۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۶۳۳۲۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۱ - ۰۳-۰۲-۱۳۹۰
کد ۱۶۳۳۲۹
انتشار: ۱۰:۴۱ - ۰۳-۰۲-۱۳۹۰

امین تارخ: شما را به خدا از سینمای ملی حمایت کنید

شما را به خدا سوگند، از تولید چنین سینمایی حمایت کنید تا همه درهای بسته فروش فیلم‌های ایرانی در خارج از مرزها گشوده شود.

به اعتقاد امین تارخ بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، سینمای ایران در سه دهه گذشته نه با توان بالای تکنیکی هالیوود در خارج از مرزها شناخته شده و نه با سطحی‌نگری‌ها و رقص و آواز سینمای هند.

تارخ در یادداشتی در روزنامه بانی فیلم از سینمای ملی و ضرورت حمایت از آن صحبت کرده است. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید.

طی سه دهه گذشته بارها مقوله سینمای ملی مطرح و به دفعات تعاریفی در این باب ارائه شده، همچنین جسته و گریخته فیلم‌هایی به وسیله کارگردانان صاحب‌نام ساخته شده که بارقه امیدی شدند برای دستیابی به سینمای ملی، اما گاه فیلم‌هایی کم‌ارزش ارائه شده که فریاد دوستداران سینما و اهل جریده را به آسمان رسانده که فیلم‌هایی این چنین، شایسته ایران نیست و داد و هوار که پس چه شد سینمای ملی؟

حال، قصه را اینچنین بگوییم؛

اگر یک فریم از فیلم‌های هالیوودی را ببینیم درمی‌یابیم که با فیلمی از سینمای آمریکا روبرو هستیم (هنر - فن- خلاقیت) یا اگر یک فریم از سینمایی دیگر را ببینیم که انگشت دست هنرپیشه زن زیر چانه اوست و تکانی به کمر داده، درمی‌یابیم که فیلمی از سینمای هند را شاهدیم همچنین است در باب سینمای ایتالیا و فرانسه و ... .

اما سینمای ما (جز در معدود فیلم‌هایی) فاقد مهر ملی یا ایرانی بوده، و تنها واژه فیلم‌فارسی را خوب می‌شناسیم، که حتی با دیدن چند فریم هم می‌توان نشانه یا شاخصه مربوطه را تشخیص داد.

دستیابی به سینمای ملی البته که آسان نیست اما می‌توان مبتنی بر یک باور به آن نزدیک شد. باور خودمان، باور توان و فرهنگمان.

سینمای ایران در سه دهه گذشته نه با توان بالای تکنیکی هالیوود در خارج از مرزها شناخته شده و نه با سطحی‌نگری‌ها و رقص و آواز سینمای هند؛ آنچه سینمای ایران را خارج از مرزها شناساند و صدها جایزه جشنواره‌های معتبر را به ارمغان آورد. محتوای فیلم‌ها بود. تا آنجا که معناگرا، واژه‌ای ابداعی بود که سیاستگذاران و برخی سینماگران ما طراحی کردند، اما دیگران در خارج از ایران فیلم‌های معنایی و یا محتوایی ساختند ولی ما که مدعی بودیم جا ماندیم، طی یک دهه گذشته فیلم‌های زیادی را از سینمای هالیوود شاهد بودیم که معنای اصلی سینمای معناگرا را عملا به رخ کشید. (دیگران، وکیل مدافع شیطان و ...)

اما، اما و اما دوستداران:

چه معناگرا، چه محتوایی و چه ملی، هرچه هست اکنون دیگر می‌توان برای همه اینها شاهد مثالی آورد و آرزو کرد که سینمای ما به سمت اینگونه فیلم‌ها گام بردارد، سینمایی که از انسان سخن بگوید، از انسان، نه از یک آدم در یک منطقه جغرافیایی خاص.

سینمایی که:

از زیبایی قندگونه مرگ بگوید، از تولد بگوید و از ارتباط معقول زن و مرد بگوید ( یه حبه قند)
از بی‌سعادتی در رابطه‌های مریض‌گونه و غیر منطقی و غیرعاطفی بگوید و همه مناسبات ناسالم را به چالش بکشد. (سعادت‌آباد)
و از جدایی بگوید و از دروغ که ریشه همه جدایی‌هاست (جدایی نادر از سیمین)

در پایان:

شما را به خدا سوگند، از تولید چنین سینمایی حمایت کنید تا همه درهای بسته فروش فیلم‌های ایرانی در خارج از مرزها گشوده شود.
باشد که سینمای ما نفسی تازه کرده و گستره‌هایی نو را تجربه کند. گستره‌ای که هم اعتبار می‌آفریند هم سرمایه.
اعتبار و سرمایه که اصلی‌ترین‌هاست برای سینمای هر ملتی.
ارسال به دوستان