۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۵۸۸۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۵-۰۵-۱۳۹۰
کد ۱۷۵۸۸۷
انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۵-۰۵-۱۳۹۰

عدالت گستری

حسن رحیمی*
امام متقيان و امير مومنان علي (ع) در نهج البلاغه از انواع فقر و معاني گوناگون آن سخن گفته است كه مي توان به فقر اقتصادي، فقر مادي، فقر روحي، فقر آگاهي، فقر ايدئولوژيكي و فقر فرهنگي اشاره داشت.
 ‌
اسوه عدالت در نهج البلاغه مي فرمايند: لا فقر اشدّ من الجهل: «نياز و فقري، زيانبارتر از ناداني نيست».

بي عدالتي و جهل و ناداني در تاريخ اين كشور، سابقه اي ديرين داشته و به عبارتي، از مهمترين ابزار سلطه حاكمان ستمگر بوده است و معدود امرايي كه براي رفع تبعيض و بي عدالتي تلاش كردند با خشم حاكمان از صفحه گيتي حذف شدند؛ هرچند تلاش و زحمات آنان در تاريخ ايران ماندگار است:

«سال 1264 قمري، نخستين برنامه دولت ايران براي واكسن زدن به فرمان اميركبير آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانان ايراني را آبله كوبي مي كردند؛ اما چند روز پس از آغاز آبله كوبي به اميركبير خبر دادند كه مردم از روي ناآگاهي نمي خواهند واكسن بزنند،‌ به ويژه كه چند تن از فالگيرها و دعانويس ها در شهر شايعه كرده بودند كه واكسن زدن، باعث راه يافتن جن به خون انسان مي شود.

هنگامي كه خبر رسيد که پنج نفر به علت ابتلا به بيماري آبله جان باخته اند، امير  بي درنگ فرمان داد، هر كسي كه حاضر نشود، آبله بكوبد، بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او می پنداشت با اين فرمان همه مردم آبله مي كوبند؛ اما نفوذ سخن دعانويس ها و ناداني مردم، بيش از آن بود كه فرمان امير را بپذيرند و به این ترتیب، ‌شماري كه پول كافي داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله كوبي سر باز زدند و شماري ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مي شدند يا از شهر بيرون مي رفتند.

روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند كه در همه شهر تهران و روستاهاي پيرامون آن، سيصد و سي نفر آبله كوبيده اند.

در همان روز، پاره دوزي را كه فرزندش از بيماري آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد كودك نگريست و آنگاه گفت: ما كه براي نجات بچه هايتان آبله كوب فرستاديم.
پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبيم، جن زده مي شود.

امير فرياد كشيد: واي از جهل و ناداني، حال، گذشته از اين كه فرزندت را از دست داده اي، بايد پنج تومان هم جريمه بدهي. ‌

پيرمرد با التماس گفت: باور كنيد كه هيچ ندارم. اميركبير دست در جيب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمي گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.

چند دقيقه ديگر، بقالي را آوردند كه فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميركبير ديگر نتوانست تحمل كند. روي صندلي نشست و با حالي زار شروع به گريستن كرد... در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. ‌

او در كمتر زماني اميركبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند كه دو كودك شيرخوار پاره دوز و بقالي از بيماري آبله مرده اند.
ميرزا آقاخانبا شگفتي گفت: عجب، من تصور مي كردم كه ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است كه او اين چنين هاي هاي مي گريد. سپس، به امير نزديك شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براي دو بچه شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست.

امير سر برداشت و با خشم به او نگريست؛ آنچنان كه ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. ‌
امير اشك هايش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. ‌تا زماني كه ما سرپرستي اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم.

ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولي اينان خود در اثر جهل آبله نكوبيده اند.

امير با صداي رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خياباني مدرسه بسازيم و كتابخانه ايجاد كنيم، فالگيرها بساطشان را جمع مي كنند. ‌
تمام ايراني ها اولاد حقيقي من هستند و من از اين مي گريم كه چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبيدن آبله بميرند».

انقلاب اسلامي، يكي از مهمترين تحولات سياسي و فرهنگي ربع آخر قرن بيستم به شمار مي آيد و  «عدالت اجتماعي»، موتور محرك انقلاب اسلامي ايران و رمز پايداري آن بوده كه توانست بزرگترين انقلاب قرن بيستم را رقم زند و اينك پس از سي سال، امواج نوراني آن،  عدالت خواهي ملل مظلوم جهان را به ارمغان آورده است.

ديدگاه ها، جهت گيري ها و تأكيد امام خميني (ره) پيرامون اصل مهم «عدالت اجتماعي» از آغاز مبارزه عليه رژيم پهلوي و پس از پيروزي انقلاب و تشكيل جمهوري اسلامي ايران، در گسترش انقلاب اسلامي به نقاط ديگر جهان و الگوگيري از آن، نقش كليدي داشت كه بسياري از انديشمندان و نظريه پردازان به آن اذعان كرده اند. به همين جهت، يكي از معروفترين متفكران غربي چون «ميشل فوكو» به اين انقلاب توجه ويژه اي نشان داده و بي عدالتي در جامعه ايران را علت العلل پيروزي آن دانسته است.

«عدالت»، مايه قوام و موجوديت ‌حكومت ها و از جمله جمهوري اسلامي است. اگر در جامعه‌اي عدالت جاري ‌نشد و حاكمان اسلامي، عدالت را سرلوحه كار خود  قرار ندهند، ظلم در جامعه گسترده شده و بي‌گمان، چنين حكومتي به فنا و نابودي كشيده خواهد شد.

امام علي(ع) عدالت را به سر ايمان تشبيه كرده اند؛ ‌آنجا كه مي‌فرمايند: «العدل رأس الايمان»؛ يعني اگر ايمان را به پيكر تشبيه كنيم‌، عدالت مانند سر آن پيكر است كه اگر سر نباشد پيكر مرده است.

عدالت و عدالت محوري بايد در جامعه نمود عيني داشته و همه اقشار آن را با همه وجود لمس كنند، ولي اگر حكومتي بر پايه دروغ، ريا، ظلم و تبعيض باشد، هرگز ثبات و دوامي نخواهد يافت. پيامبر اسلام(ص) در اين باره مي فرمايند: «حكومت‌ها ممكن است با كفر دوام يابند، ولي با ظلم دوام نخواهند يافت».

امام صادق(ع) در اين باره مي‌فرمايد: «ان الناس يستغنون اذا عدل بينهم»؛ به درستي كه مردم اگر عدالتي در ميان باشد، همه بي‌نياز خواهند گشت».

در مكتب امام علي ـ عليه السلام ـ همه افراد بشر، حق دارند از يك زندگي انساني بهره‌مند باشند. اين كه زمامداران در تدبير اداره امور و برقراري «عدالت اجتماعي» عاجزند، مردم شايسته‌اي نيستند و در مكتب امام ـ عليه السلام ـ تأمين زندگي تنها به عهده حكومت اسلامي است، چنانكه آن حضرت در فرمان تاريخي شان به مالك اشتر تأكيد مي‌كند.

امام ـ عليه السلام ـ نه تنها حق بهره‌مندي از يك زندگي انساني را براي همه افراد جامعه طبق اين فرمان ضروري مي‌داند، بلكه اين حق را شخصاً حتي براي غير مسلمين نيز در دوران حكومت پنج ساله شان پياده کرده اند.

خداوند بر امامان و رهبران عدالت واجب كرده است كه زندگي خود را با زندگي ضعيف ترين مردم تطبيق و هم سطح كنند تا فقر، تهيدستان را آزرده نسازد و امام خود را در درد و رنج فقر با خود شريك ببينند.

سيره پيامبر اكرم(ص) و علي(ع) و جمعي از بزرگان صحابه نيز بيشتر برگزيدن فقر و ترك تجمّلات دنيا بود، در حالي كه در سياست هاي كشوري و رعايت مصالح اجتماعي با اهل دنيا همكاري كرده و از جامعه و مردم كناره‌گيري نداشتند.

علي (ع) مي‌گويد: من اين حكومت را پذيرفتم، ولی نه به انگيزه ميل به مقام و قدرت. نه من هرگز چنين ميلي نداشتم، بلكه مي‌ترسيدم كه فاجعه‌اي به بار آيد و مال خدا دست به دست بگردد و در نتيجه، گروهي استثمارچي سرمايه‌دار، ثروت ها را میان خود تقسيم كنند و قشر انبوهي در جامعه به گرسنگي و فقر دچار شوند.

اين سخنان را امام ـ عليه السلام ـ به «عاصم بن زياد» فرمود: «... اي دشمن نفس خويش شيطان سرگردانت و از راه به درت کرده. به زن و فرزندت رحم نمي‌كني. آيا خيال مي‌كني كه خداوند تبارك و تعالي نعمت هاي پاكيزه‌اش را بر تو حلال كرده و در عين حال، ناخشنود است كه از آنها استفاده كني؟ تو نزد پروردگار ذليل‌تر از آني كه فكر مي‌كني».

عاصم گفت: اي امير المؤمنين، خودت لباس خشن به تن مي‌كني و نان خشك و سخت مي‌خوري.
فرمود: واي بر تو، من مثل تو نيستم. به تحقيق خداوند متعال بر رهبران و امامان حق، اين گونه مقدر فرموده كه زندگي خود را به مثل ضعيفان جامعه درآورند تا مبادا رنج فقر، فقيران را به طغيان اندازد.

رهبر انقلاب حضرت آيت الله خامنه‌اي نيز مي‌فرمايد: «مادامي كه نتوانيم عدالت اسلامي را در كشور پياده كنيم، شاهد چهره كريه فقر در بخشي از جامعه خواهيم بود.

حال كه يكي از آرمان هاي اصلي انقلاب اسلامي، برپايي عدالت در سرتاسر گستره جهان است و مخالف ظلم، تبعيض بوده و خواهان برپايي صلح و عدالت براي همه ملتها هستيم، بايد بدانيم تداوم انقلاب اسلامي در گرو اجراي عدالت به معناي واقعي در اجتماع ‌است و مسئولان در اين باره وظيفه سنگين تري را به عهده دارند؛ بنابراين، در هر يك از شئون حكومتي، بايد به آرمان هاي انقلاب اسلامي وفادار بود و براي اجراي عدالت تلاش كنيم تا «عدالت گستري» به عنوان يك راهبرد اساسي در بقاي حكومت معنا شود و بدانيم مردم را تنها با «عدالت» مي توان براي حفظ انقلاب و گذر از گردنه هاي سخت در صحنه نگه داشت؛ «العدل اساس الملك»

*مستشار دادگاه تجدیدنظر تهران
ارسال به دوستان