وزير سابق امور خارجه با تأكيد بر اينكه ايران در قبال تحولات اخير منطقه بايد موضع جديتري داشته باشد، گفت: بر همين اساس، نامهاي مبني بر تشكيل كميته همبستگي با ملتهاي عرب در دست تنظيم است تا يك حركت جديتر در كشور بر اساس مواضعي كه اعلام شده است، شكل بگيرد.
به گزارش ايسنا، منوچهر متكي در جمع دانشجويان دانشگاه زنجان با بيان اينكه بنا داريم با كمك دانشگاهيان اقدام به پيگيري برنامههاي اين كميته كنيم، افزود: اين كميته همچنين ميتواند اقدام به جمعآوري كمكهاي مردمي نمايد، تا نسبت به كمكرساني به مردم ليبي و بحرين كه اين روزها در شرايط بسيار سختي بهسر ميبرند، گامهاي خوبي برداشته شود.
وي با اشاره به اينكه امروز مردم كشورهاي منطقه بر اساس اعتقادهاي خود دست به قيام زده و غلبه جمعيتي اين كشورها مسلمانان هستند، تصريح كرد: بدون شك، بايد از اين قيامهاي مردمي بهعنوان بيداري اسلامي ياد كنيم، البته بيداري انساني نيز در مورد تحولات اخير منطقه صادق است، چرا كه اولين اعتراض در اين قيامها به رفتار ظالمانه حاكمان و تاكيد بر ضرورت تغيير در مناسبات بين حكمرانان و مردم منطقه است.
متكي با بيان اينكه حكمراني منهاي مراقبه، برابر با خودكامگي است، اظهار كرد: اگر اين قيامها همين امروز متوقف شود، چند دستاورد بسيار مهم اتفاق خواهد افتاد كه پي بردن ملتهاي منطقه به قدرت خود، يكي از اين دستاوردها بهشمار ميرود. دومين دستاورد نيز اين است كه دولتها اگر به مردم گره نخورند، هويت پوشالي خواهند داشت.
وي با تأكيد بر اينكه برخورد منافقانه عربستان با اين تحولات بايد افشا شود، يادآور شد: عربستان وقتي اولين زبانههاي آتش خشم مصر، خود را نشان داد، سعي كرد در تماس با "حسني مبارك" و سردمداران آمريكايي، آنها را براي عدم تحقق اراده ملت مصر براي سقوط مبارك، ترغيب و تحريك كند. همچنين در بحرين نيز نيروي نظامي براي سركوب مردم اعزام كرد و حتي دست به يك حركت منافقانه در سوريه زد.
وزير سابق امور خارجه در ادامه به تحولات جهان در اواخر قرن بيستم اشاره كرد و گفت: آمريكا در سال 2000 ميلادي تقريباً احساس ميكرد كه در شرايط كامل برتر براي حكمراني در جهان قرار دارد، در چنين شرايطي آمريكاييها براي اينكه حضوري مستقيمتر در برخي مناطق داشته باشند، اقدام به طراحي و برنامهريزي ميكنند كه اين اقدامات با حادثه 11 سپتامبر مواجه شد تا در اين شرايط شاهد صدور قطعنامه سازمان ملل براي ورود به افغانستان باشيم.
متكي ادامه داد: در روزهاي نخست لشگركشي آمريكا به افغانستان، تصور نميشد كه آمريكا بايد اينهمه سال براي افغانستان وقت بگذارد، در حالي كه در اين مدت بهقدري مغرور شده بود كه گمان ميكرد براي ورود به عراق، نيازي به قطعنامه سازمان ملل هم ندارد و با وجود اينكه فرانسه، چين و روسيه بهعنوان اعضاي دائم شوراي امنيت، مخالف اين قضيه بودند، قطعنامهاي هم در اين زمينه صادر نشد، اما با اين وجود آمريكا بههمراه همپيمان خود يعني انگليس به عراق لشگركشي كرد و نيروهاي خود را در اين كشور تا 160 هزار نفر افزايش داد.
وي تصريح كرد: وقتي اين دوره 10 ساله را مرور ميكنيم، اين سوال به ذهنمان خطور ميكند كه آيا آمريكا در اين دوره نسبتاً طولاني كه سعي كرد ادعاي تكقطبي بودن خود را به دنيا اثبات كند، قويتر شده است يا ضعيفتر؟ آيا در اهدافي كه تعيين كرده بود موفق بوده است يا ناموفق؟ آيا سياستهاي آمريكا در اين 10 سال به پيروزي رسيد يا با شكست همراه بود كه ما در بعضي مقولهها خيلي راحت به پاسخ اين سوالات ميرسيم.
متكي با اشاره به اينكه آمريكا براي افغانستان سه هدف تعيين كرده بود، افزود: ريشهكني تروريسم، بازگشت ثبات و امنيت به افغانستان و منطقه و همچنين از بين بردن توليد و قاچاق موادمخدر جزو شاخصهايي است كه امروز به ما نشان ميدهد كه وضعيت افغانستان به مراتب بدتر از 10 سال گذشته شده است. سياستهاي خارجي آمريكا بهطور عام و در افغانستان بهطور خاص، شكستي را توسط خود مردم آمريكا بر جمهوريخواهان تحميل كرد.
وي ادامه داد: با اهتمام به محبوبيتسنجي صورت گرفته در آمريكا در رابطه با رييسجمهور اين كشور، وقتي به اين محبوبيتسنجي، آنهم تنها بعد از گذشت 2 سال از روي كار آمدن "اوباما" نگاه ميكنيم، ميبينيم كه در پايينترين و نازلترين رتبه محبوبيت در بين رؤساي جمهور قبلي آمريكا در 2 سال اول حكمراني قرار دارد. اوباما در نخستين نطق خود بعد از رياستجمهوري ميگويد "ما وظيفه داريم كه اعتماد را به ملت آمريكا در سياست داخلي و به جامعه بينالمللي در سياست خارجي برگردانيم"، حال اين سوال مطرح است كه آيا اين اعتماد برگشته است؟ و آمارها نشان ميدهد كه اين اعتماد افت كرده است.
وزير سابق امور خارجه به دلايل عدم موفقيت آمريكا در سياستهاي خود، پرداخت و تأكيد كرد: رشد آگاهيهاي ملل جهان در پرتو ارتباطات گسترده و فناوري اين ارتباطات و همچنين اطلاعرساني در دنيا باعث شده است كه آمريكا امروز نتواند منطق خود را به جهانيان تحميل كند. آمريكا منطق خود را در قدرت خلاصه ميكند و در مقابل اين منطق، ملتهاي جهان، بهويژه ملت ايران منطق ديگري ارائه ميكند و آن اينكه منشأ قدرت بايد منطق باشد و به همين خاطر در 20 سال گذشته بهطور واضح قدرت منطق در يكسو و منطق قدرت در سوي ديگر قرار گرفتهاند.
متكي اظهار كرد: ما در عصري زندگي ميكنيم كه ديگر نميتوان ملتها را متقاعد كرد كه هر نوع تئوري كه خودمان ميخواهيم را پياده كنيم. بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي ايران در نهايت شجاعت يك تئوري جديد و چارچوب عدالتخواهانه را مطرح كردند كه غرب در موضوعات مختلف با اين منطق دچار مشكل شده است، به همين خاطر بعد از گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي، امروز حرف ايران در جوامع بينالمللي به حرف حق تعبير شده و اذعان ميشود كه اين نظام منطق درستي دارد.
وزير سابق امور خارجه در پاسخ به اين سوال كه بالاخره ايران قصد دارد با آمريكا وارد مذاكره شود، يا نه؟ اظهار كرد: مسائل ايران و آمريكا تا زماني كه در يك بستر منطقي قرار نگيرد، قابل بررسي نيست، چرا كه آمريكا از اين زاويه نگاه ميكند كه بگويد ايران تسليم شده است و اين با ماهيت آرمان انقلاب اسلامي متعارض است و ملت ايران زير بار اين موضوع نميرود، بنابراين آمريكا بايد در اين ماهيت و نگاه، تغيير ايجاد كند، چرا كه انقلاب اسلامي اساساً براي تغيير همان نگاه آمده و ما تا به امروز در اين زمينه كارنامه موفقي داشتهايم، لذا آمريكا اگر خواهان روابط با ايران است، بايد در قالب آن منطق وارد شود كه اگر اين مهم صورت گيرد، ديگر آمريكاي امروز را شاهد نخواهيم بود.
متكي در ادامه به مسائل مربوط به حريم تعيين شده در درياي خزر پرداخت و گفت: خزر براي ايران يك درياي استراتژيك و مهم است، به همين خاطر كشورهايي كه در حاشيه آن قرار دارند بايد بر اساس انصاف و قانون و حقوق درياها حق خود را داشته باشند كه در اين راستا حريم 20 درصدي براي كشورها تعريف شده است و ما امروز عملاً 20 درصد را استحصال كرديم، اما قطعي و نهايي شدن اين تقسيم در زير بستر، در گرو مذاكراتي است كه با تركمنستان و جمهوري آذربايجان در جريان است.