پیشنهاد «سنجد» به حاجیبابایی برای تعطیلی شنبهها و پنجشنبهها، همراهی دختر آقای وزیر با وی در مراسم و آرزوی «خاله رویا» برای ریاست جمهوری، همگی پلانهایی هستند که در نمایش «جشن شکوفهها» بر روی پرده رفت.
به گزارش فارس مراسم همزمان زنگ «غنچهها، شکوفهها و جوانهها» با حضور پیشدبستانیها، دانشآموزان اول ابتدایی و اول راهنمایی صبح امروز در مجتمع آموزشی و پرورشی پسرانه «جلوه معراج» در منطقه 11 تهران برگزار شد؛ این مراسم که حمیدرضا حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش میهمان آن بود، مانند هر جشن شکوفههای دیگری حاشیههای جذابی نیز به همراه داشت.
ـ از روز قبل از برگزاری مراسم، ساعت 9 صبح به عنوان زمان رسمی آغاز برنامه اعلام شده است؛ ساعت از 9:30 دقیقه صبح گذشته است و با وجود آنکه «غنچهها، شکوفهها و جوانهها» از 8 صبح بر روی صندلیهای پلاستیکی در محوطه مدرسه جلوه معراج نشستهاند، اما هنوز زنگ شکوفهها و جوانهها به صدا در نیامده است و مقدمهچینیها و آماده شدن مجری و هماهنگی تصویربرداران رسانه ملی ادامه دارد و کمکم آفتاب آخر شهریور هم گرمتر و داغتر بر سر گلها میتابد.
ـ در همین حال، وزیر آموزش و پرورش و معاونانش هم بر روی صندلی و در سایه نشستهاند و شور و هیجان غنچهها و شکوفهها را برای ورود به بوستان تعلیم و تربیت تماشا میکنند.
ـ باز هم مثل همیشه سیل جمعیت پدران و مادران این گلها دور تا دور حیاط مدرسه به چشم میخورد که هر کدام به شیوهای تلاش میکنند تا این روز را برای خود جاودانه کنند؛ یکی با عکسبرداری، دیگری با فیلمبرداری و ...
ـ بالاخره در ساعت 9 و 40 دقیقه صدای آیات روحبخش کتاب الهی با صدای معصومانه یکی از آیندهسازان این مرز و بوم در فضا میپیچد تا مراسم به طور رسمی آغاز شود.
در این میان سکوت باصلابت و در عین حال همراه با پچپچهای معصومانه غنچهها و شکوفهها نیز فضایی دلنشین را ایجاد کرده است؛ گلهایی که پرچمهای سه رنگ وطن را در دست و کلاههایی بر سر دارند که از تلفیق رنگ آنها، پرچم ایران سرافراز به نمایش درمیآید.
هر چند که در میان آنها و مثل هر سال، گلهایی نیز هستند که گویا هنوز مدرسه برای آنها غریب است و با اشک و زاری مادران خود را میخواهند.
ـ پس از تلاوت قرآن، آیندهسازان ایران اسلامی به احترام «سرود ملی» قیام میکنند و بعد از آن نوبت به آقای مدیر میرسد تا خیرمقدمی بگوید و البته تبلیغ کوتاهی از کارهای انجام شده در مدرسه را نیز از قلم نیندازد.
ـ در نهایت میهمان اصلی برنامه در حدود ساعت 10 در جایگاه حاضر میشوند و پس از سخنان کوتاهی درباره اهمیت آموزش و پرورش و کارهای انجام شده در آن، آماده نواختن زنگ تعلیم و تربیت شکوفهها میشود؛ هر چند در این میان «خاله رویا، عمو مهربان و سنجد» نیز هر کدام سعی میکنند به نوعی به فضا هیجان بیشتری بدهند؛ یکی با مخاطب قرار دادن وزیر و صحبت با وی و دیگری با شور و هیجان دادن به بچهها.
اما در این میان، پیشنهاد «سنجد» به وزیر آموزش و پرورش قابل توجه است؛ عروسک کوچولوی سالهای دور و نزدیک برنامههای کودک به حاجیبابایی پیشنهاد میدهد که «علاوه بر پنجشنبهها، «شنبهها» را هم یک هفته در میان تعطیل کنید تا دور هم باشیم!»؛ پیشنهادی که خنده وزیر و دانشآموزان و اولیای آنها را به همراه میآورد.
ـ بالاخره انتظار به سر میآید و در ساعت 10 و 10 دقیقه صدای «دینگدینگ» زنگ مدرسه با ضربههای چکش آقای وزیر بلند میشود تا دانشآموزانی که از 8 صبح بر روی صندلی نشستهاند و آفتاب کمکم آنها را کلافه میکند، با شور و هیجان و هلههله و جیغ و هورا پرچمهای وطن را در هوا بچرخانند.
ـ پس از آن که وزیر آموزش و پرورش به پایین جایگاه میآید و گروه سرود دانشآموزی برنامه خود را اجرا میکند، باز هم مجری برنامه از وی میخواهد تا در جایگاه حاضر شود و جزئیات بیشتری را از طرح آموزش شنا و تعطیلی پنجشنبهها بگوید.
اما این بار آقای وزیر به همراه دختر خردسال کلاس دومیاش که پارسال «شکوفه» بود و امسال قدری از شکوفگی درآمده بود و البته با همراهی فرزند خردسال «شهید قنبرزاده» در جایگاه حاضر میشود تا چند دقیقهای به چک و چونه زدنهای مجریان برنامه پاسخ دهد که «چرا این بچهها شنا دارند و ما نداشتیم و خوش به حالشان ...» و آفتاب همچنان میتابد!
البته در این میان آرزوی کودکی «خاله رویا» برای تصاحب ریاست جمهوری نیز شنیدنی است که باعث میشود که وزیر دوباره یادآوری کند که «رئیس جمهور و وزرا و مسئولان آینده کشور از میان همین گلها خواهند بود»؛ در نهایت، وقتی عقربههای ساعت، 10 و 45 دقیقه را نشان میدهند، کمکم تب مراسم میخوابد تا وزیر آموزش و پرورش در جمع خبرنگاران حاضر شده و به سؤالات و دغدغههای مردم پاسخ دهد و گلهای کلاس اولی هم به «رستوران کودکان» به میزبانی «خاله سارا و قلقلی» بروند.
هر کس به گوشهای میرود و غنچهها و شکوفهها و جوانهها میروند تا آینده ایران را با دستان کوچک خود بسازند.