۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۰۸۵۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۲۰-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۸۰۸۵۳
انتشار: ۱۰:۳۳ - ۲۰-۰۶-۱۳۹۰

استعمار، غارت و برده‌گیری

سیدعلی تحققی
غـرب و حقوق بشر در تـرازوی نـقـد - بخش هفتم
 
داستان استعمار کهن و رقابت کشورهای بریتانیا، اسپانیا، ایتالیا، هلند، پرتغال و فرانسه در تصاحب سرزمین ها و قاره ها، نسل کشی ها، و برده گیری ها، غارت ثروت ها و منابع، و انباشت آن ها در کشورهای خود، یکی از سیاه ترین و دهشت انگیزترین قطعات تاریخ است.
تاریخ تمدن غربی بر مبنای شرایط قرن نوزدهم، در آکادمی رسمی غرب تدوین شده است، ولی حقیقت آن است که تاریخ شکلگیری تمدن غرب، رازهای بسیار مهم و اساسی دارد که در ایجاد تمدن امروزی نقش حیاتی داشته اند.  یکی از مهمترین رازها، نحوه انباشت سرمایه درغرب است که روی دیگر سکه استعمار به شمار می رود.

دوران نوین تاریخ غرب (از سده شانزدهم به بعد) حیات خود را از دو پدیده پلانتوکراسی  و تجارت ماوراء بحار می گیرد. در اینجا فقط به آماری که خود پژوهشگران غربی ارائه کرده اند، بسنده می کنیم: ... مانینگ (محافظه کار) در مجموع، کل کسانی را که در دوران برده داری از قاره آفریقا به قاره امریکا صادر شدند۸۱میلیون نفر می داند... . از نیمه سده هجدهم تا نیمه سده نوزدهم، به طور متوسط، سالیانه۶۰ هزار برده از سواحل غربی آفریقا صادر می شد. باید توجه داشت که این آمار، بردگانی را که در حوزه قاره آفریقا به کار گرفته می شدند و یا برای کارهای شاق به سواحل و جزایر آسیا منتقل می شدند، دربرنمی گیرد.

سیل ثروتی که از مشرق زمین به سوی اروپا روانه می شد، عطشی سیری ناپذیر در کانون های سیاسی و اقتصادی اروپا برانگیخت و در فرهنگ و روان شناسی اروپاییان، اکتشاف دریایی و تجارت ماوراء بحار، جاذبه ای شگرف و رؤیاگونه یافت.با این توصیف ها، درمی یابیم که چرا به تصاحب و تملک ظالمانه سرزمین ها، عبارت «کشف» گفته می شود. در واقع، انسان های بومی مناطق امریکا و شرق به ویژه آفریقا، انسان به شمار نمی آمدند. بنابراین، ماجراجویان غربی این گونه تلقی می کردند که «معدن برده»کشف کرده اند. این چیزی است که در تاریخ این گونه به اصطلاح اکتشافات، به وضوح دیده می شود.

توجیه نظری غارتگری ها

 غرب، خود را مطلق می نمایاند و خود را تنها فرهنگ و تمدن بشری معرفی می کند و با بی فرهنگ، بی هویت و بی تمدن خواندن ملت های دیگر و جوامع بشری به ویژه ملت های شرقی و آفریقایی می کوشد تا برای دست اندازی های ظالمانه خود توجیه بیاورد. از افلاطون تا کانت اندیشمندان و فیلسوفان بسیاری خواسته یا ناخواسته زمینه را برای توجیه فکری استعمار آماده کردند.

فرانسیس بیکن را یک فیلسوف و اندیشمند غربی می دانیم، ولی نمی دانیم که وی از سرمایه گذاران کمپانی استعماری ویرجینا و از سهام داران کمپانی(New Found Land)بوده که از جمله فعالیت های آنان، شکار انسان های مظلوم در آفریقا و تصرف آنان به صورت برده و به کارگیری در مزارع بزرگ به نام پلانت بوده است. همین کمپانی ها و نمونه های دیگر از این دست، در کمپانی سفاک و استعمارگر هند شرقی ادغام شدند. نظریه پردازی های بیکن در واقع به طور مستقیم از توسعه طلبی های ماوراء بحار اثر می پذیرد.
 
او رساله ای به نام درباره پلانت ها نوشت که در آن، از سرمایه گذاری درازمدت در مستعمره ها دفاع می کرد.نیوفاوندلند (سرزمین نو یافته)، جزیره ای است بزرگ در شمال کانادا و پر از منابع طبیعی که نخستین مستعمره انگلیسی ها به شمار می رود. بیکن، چنان شیفته سرمایه گذاری در مستعمره خود بود که می گفت: «شیلات نیوفاوندلند ارزشمندتر از معادن پرو است.» بیکن تنها اندیشمند انگلیسی سهیم در کمپانی های غارتگر ماوراء بحار نبود. در نسل بعد، تعداد زیادی از این نظریه پردازان، از جمله جان لاک، استاد آکسفورد و اندیشه پرداز نامدار لیبرالیسم ظهور کردند.

آغاز برده داری نوین

تا دهه های متمادی پس از انقلاب های امریکا و فرانسه، برده داری همچنان تداوم داشت و ملت هایی که این انقلاب ها را به سرانجام رسانیدند، خود، بی هیچ تغییری درگیر تجارت جهانی برده بودند. ممنوعیت برده داری به طور جدی تنها در اواخر سده نوزدهم رخ داد و شورش های بزرگ بردگان تنها دلیلی جزئی برای این ممنوعیت به شمار می رود. حقیقت این است که زمان سوددهی برده داری در حال سپری شدن بود و نظام سرمایه سالار غرب، انباشت سرمایه های خود را در قلمروهای دیگری جست وجو می کرد.

عوامل متعددی چون:

- کاهش اهمیت اقتصاد پلانت کاری و به تبع آن، کاهش سودآوری تجارت برده،
- آغاز و اوج گیری تجارت جهانی تریاک در اواخر سده هجدهم و اوایل سده نوزدهم، انتقال سرمایه ها به این عرصه و تبدیل این پدیده جدید به محور اصلی تکاپوی جهانی الیگارشی مستعمراتی غرب،
- دگرگونی در ساختار اجتماعی و فرهنگی دنیای غرب، طی سده نوزدهم، پیدایش جوامع انبوه شهری و در پی آن تأثیر پدیده افکار عمومی بر ساختار سیاسی این کشورها.
به ویژه عامل سوم، ضرورت هایی را برای دنیای غرب به وجود آورد که نوع کلاسیک استعمار و برده داری را کنار گذارد و به روش های پیچیده تر روی آورد.

 

ارسال به دوستان