با گذشت 23 سال از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران که در تاریخ 27 تیرماه سال 1367 صورت گرفت این سئوال اساسی در ذهن مردم استان خوزستان تداعی می شود که آیا کشور در این مدت دین خود را به استان خوزستان ادا کرده است.
به گزارش مهر، «خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرد»، این جمله ای است که بارها و بارها در ستایش خوزستان و خوزستانیها به مناسبتهای مختلف بر روی تراکتها و بیلبوردهای مختلف نقش بسته و بر زبان سخنران بسیاری جاری شده است. امام خمینی (ره) با بیان این سخن، قدر و منزلت نقش خوزستان را در جنگ تحمیلی به همه خاطرنشان کردند. مسئله اینجاست که با وجود یادآوری هزاران باره این سخن حضرت امام (ره) آیا کشور نیز دین خود را به خوزستان ادا کرد.
پاسخ این سئوال را می توان در خود خوزستان جست. در میان مردمی که جنگ را با پوست و خون و استخوان خود لمس کردند. مردمانی که خانه و هستی و زندگیشان را، خانواده شان را، همه چیزشان را در این جنگ گذاشتند. می توان جواب آن را در آمار رسمی دولتی دید. می توان آن را در آمار بیکاری و اشتغال، در آمار قبولیهای کنکور، در آمار زیرساختهای زندگی، در آمار کارها و فعالیتهای فرهنگی و .... دید. می توان آن را در حرفهای مردمی شنید که باید علاوه بر گرمای سخت بیش از نصف سال در زیر هجوم گرد و خاک کشورهای همسایه، با همه کاستیها زندگی می کنند. مردمی عرق می ریزند، خاک را نفس می کشند، آب رودخانه هایشان را به دیگران بذل و بخشش می کنند و خودشان آب ندارند. آیا کشور دین خود را به خوزستان ادا کرد؟
در خوزستان کارهای زیادی انجام شده است، کارهایی که شایسته تقدیر و سپاس هستند اما کارهای بسیاری نیز انجام نشده است و این کارها آن قدر هستند که روی کارهای انجام شده را نیز بپوشانند. حتی اگر فرض کنیم خوزستان امروز همان خوزستانی است که بدون رخ دادن جنگ تحمیلی هم در همین جایگاهی بود که هست با وقوع جنگ باید جایگاهی فراتر داشته باشد. این حق مردم خوزستان است که در قبال همه سختیها، زیانها و صدمات ناشی از جنگ در قبال رشادتها و مقاومتهایشان امروز جایگاهی ویژه داشته باشند. این دینی است که خوزستان بر گردن کشور دارد. اما آیا کشور دین خود را به خوزستان ادا کرد؟
این حق را چه کسی باید بدهد؟ بزرگان گفته اند که حق گرفتنی است و نه دادنی! پس شاید باید سئوال کنیم این حق را چه کسی باید بگیرد؟ در کشور ما که بسیاری از مسائل در سطوح کلان تصمیمگیری و بسیاری از مشکلات در سطوح کلان حل می شوند، در کشوری که جمهوری اسلامی است و نهادهای دموکراتیکی چون دولت منتخب مردم و مجلس شورای اسلامی اداره امور را برعهده دارند چنین کاری از سوی مردم به مسئولین واگذار شده است. اگر توقع کاری از اینان در مردم هست این نهادها باید آن را سرلوحه کار خویش و مد توجه و نظر ویژه قرار دهند. اگر اینان پاسخگوی این انتظار نبودند مردم خود به خود به سمت انتخاب کسانی می روند که دغدغه هایشان را پاسخگو باشند. رای مردم ابزاری است که می توانند به وسیله آن دیدگاه خود را در جامعه شان به اجرا بگذارند. و مردم خوزستان چه چیزی می خواهند جز ادای دینی که بر گردن کشور دارند؟ اما آیا کشور دین خود را به خوزستان ادا کرد؟
خوزستانیها مردمی کم توقع، قانع و صبور هستند. انتظار بالایی از زندگی ندارند. آنها با وجود تمام مسائل، مشکلات و کمبودها زندگی می کنند. همین قدر که همین توقعات کم آنها تامین شود، راضی خواهند بود. نیاز به شغل و درآمد مناسب، تامین مسکن، تامین آب و خدمات شهری مطلوب و تامین فضای تفریحی و فرهنگی کافی کمترین چیزهایی هستند که می تواند و باید برای این مردم تامین شود و چقدر بد است که ما باید همچنان با گذشت بیش از 20 سال از پایان جنگ تحمیلی، همچنان نیازهای اولیه یک زندگی را برای استانی بخواهیم که دین خود را نه تنها به کشور که به فرموده امام (ره) به اسلام ادا کرده است و از خودمان سئوال کنیم آیا کشور دین خود را به خوزستان ادا کرد؟
خوزستان استانی غنی و فقیر است. بزرگترین سرمایه های کشور را دارد و در مقابل در آمارهای اجتماعی و فرهنگی همواره در جایگاه یک استان محروم قرار دارد. شرایط ویژه و استراتژیک استان خوزستان آن را به صورت هدفی برای دشمنان در ضربه زدن به کشور و نظام قرار داده است. با این همه، مردم خوزستان، نجیبانه، همچنان وفادار به نام ایران و همچنان وفادار به نظام، در مقابل جنگ نرم دشمن ایستاده اند. ولی همانگونه که در جنگ تحمیلی کشور به یاری خوزستان آمد لازم است در جنگ نرم نیز مردمان استان را یاری دهد. بدون شک انجام هر کاری برای خوزستان به نفع کشور و نظام است. اکنون وقت آن است که کشور دین خود را به خوزستان ادا کرد. فقط کافی است همه یک یاعلی بگوییم شاید بشود کاری کرد.
سردار رامی علاسوند مقدمکارشناس ارشد علوم سیاسی