بی شك مهمترین ضرورتی كه آمریكا حاضر به اعطای دادن چنین امتیازی شده است،
وجود زندانیان آمریكایی در ایران است. زیرا در طول سه سال گذشته حاضر نشده
بود به چنین اقدامی كه جزء حقوق اولیه یك زندانی است دست بزند. از مهمترین
حقوق اولیه یك زندانی ملاقات با خانواده خودش است و جای تعجب دارد كه چرا
تا كنون هیچ اقدام حقوقی در مجامع بین المللی علیه آمریكا صورت نپذیرفته
است؟ و این در حالی است كه ایران به طور یكجانبه به خانواده سه نفر زندانی
آمریكائی طی سال اول دستگیری آنان اجازه ورود به ایران و ملاقات با آنان را
داد و آنها نه تنها موفق به ملاقات با فرزندان خود شدند، بلكه دست به
فعالیت تبلیغی و ایجاد جو علیه دولت و سیستم قضائی ایران زدند.
در سیستم كنونی بین المللی و با یكه تازیها و یكجانبه گرائیهائی كه آمریكا
بر روابط بین الملل حاكم كرده است، برخورد احساسی و تشكرآمیز نسبت به
اقدامی كه حقوق اولیه یك فرد زندانی بوده است و با تاخیر هم صورت پذیرفته
است، اقدام مناسبی نیست و خوب است هر یك از مسئولینی كه چنین اظهار نظری
داشته است، حداقل این گله مندی كه این حق زندانی و خانواده وی با تاخیر
داده شده است نیز ذكر می شد. باید در سیستم كنونی بین المللی و مخصوصا" در
قبال آمریكا طلبكارانه برخورد كرد وگرنه بعد از مدتی باید دستها را بالا
برد! این سیستم فاقد هر گونه منطقی است كه بتوان با صداقت و رو راستی با آن
برخورد كرد. اگر هم چنانچه در قبال چنین فرصت حداقلی برای خانواده یك
زندانی و با تاخیر فراهم شده باید شكرگزار بود، ولی مسئولین سیاسی باید
خوشحالی خود را پنهان كنند و به اصطلاح به مرگ بگیرند تا طرف مقابل به تب
راضی شود. كمترین خاصیت این سیاست با توجه به بافت سیستم اداری آن است كه
نسبت به یك اقدام حداقلی و دیر هنگام ابراز رضایت نكرده و هول نمی شود و
تلاش بی وقفه خود را تا آزادی این خانم دنبال می كند و از طرف دیگر به
آمریكا هم عملا" گوشزد می كند كه حداقل وظایف بین المللی و حقوق بشری اش را
انجام نداده است.
سادگی و عاطفی بودن ایرانیان و پیچیدگی و كینه توزی آمریكا نسبت به جمهوری
اسلامی ایران نیز مزید بر علت شده و لذا باید از قبل یك سیاست منسجمی نسبت
به برخورد با این مقوله طراحی میشد. درست است كه آمریكا الآن با زور اراده
اش را به جامعه بین المللی تحمیل میكند و از طرف دیگر ایران نیز مشكلاتی با
این كشور دارد، ولی نمی توان از این حقیقت چشم پوشی كرد كه این خانم باید
خیلی زودتر از اینها آزاد میشد نه آنكه سه سال بعد از دستگیر و زندانی شدن،
تازه اراده آمریكا به این تعلق گرفته كه به خانواده اش ویزا بدهد! حداقل
كار انسانی این بود كه در قبال آزادی با قید ضمانت زندانی آمریكا سارا
شورد، وی نیز باید طبق قوانین حاكم بر روابط كشورها از عمل متقابل به مثل
استفاده می نمود.
لذا وزارت امورخارجه باید دقت و برنامه ریزی كند تا سفر این خانواده به
آمریكا و ملاقات با خانم میرقلی خانی در حد یك مسئله عاطفی صرف ختم نشود.
این سفر باید وسیله ای شود برای طرح مسائل و مشكلاتی كه این سیاستهای
آمریكا برای مردم جهان و حتی مردم آمریكا بوجود آورده است. در این زمینه
نمونه اقدامات تبلیغاتی كه خانواده سه زندانی آمریكائی در ایران انجام
دادند و یا طی این دو سال صورت گرفته و فشارهای تبلیغی و روانی برای تاثیر
گذاری بر روند محاكمه آنها صورت پذیرفته میتواند راهنمای عمل خوبی برای
فعالیت آنان در ایران و آمریكا باشد. آنها لازم است هم قبل از سفر به
آمریكا توجیه شده و برنامه هایشان دقیقا" تنظیم شود و هم از كمك دائم و
مستمر دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن برای اجرای برنامه
های تنظیمی برخوردار شوند.
فراهم كردن زمینه اجرای این برنامه ها از طریق اطلاع رسانی به مطبوعات
داخلی و قبل از عزیمت آنان به آمریكا می تواند در موفقیت آنان در این زمینه
موثر باشد. بدیهی است كه یكی از اهدافی كه دولت آمریكا در این مقطع اجازه
دیدار این خانواده را با دخترشان داده است، بهره برداری برای تاثیر در
سرنوشت محاكمه زندانیان آمریكائی در ایران است. لذا توجیه و اجرای چنین
اقداماتی امكان سوء استفاده را از مسئولین و مطبوعات آمریكا را سلب می كند.