رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: آنچه كه اين روزها بخصوص در دو كشور مهم و تأثيرگذار اسلامي شمال آفريقا اتفاق ميافتد، عقبهاي طولاني و تدريجي در تاريخ سياسي تونس و مصر دارد كه حاكمان آنها صداي اعتراض مردم را يا نميشنيدند و يا نميخواستند بشنوند.
به گزارش ايسنا، آيتالله هاشمي رفسنجاني در بيان ديدگاهي درباره اتفاقات تونس و مصر تصريح كرد: ظلمستيزي در كنار بلوغ سياسي ملتها، حركت جوامع مختلف در بعضي از مناطق جغرافيايي جهان را از چند سال پيش به اين سمت سوق داده است كه مردم با كم شدن آستانه تحملات سياسي، اجتماعي، امنيتي و اقتصادي، دست به خيزشهاي عمومي بزنند. در جوامع اسلامي اگر در راستاي مطالبه به حق اجتماعي و سياسي، متكّي به احكام مترقي اسلام شوند، هيچ ديكتاتوري، حتي در سايه گستردهترين حمايتهاي قدرتهاي خارجي نيز نميتواند جلوي حركتهاي مردمي را بگيرد، آنگونه كه رژيم پهلوي نتوانست با همه ادعاها و حمايتها دوام بياورد.
هاشمي در ادامه عنوان كرد: مردم تونس و به دنبال آن مردم مصر با استفاده از موهبتهاي رشد آگاهيهاي سياسي و اجتماعي، چون آتشي كه از خاكستر برميخيزد و خيزابهاي كه از دل دريا بلند ميشود، با خيزش انقلابي خويش در حال اثبات اين واقعيتند كه به قول قدما «همه چيز از نازكي پاره ميشود و اساس ظلم از ضخامت»
رييس مجلس خبرگان رهبري خاطرنشان كرد: بايد مطمئن باشيم كه اين خيزش محدود به اين دو كشور نخواهد بود و باران اراده مردم در بسياري از كشورهاي دنيا كه هنوز بر بستر استبداد، آرامش قبل از طوفان دارند، سيل بنيان كني خواهد شد و روند امور را هرچند كند به سوي دخالت مردم بر سرنوشت خويش ميبرد.
هاشمي ادامه داد: نكته مهم در اين نوع اتفاقات، برخورد ملتها و نخبگان سياسي و اجتماعي آنهاست كه اگر با مهندسي درست و مناسب، به استقبال آن نروند، مانند آنچه كه براي حذف ديكتاتوري صدام در عراق اتفاق افتاد، از چاله استبدادي به چاه استعماري ميافتند كه در آن صورت خسر الدنيا و الاخره خواهند بود. چرا كه استبداد و استعمار در طول تاريخ ثابت كردهاند براي منافع ملتها، چون لبههاي يك قيچي عمل ميكنند.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام اظهار كرد: به هر حال آنچه اين روزها در اين دو كشور اسلامي در حال وقوع است، ريشه در حركتهاي تدريجي مردمي در سالهاي گذشته دارد كه اگر حكومتها وقيحانه و بيرحمانه با مطالبات خيرخواهانه برخورد نميكردند، امروز با اين مطالبات مهم و ريشهاي روبرو نميشدند كه نه تنها به فرار حاكمان راضي و آرام نميشوند، بلكه خواهان محاكمه آنان و دور كردن بقاياي انديشه آنان از حكومتهاي بعدي هستند. چون مردمي كه مار گزيدگي استبداد و پادزهرهاي نامطمئن حاميان استكباري را چشيدهاند و ديدهاند، امروزه از هر ريسمان سياه و سفيدي ميترسند و به حق ميخواهند لگام حكومتها را در روند درست دموكراسي به دست مردم و منتخبان واقعي مردم بدهند البته بايد مراقب باشند كه استكبار جهاني زخم خورده، با ادعاهاي خيرخواهي و دموكراسي دروغين، درصدد انحراف خيزش روي آنان برنيايد و افراد و مهرههاي وابسته ديگري را در لباس انقلابي و مبارزه بر آنان تحميل نكنند.