت بد بر ليگ‌ها باشگاه‌ها را به جايي مي‌رساند كه مجبور مي‌شوند آن رشته را تعطيل كنند. متاسفانه نايب رييسان رشته‌ها در فدراسيون‌ها به قدري درگير مسايل روزمره شده‌اند كه به گسترش آن رشته در حوزه بانوان توجه ندارند. يك بحث هم پرداختن رسانه‌ها به موضوع است. خانم اكبرآبادي بايد اين مسئله را با صدا و سيما حل كند، حداقل در برخي رشته‌ها كه شدني است. مثلا نشان دادن مدال گرفتن خانم آزاد پور در گوانگجو بسياري را به انجام فعاليت ورزشي مشتاق كرده است و همه باور كرده‌اند كه بانوان داراي ظرفيت بالايي هستند. اگر قرار است سخن آقاي احمدي نژاد را دنبال كنيم و به دوم شدن در آسيا فكر كنيم بايد به ورزش بانوان بيشتر بپردازيم. مثلا در رشته‌هايي مثل شنا، شيرجه و واترپلو 37 مدال توزيع مي‌شود در تيراندازي همينطور و الي آخر.

*‌ درباره فضاهاي ورزشي بانوان چطور؟

- دربخش عمراني هم يكي از چيزهايي كه به ورزش بانوان شخصيت مي‌دهد فضاهاي ورزشي بانوان است. يكي از مطالبات خانم اكبرآبادي از سازمان تربيت بدني بايد اين باشد كه در طراحي مجموعه‌هاي ورزشي فضاهاي ويژه بانوان را در نظر بگيرند. مثلا سازمان تربيت بدني سالن‌هايي ساخته و متاسفانه ساعت‌هاي مرده آن به بانوان اختصاص مي‌يابد. اين كار بايد حداقل با ساخت كمپ‌هاي بانوان شروع شود. خيلي از نهادهاي دولتي در حال توليد زيرساخت‌هاي ورزشي هستند ولي متاسفانه دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش، وزارتخانه‌ها و سازمانهاي مختلف به مسايل ورزش بانوان بي‌توجه‌اند.

*‌ وضعيت ورزش بانوان در باشگاه سپاهان چگونه است؟

-‌ ما مفتخريم كه در باشگاه ما سرمايه‌گذاري زيادي در حوزه بانوان انجام شده است و دررشته‌هاي گوناگون، ورزشكاران مقتدري داريم. ما به ورزش بانوان توجه داشته‌ايم و سعي كرده‌ايم در خيلي از رشته‌ها شخصيت برابر با ورزش مردان براي بانوان قرار دهيم. باشگاه سپاهان در ارتباطات بين‌الملل بانوان بيشترين سهم را دارد. ما اخيرا تيمي بسكتبال بانوان را به خارج از كشور فرستاديم و آنها پذيرفتند شرايط ما را بپذيرند و تيم ما در آن رقابت قهرمان شد. ما در هندبال، شنا، كاراته، بدمينتون و تيراندازي هم فعال هستيم. توصيه‌ام به خانم اكبر آبادي اين است كه به برگزاري الميپادها و تورنمنت‌هاي بين‌المللي بانوان در ايران توجه بكند. اجازه بدهيم تيم‌هاي خارجي به ايران بيايند و بروند. اگر رفتن ورزشكاران به خارج از كشور مشكل است برگزاري مسابقات در ايران راحت‌تر است.

*‌ در برخي رشته‌ها به بانوان ما اجازه حضور با حجاب اسلامي را نمي‌دهند.

-‌ اين هم وظيفه رييسان فدراسيون‌ها است كه مشكل را حل كنند. مثل تكواندو، كاراته و هندبال كه اين مشكل را برطرف كرده‌اند.

*‌ و سخن آخر.

-‌ پيغامي هم براي خبرنگاران خانم دارم. از آنها خواهش مي‌كنم همانطور كه به ورزش آقايان توجه دارند به ورزش بانوان هم توجه كنند. من معتقدم رسالت يك خانم خبرنگار در ارتباط با ورزش بانوان بيشتر از آقايان است. در هر حال كليد حرف من اين است كه خانم اكبر‌آبادي با باشگاه‌هايي كه در ورزش بانوان فعاليت مي‌كنند تاكنون هيچ رابطه‌اي نداشته است. ما هم حرف‌هايي داريم بايد بپذيريم كه ايشان نبايد نگاه آقاي سجادي را به باشگاه‌ها داشته باشند.


ارسال به دوستان