۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۴۸۳۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۱۱-۱۱-۱۳۸۹
کد ۱۵۴۸۳۵
انتشار: ۱۵:۳۴ - ۱۱-۱۱-۱۳۸۹

درباره فرهنگ عربي - فارسي معاصر

گفت‌وگو با عبدالنبي‌ قيم

 زهرا فقيه‌خراساني - روزنامه شرق

فرهنگ‌نويسي دوزبانه كاري تخصصي و پيچيده است، به خصوص كه در اين سال‌ها به فرهنگ‌هاي زبان انگليسي توجه متناسب و در شأن آن صورت گرفته‌، اما در مقابل فرهنگ‌هاي دوزبانه ديگر، از جمله زبان عربي، كمتر مورد اعتنا قرار گرفته است. عبدالنبي قيم مولف و تدوينگر فرهنگ‌ عربي- فارسي معاصر از جمله چهره‌هاي بي‌سر و صداي عرصه فرهنگ‌نويسي است كه با همكاري مجدانه انتشارات فرهنگ معاصر توانست فرهنگي را به بازار كتاب‌هاي مرجع عرضه كند كه هم اقبال متخصصان را در پي داشت و هم اعتنا و استقبال عموم مردم و مخاطبان را. «فرهنگ عربي- فارسي معاصر» در چند مدتي كه از انتشار آن گذشته 9 بار تجديد چاپ شده و به زودي چاپ دهم آن هم روانه بازار خواهد شد. گفت‌وگوي ما با ايشان در حالي انتشار مي‌يابد كه كتاب براي چاپ دهم آماده مي‌شود.

- - -

- ايده اوليه تدوين فرهنگ عربي - فارسي چگونه در ذهن شما جوانه زد؟

از اواسط دهه 50 و هنگامي كه دوره دانشجويي را مي‌گذراندم، كتب و مقالات عربي زيادي مطالعه مي‌كردم. وجه مشخصه اين كتاب‌ها و مقاله‌ها، جديد و به‌روز بودن آنها بود. مطالعه اين متون و درك و فهم آنها مستلزم وجود فرهنگ عربي - فارسي جديد بود كه حاوي لغات و مدخل‌هاي جديد و نو باشد. اما در آن برهه، معدود فرهنگ‌هاي موجود، فرهنگ‌هايي با واژه‌ها و مدخل‌هاي كهنه و قديمي بودند و به هيچ وجه نياز واژگاني خواننده را مرتفع نمي‌كردند و اين يك نقيصه و عيب بزرگ بود. پس از انقلاب نيز يكي و دو كار نسبتاً خوب به بازار عرضه شد، اما به‌رغم زحمات مولفان آنها در ارائه يك كار خوب، با وجود اين، نيازهاي واژگاني من به عنوان خواننده متون روز و جديد عربي را برطرف نمي‌كردند. در اواسط دهه 60 با بررسي فرهنگ‌هاي عربي- فارسي و همچنين عربي - عربي به اين نتيجه رسيدم كه فرهنگي عربي- فارسي تاليف كنم كه هم دربرگيرنده لغات و مدخل‌هاي جديد باشد و هم حاوي مدخل‌ها و اصطلاحات غيرجديد.

- آيا به تجربه‌هاي قبلي فرهنگ‌نويسي عربي - فارسي در ايران مراجعه كرده بوديد؟ اگر آري، از نقاط قوت و ضعف برخي از آنها بگوييد.

زبان ملل و اقوام زنده، همانند خود آن ملل و اقوام، پديده‌اي يا به تعبيري يك موجود زنده است. در هر زبان زنده، لغات و مدخل‌هايي مهجور، و كاربرد آنها بسيار كم يا فاقد كاربرد مي‌شوند. در مقابل، لغات و مدخل‌ها و اصطلاحاتي جديد و نوين خلق مي‌شوند. فرهنگ‌هاي قبلي عربي - فارسي فرهنگ‌هايي با واژگان و مدخل‌هاي كهنه و قديمي بودند. بخشي از واژگان اين فرهنگ‌ها مدت‌زماني بود كه در كتابت و نوشتار عربي كاربرد نداشتند. علاوه بر اين فرهنگ‌هاي مزبور فاقد مدخل‌ها و واژگان جديد بودند. هنگام مراجعه به اين فرهنگ‌ها احساس مي‌شد با زباني سروكار داريم كه مردم آن در قيد حيات نيستند. حال آنكه زبان عربي به دليل ساختار آن و وجود اشتقاق و جذر، قابليت واژه‌سازي وسيع و گسترده‌اي دارد. در زبان عربي براي واژه‌ها و اصطلاحات علمي، واژگان و اصطلاحات عربي خوبي ساخته‌اند و اين واژه‌ها كاربرد عام يافته‌اند.

- شما در تاليف فرهنگ خويش چه ويژگي‌هايي را رعايت كرده‌ايد؟

حقيقت امر اين است كه من پيش از آنكه دست به قلم شوم و كار تاليف فرهنگ را آغاز كنم، مدتي نسبتاً طولاني را صرف مطالعه و بررسي فرهنگ‌هاي مختلف كردم. فرهنگ‌هاي عربي - فارسي، عربي – عربي، فارسي – فارسي و همچنين عربي – انگليسي و عربي – فرانسه را مورد مطالعه قرار دادم، مقالات متعددي را در زمينه نگارش و تدوين فرهنگ‌هاي عربي – فارسي و همچنين عربي – عربي مورد مداقه قرار دادم. احساس من اين بود كه مي‌توان فرهنگ عربي – فارسي را ساده‌تر و راحت‌تر نوشت. به اعتقاد من با آن نحوه فرهنگ‌نويسي فقط عده خاصي مي‌توانند از فرهنگ عربي – فارسي استفاده كنند و خيل عظيمي از علاقه‌مندان از استفاده از اين فرهنگ محروم خواهند ماند. بنده بر اين باور بودم كه مي‌توان فرهنگ عربي- فارسي را به نحوي نوشت كه حتي دانش‌آموز سوم راهنمايي قادر به استفاده از آن باشد. بالاخره پس از چند سال پژوهش و بررسي به اين نتيجه رسيدم كه بهترين روش تدوين فرهنگ عربي - فارسي، ترتيب الفبايي آن است. در اين روش برخلاف روش‌هاي قبلي، مدخل‌ها و واژه‌ها به ترتيب حروف الفبا سامان يافته‌اند. همان طور كه مي‌دانيد در روش‌هاي قبلي فرهنگ‌نگاري عربي- فارسي، مدخل‌ها و واژه‌ها به ترتيب ريشه يا جذر بودند. در روش ريشه‌اي براي يافتن مدخل و هر واژه‌اي ابتدا بايد جذر و ريشه آن را پيدا كرد و پس از يافتن جذر و ريشه آن، سراغ آن واژه مي‌روند. به عنوان مثال براي يافتن معني و معادل مدخل «استكبار» بايد ريشه آن را پيدا كرد، كه در چنين حالتي ريشه «استكبار»، «كبر» مي‌شود و در حرف «كاف» بايد به دنبال «كبر» بود، بعد از طريق جست‌وجو در «كبر» به مدخل استكبار مي‌رسد. حال آنكه در روش الفبايي يا روش ابجدي، بدون صرف وقت، كاربر مستقيماً سراغ حرف «الف» مي‌رود و معني و معادل فارسي «استكبار» را پيدا مي‌كند.

- با توجه به غور و تفحصي كه در فرهنگ‌هاي مختلف تك و دوزبانه عربي داشته‌ايد چه انتقاداتي را به اين فرهنگ‌ها وارد مي‌دانيد؟

در خلال پژوهش و بررسي خويش به اين نتيجه رسيدم كه اكتفا به يك فرهنگ عربي– عربي جهت تاليف فرهنگ عربي – فارسي سبب مي‌شود فرهنگ مزبور نيازهاي واژگاني خواننده امروز را مرتفع نسازد، زيرا هر كدام از اين فرهنگ‌هاي عربي – عربي ضمن اينكه نقاط قوتي دارند، كاستي‌ها و نواقصي نيز دارند، مثلاً فرهنگ المنجد الابجدي كه يك فرهنگ عربي - عربي معتبر است فاقد لغات جديد و اصطلاحات روز است، يا فرهنگ المورد كه حاوي لغات جديد است اما به دليل اينكه فاقد لغات يكي دو دهه اخير است و همچنين فاقد لغات و واژه‌هاي غيرجديد است، نمي‌تواند به تنهايي نيازهاي واژگاني خواننده امروزي را برآورده سازد. اشكال اساسي اين فرهنگ كه به نظر من نقيصه بزرگ آن است، عدم درج، جمع مدخل‌هاست. به همين دليل استفاده‌كننده از المورد هيچ گاه نمي‌تواند جمع واژه‌ها و مدخل‌ها را در آن پيدا كند. فرهنگ‌هاي ديگر نيز همين نقيصه و عيب را دارند. فرهنگ لاروس، فاقد لغات جديد است اما سرشار از لغاتي است كه مدت‌هاست عمر آنها به سر آمده است. فرهنگ هانس ور نيز وضعيت بهتري ندارد، چون بسياري از لغات و واژه‌هاي جديد را دربر‌نمي‌گيرد، مضافاً اينكه بسياري از لغات غيرمهجور اما غيرجديد را دربر نمي‌گيرد. به همين دليل در تاليف فرهنگ معاصر عربي – فارسي به يك كتاب اكتفا نكرده، بلكه چندين فرهنگ عربي – عربي يا عربي – انگليسي را به عنوان منابع و مآخذ انتخاب كردم تا به اين وسيله نقاط ضعف يك فرهنگ با نقاط قوت فرهنگ ديگر تكميل شود.

- معادل‌گزيني براي يك فرهنگ‌نويس از جمله عوامل مهم كارش به شمار مي‌رود. شما در اين مسير چه تجربه‌هايي را پشت سر گذاشتيد؟

همان طوري كه پيش از اين ذكر شد، در يك فرهنگ دوزبانه، معادل‌يابي يا معادل‌گزيني يك اصل است كه بايد فرهنگ‌نويس آن را رعايت كند. در فرهنگ يك‌زبانه مثلاً فارسي – فارسي يا عربي – عربي و غيره، خواننده به دنبال معني و مفهوم يك مدخل يا يك لغت است. در چنين فرهنگي ارائه تعريف نه‌تنها بد نيست بلكه لازم و ضروري است. حال آنكه در فرهنگ دوزبانه ارائه تعريف نه‌تنها لازم و ضروري نيست بلكه يك نقص است و باعث كاهش شأن و منزلت علمي يك فرهنگ مي‌شود. در فرهنگ دوزبانه كاربر يا استفاده‌كننده به دنبال برابر و معادل صحيح يك مدخل يا يك لغت در زبان مقصد است. او در اين فرهنگ به دنبال تعريف و مفهوم مدخل نيست. او به دنبال معادل و برابر دقيق و صحيح اين واژه در زبان مقصد (در اينجا زبان فارسي) است. در چنين حالتي نگارنده فرهنگ دوزبانه بايد از ترجمه تعريف اجتناب كند. او بايد به دنبال معادل و برابر صحيح آن واژه و آن مدخل در زبان فارسي باشد.

- فرهنگ شما دربرگيرنده 13 ويژگي است، به غير از ويژگي‌هاي فوق، بارزترين ويژگي‌هاي فرهنگ شما كدام است؟

در اين فرهنگ برخلاف ساير فرهنگ‌هاي عربي- فارسي پيش از آن تلاش بر اين بوده است كه فرهنگ براي تمامي فارسي‌زبانان قابل استفاده باشد، به همين منظور در راستاي هر چه فارسي‌تر كردن فرهنگ، همه فاعل‌ها و مفعول‌هاي عربي حذف شده‌اند و به جاي آنها فاعل‌ها و مفعول‌هاي فارسي قرار گرفته‌اند. همچنين در اين فرهنگ معادل و برابر فعل‌هاي عربي كه به صورت سوم‌شخص مفرد غايب است در فارسي به صورت مصدري بيان شده‌اند. مثلاً معادل «كتب» او نوشت، نيست. بلكه «نوشتن» معادل آن است. دقيقاً همان روشي كه در فرهنگ‌هاي عربي- انگليسي يا عربي- فرانسه يا عربي- روسي رعايت مي‌شود. علاوه بر اين در فرهنگ معاصر عربي به منظور سهولت دسترسي به مدخل‌ها و واژه‌ها «ال» معرفه كه بر سر اسم عربي مي‌آيد از اول اسم حذف شده است، از اين رو به جز اسماء منقوص، ساير اسم‌هاي عربي بدون «ال» معرفه در اين فرهنگ ظاهر شده‌اند.

- انتشار هر كتابي طبيعي است كه بازتاب‌هايي براي نويسنده و ناشر داشته باشد. از بازتاب‌هاي اين اثر بگوييد.

بازتاب‌هاي انتشار اين كتاب فوق‌العاده بود. شش ماه پس از انتشار فرهنگ، نسخه‌هاي چاپ اول آن به فروش رفتند و چاپ دوم آن به بازار عرضه شد. پس از آن نيز به طور متوسط هر 10 ماه يك بار كتاب تجديد چاپ شده است. در خارج از كشور نيز فرهنگ مزبور مورد قبول رشته زبان فارسي در دانشكده زبان‌هاي خارجي دانشگاه ملك‌سعود شهر رياض قرار گرفته است. روزنامه‌هاي فرامنطقه‌اي الشرق‌الاوسط و الحيات كه هر دو در لندن چاپ و توزيع مي‌شوند، هر كدام به تنهايي مقاله‌اي در وصف اين كتاب نوشته‌اند. آقاي دكتر رحمان سليمانف رئيس بخش عربي دانشگاه دوشنبه تاجيكستان اين كتاب را به عنوان تنها فرهنگ عربي - فارسي به علاقه‌مندان توصيه كرده است.

ارسال به دوستان