مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور بار دیگر افشای نامه خصوصی مقام معظم رهبری به رئیسجمهور در خصوص برکناری رحیممشایی را غیرقانونی خواند.
علی اکبر جوانفکر در یادداشتی با عنوان «توهم» در سایت شخصی خود، با اشاره به برداشت یکی از سایتها از یکی از گفتوگوهای نوروزی وی، نوشت: برخی از مدعیان اصولگرایی، با توسل به اقداماتی مجعول، صرفا مکنونات قلبی و تراوشات ذهن بیمار خود را بروز میدهند و صد البته از این رهگذر، موفق به عملی کردن نیات ناصواب خود در تخریب ارتباط قلبی یا کاستن از ارادت عمیق و ریشه دار منسوبان دولت خدمتگزار به آن مراد عزیز و فرزانه نخواهند شد.
وی در بخش دیگری از این یادداشت نوشته است: اینجانب ضمن تاکید بر پایبندی کامل به ارزشها و اصول انقلاب که اصلاح طلبی متعهدانه نیز از خصوصیات آن است ، مراتب رویگردانی خود را از جریان به اصطلاح اصولگرایی مورد نظر یا اصلاح طلبی مورد حمایت آنها اعلام می دارم و بدون نفی تحزب ، تاکید می کنم که به هیچ حزب و جریان سیاسی دیگری نیز تعلق خاطر یا وابستگی ندارم.
بنده با ایمان راسخ به راه روشنی که در پیش گرفته ام ، همواره و به صورتی کاملا شفاف و گویا، مواضع و نظرات شخصی خود را در قبال مسائل و تحولات روز کشور مطرح کرده ام و مسوولیت اظهارات خویش را که در وبلاگ اینجانب منتشر شده است ، می پذیرم. در ارتباط با نامه رهبر فرزانه انقلاب به رئیس جمهور محترم نیز به صراحت تاکید کرده ام که اقدام غیرقانونی جناب آقای ابوترابی نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در علنی کردن این نامه و بیان سخنان خلاف واقع در این زمینه محکوم است و صد البته لازم است برای جلوگیری از تحریف تاریخ ، ابعاد این مساله هرچه بیشتر روشن شود و عوامل پشت پرده این ماجرا به افکار عمومی معرفی گردند.
در ادامه یادداشت جوانفکر میخوانید: آقای ابوترابی سی ام تیرماه سال ۱۳۸۸، یعنی سه روز پس از نامه مقام معظم رهبری به رئیس جمهور چنین گفت: حذف رحیم مشایی از سمتهای کلیدی و معاونتهای رییس جمهور تصمیم استراتژیک نظام است. نظر مقام معظم رهبری نیز مبنی بر کنار گذاشتن آقای رحیم مشایی از سمتهای معاونت ریاست جمهور کتبا به رییسجمهور ابلاغ گردیده است.
رهبر فرزانه انقلاب چهار روز بعد در دیدار با شرکت کنندگان در مسابقات بین المللی قران کریم فرمودند: به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ انسان نباید کسى را به خاطر یک امر، از همهى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب می شود، نفى بکند. با انصاف باید بود و با انصاف باید عمل کرد و با انصاف باید حرف زد... اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بىانصافى و بىعدالتى کنید؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بىعدالتىها و بىانصافىها را همه کنار بگذارند. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشیم. در احساس تکلیف هم دقت بکنیم که قدم از دایرهى تکلیف آنطرفتر نباید گذاشت؛ زیادهروى نباید کرد.
سووال این است که آقای ابوترابی برای نسبت خلاف واقع به نظام و رهبر فرزانه انقلاب، چه پاسخی به افکار عمومی ارائه کرده است؟ آیا ایشان حاضر است مسوولیت هجوم سنگین و توقف ناپذیر تبلیغاتی و سیاسی دو جریان به اصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب علیه رئیس جمهور و دولت مردمی ایشان را به خاطر آن خطای غیرقابل جبران بپذیرد؟ علنی کردن این نامه خصوصی، فرصت اخذ بهترین تصمیم ممکن برای اجرایی کردن نظر رهبر معظم انقلاب ، متناسب با مصالح و منافع نظام را از رئیس جمهور محترم سلب کرد اما در عین حال آقای احمدی نژاد با اجرای قانونمند آن نشان داد که هیچ اولویتی بالاتر از عمل به تکلیف شرعی و قانونی برای او وجود ندارد. چگونه است که افرادی در داخل کشور ، چشم بر این همه تعهد و تدین رئیس جمهور بسته اند و همچنان به تلاش بی ثمر خود برای به چالش کشیدن او و همکارانش استمرار می بخشند؟!
مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در پایان این یادداشت نوشته است: یکبار دیگر خود و سایرین را به تامل در رهنمودهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب در ۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۸۸ فرا می خوانم: من به هیچوجه با تبدیل فضاى جامعه به فضاى سوءظن و بدگمانى موافق نیستم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم... این چیز خوبى نیست؛ دل ما و فضاى زندگى ما را ظلمانى میکند. تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات و خیالات ، اشاعه گناه است.