"عبدالطيف شادوری" از ساکنان اردوگاه اشرف که دو ماه پيش با فرار از اين اردوگاه خود را به نيروهای عراقی معرفی کرده در گفت و گو با رادیو فردا به پرسش هایی درباره این اردوگاه پاسخ داده است.
بخش هایی از این مصاحبه از نظر مخاطبان می گذرد.
ابتدا کمی درباره خودتان و چگونگی محلق شدن به سازمان مجاهدين خلق توضيح بدهيد؟
من عبدالطيف شادوری و بچه بلوچستان هستم. مدت ۲۵ سال است که در اين سازمان فعالیت کرده ام. از طريق پاکستان و از سوی يکی از دوستانم با سازمان آشنا شده، وارد سازمان شدم. ۲۵ سال در سازمان بودم ودر طول اين ۲۵ سال بعد از فشارهای روزمره ايی که به من وارد شد ، تصميم گرفتم که خودم را به نيروهای عراقی معرفی کنم.
در طول اين ۲۵ سال من هيچ گونه تماسی با خانواده ام نداشتم. خانواده ام از من هيچ خبری نداشتند چرا که هيچ امکان تماسی وجود نداشت. اساساً استفاده از تلفن، موبايل و اينترنت و حتی گوش دادن به راديو و هر گونه وسايل ارتباط جمعی در سازمان ممنوع است.
در نهايت تصميم گرفتم به علت فشارهای روزمره ايی که تحمل می کردم، خودم را به نيروهای عراقی تسليم کنم.
دو ماه پيش دست به اين کار زدم و الآن در يک هتل اقامت کرده ام و با نيروهای سازمان ملل و صليب سرخ و همچنين با نماينده دولت عراق نيز صحبت کرده ام که شايد بتوانم به کشور ديگری بروم.
معلوم هست که در نهايت به کدام کشور منتقل می شويد؟ وضعيتتان چه خواهد شد؟
بله. قرار است در اين مورد با نيروهای صليب سرخ و سازمان ملل صحبت کنم.
نکته ايی که وجود دارد اين است که هر کسی که بخواهد از قرارگاه اشرف فرار کند، همان طور که رجوی بارها اعلام کرده است، مجازاتش اعدام و مرگ است.
نه تنها من بلکه بسياری از دوستان من در اشرف هستند که اساسا امکان خارج شدن از آنجا را ندارند و تنها راهی که می توانند از آنجا خارج شوند، فرار از قرارگاه اشرف است.
البته فرار کردن از آنجا هم نيازمند دو تا سه ماه کار است. اينکه چطور بايد فرار کنی که دستگير نشوی و اگر در حين فرار دستگير شوی تو را می گذارند در يک اتاق و تا سه چهار سال نگهت می دارند و ديگر به نيروهای عراقی تحويلت نمی دهند.
من خيلی روی اين مسئله فکر کرده و روی طرح فرارم کار کردم تا توانستم از آنجا فرار کنم.
دوستان زيادی در آنجا دارم که همين مشکل مرا دارند. تحت فشارهای شديدی به سر می برند و در اين مدت هشت يا نه ساله نيز هيچ سازمان بين المللی در قرارگاه حاضر نشده است که با تک تک افراد وارد صحبت شود تا شايد بتواند آنها را از اين وضعيت خارج کند.
هميشه به ما می گويند که شما به هيچ کشوری نمی توانيد وارد شويد و تنها جايی که برای ماندگاری داريد همين اردوگاه اشرف است.
پس شما معتقديد که بسياری الان در آن اردوگاه تحت فشارند و مايلند که خارج شوند ولی به آنها اجازه خروج داده نمی شود و به زور در آنجا نگهداری می شوند؟
بله. الان خيلی ها در آنجا تحت فشارهای شديد هستند. اگر يک مصاحبه از سوی سازمان ملل و يا صليب سرخ انجام شود و با تک تک نفرات اردوگاه اشرف صحبت کند، خيلی از نفرات می توانند از آنجا خارج شوند.
خيلی ها از آينده شان می ترسند. نمی دانند که چه عاقبتی دارند.
چرا فکر می کنيد که سازمان مجاهدين خلق مايل است که بیش از سه هزار نفر را در اردوگاه اشرف نگه دارد؟ چرا اجازه خروج آنها را از آنجا نمی دهد؟ فکر می کنيد علتش چيست؟
معلوم است. وقتی آن نفرات از آنجا خارج شوند ديگر آن تشکيلات از هم می پاشد. ديگر تشکيلاتی وجود نخواهد داشت و سازمان مجاهدين خلق از هم پاشيده خواهد شد.
شما در اين مدت حضور در اردوگاه ازدواج کرده ايد؟
نه خير. من ۱۵ سالم بود که به اين سازمان آمدم و الان چهل ساله ام. ۲۵ سال در سازمان مجاهدين خلق بودم و هنوز هم ازدواج نکرده ام. هيچ تماسی هم با خانواده ام نداشتم. به همين دليل هم خانواده ام فکر می کردند که من مرده ام.
چرا در اين مدت ازدواج نکرديد؟ اجازه ازدواج به شما نمی دادند يا اينکه خودتان مايل نبوديد؟
نه. ازدواج کردن در کمپ اشرف ممنوع است. نه تنها ازدواج که کلاً صحبت کردن با خانمها ممنوع است. اصلا نمی توانيد حرف بزنيد. سلام و احوالپرسی اگر بکنيد می گويند چرا سلام و احوالپرسی کرديد؟
اين ناشی از سياست های غلط آقای رجوی است که آنقدر اصرار می کند که افراد را در کمپ اشرف نگه دارد. دولت عراق رسماً التيماتوم داده است که اعضای مجاهدين خلق نمی توانند در اين کشور بمانند. کشوری که مايل نيست اين سازمان در آن باقی بماند، برای چه بايد نفرات آن سازمان و جوانانش کشته شوند؟
من از سازمان های بين المللی و صليب سرخ جهانی درخواست می کنم که با تک تک نفرات کمپ اشرف صحبت کنند. اين موضوع را حل و فصل کنند تا هر روز افراد آنجا کشته نشوند، و اينهمه خونريزی نشود.