اوج گرفتن بحث های مربوط به ظهور، گستردگی چاپ كتابها و توزیع سی دی پرسروصدای «ظهور نزدیك است»، سبب شد تا در ورق زدن آثار پیشینیان، به آنچه به این حوزه مربوط می شود دقت بیشتری بكنیم.
یكی از نتایج حاصله از این امر آن شد كه متن یك صفحه ای بسیار مهمی از یكی از پیشگویان و منجمان قرن دهم به دست آمد كه پیش بینی ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به سال 1214 تعیین كرده بود.
این متن به لحاظ نوع نگارش، چگونگی مباحث منجمان در باره پیشگویی، و نیز مطالبی كه در باره سلطنت و عدالت و زندان و حبس پادشاهان در زمان های مختلف مطرح شده جالب توجه است.
در این پیشگویی یك شگفتی هست و آن این كه اگر واقعا این رخداد در سال 950
افتاده باشد، (كه تاكنون شاهدی نداریم) پیشگو اشاره به ظهور پادشاهی عظیم
الشأن در سال 996 كرده كه سال سلطنت شاه عباس است. اما بنده به نوبه خود
ذره ای به این پیشگویی ها باور ندارم. حتی اگر واقعا در سال 950 انجام
باشد، زیرا سایر پیشگویی های طرح شده در این متن بی معنا و بسیار بی ربط
صورت گرفته و ذره ای منطبق با واقعیات تاریخی نیست. مهم تر از همه آنكه
هیچ ظهوری در سال 1214 روی نداده است.
به نوشته فهرست نویس محترم كه این نسخه را در مجلد 29 كتابخانه مجلس (ص 190) معرفی كرده، كتابت نسخه قرن یازدهم است و بنابرین ممكن است تصرفی در باره آن تاریخ، یعنی ذكر سال 950 یا 996 صورت گرفته باشد. حتی به فرض كه چنین باشد، در آن صورت یك اتفاق ساده خواهد بود.
این نسخه كه متن زیر در آن آمده به شماره 8869 در كتابخانه مجلس ثبت شده و حاوی چندین متن مختلف تاریخی و عرفانی و نامه هایی از سلاطین و اشعار منتخب و از این قبیل رساله های پراكنده است. متن زیر در ص 16 - 17 آمده است.
داستان پیشگویی چنان است كه شخصی به نام محمد بن جلال الحسینی از طرف استادش مأمور می شود تا به استخراج تاریخ ظهور بپردازد. ابتدا به تعارف می گذرد و در نهایت او دست به كار شده و سلسله رویدادها را از سال 950 كه این گفتگو در آن صورت گرفته تا سال 1214 كه به نظر وی سال ظهور است، استخراج و پیشگویی كرده است. همان طور كه هم می دانیم از مهم ترین آموزه های مهدویت در تشیع، انكار تعیین وقت برای ظهور است.
* * *
سال نهصد و پنجاه از هجرت حضرت نبوت
پناهی، در خدمت استاد البشر و عقل حادی عشر بودم؛ و برادر اعیانیم اوحد
اعبداللها [كذا] نیز حاضر بود و جمعی از حضّار مثل حضرت سید الافاضل مولانا
آقا شیخ و غیره نشسته بودند. و عقل یازدهم به كمینه بنده خود، محمد بن جلال الحسینی البلیانی المنجم فرمودند
كه، می باید تو از روی رمل و جفر جامع، معلوم كنی كه حضرت امام محمد هادی
(مهدی) ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ كی ظهور خواهند كرد.
فقیر سر در پیش انداخته، جواب نگفتم.
فرمودند كه، چرا جواب نگفتی؟
بنده در جواب گفت: جایی كه شما نشسته باشید، فقیر هرگز این بی ادبی نخواهم كرد.
به شداد و غلاظ قسم یاد كردند كه بعد از حضرات ائمه معصومین ـ صلوات الله
علیهم اجمعین ـ علم جفر را كسی بهتر از میر محمد ندانست. و علم رمل را بعد
از حضرت دانیال كسی از بهتر از او ندانست. و در علوم غریبه كه فن منست،
می تواند بود او بِه از من باشد. و اشفاق و الطاف بی نهایت فرمودند.
بنده از آن عالی حضرت قبول نموده، و استخراج مشغول شد. و از گفته امیر
البَرَره و قاتل الكَفَره چنین ظاهر شد كه در سال 996 پادشاهی عظیم الشأن
در ایران به تخت نشیند، و آثار ظلم از روی زمین منقطع سازد. و عالم را
رسمی تازه بگذارد. و «تا غم» پادشاهی را به نوعی كند كه در رُبع مسكون
آثار عدل او منتشر شود، و بعد ازو پادشاهی در نهایت عدل به تخت نشیند، و
جمعی كثیر را بی گناه به قتل رساند، و خود نیز دیر نپاید.
و در سال «بی غم» هم از این سلسله، پادشاهی كه نایب حضرت صاحب الامر باشد، به تخت نشیند، اگرچه در سال، خرد باشد، اما در عقل و ادراك و جهانبانی بزرگ باشد. و قریب یك سال بعد از جلوس، كار به رأی و تدبیر خود كند.
و در این سال اجناس، عزیز الوجود باشد به واسطه بعضی آفات از موش و ملخ. اما كار به تنگی نكشد.
و در سال «غم بیا» با وجود بسیاری محصول در اواسط این سال جنس عزیز
الوجود شود و مردم را بی واسطه غم والم رسد، خصوص خراسان و عراق و یزد و
كاشان. و در سال عین و نون و ه، عوام الناس خوشحال شوند. اما شخصی عظیم
الشأن را به رأی خود به قتل رساند، و در آخر سال مذكور، شروع در عدل و داد
و دهش نموده، عالم را از پرتو نور عدل منوّر سازد، و زود به زود مردم را
حكم قتل نكند. و در حبس نگاه داشته، بعد از مدتی به هر چه مقتضی عدالت
بوده باشد، به عمل آورد.
و در سال هزار و پنجاه و هفت شروع در الگا گیری [كشور گیری] خواهد نمود، و به اندك زمانی اكثر رُبع مسكون را مسخر سازد. و اكثرا آثار ظهور حضرت صاحب الامر در 1076 به ظهور آید، و در 1214 حضرت صاحب الامر صلوات الله و سلامه علیه و آبائه ظهور خواهد نمود. ان شاءالله تعالی