۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۲۶۷۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۶ - ۰۴-۰۷-۱۳۹۰
کد ۱۸۲۶۷۷
انتشار: ۱۰:۵۶ - ۰۴-۰۷-۱۳۹۰

درد دل یک طنزپرداز با هنرمندان کشور: نباید زامبی شویم

 یک نویسنده و طنزپرداز در وبلاگ شخصی خود مطلبی با عنوان «نباید زامبی شویم» را منتشر و طی آن هنرمندان جامعه را خطاب قرار داده و گفته است ما در خانه نشسته‌ایم و همه چیز را به گردن سیاست می‌اندازیم.
یادداشت «فرورتیش رضوانیه»، این‌گونه آغاز می‌شود: «خانواده‌ها در زندگی یکدیگر سرک می‌کشند، همسایه‌ها می‌خواهند چشم همدیگر را کور کنند، اگر در غذایی گوشت نباشد نمی‌توان آن را جلوی مهمان گذاشت، سازمان میراث فرهنگی در عوض حفاظت از آثار و ابنیه تاریخی بر اضافه شدن آش به منوی رستوران‌ها اصرار می‌ورزد، برخی در خیابان چنان لباس‌هایی می‌پوشند که در پاتایا هم مشابه آن پیدا نمی‌شود، تا وقتی کسی زنده است حضورش برایمان اهمیتی ندارد ولی وقتی فوت شد خودمان را داخل قبرش پرتاب می‌کنیم و می‌گوییم ما را هم با او خاک کنید، کودکان اجازه دارند هر فیلمی را آزادانه و بارها و بارها تماشا کنند، در ماه رمضان همه سریال‌ها درباره مرگ است، تهیه‌کننندگان سینما تنها به پول می‌اندیشند.»
نویسنده کتاب «12 سپتامبر»، با انتقاد از این که هنرمندان فعال به کسب مقام در جشنواره‌های خارجی فکر می‌کنند، اشاره داشته: «خانه سینما به جای رسیدگی به وضعیت هنر هفتم سیاسی شده و مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام بیانیه صادر می‌کند، روزنامه‌ها خبرهایشان را از روی سایت‌های خبری کپی‌برداری می‌کنند، مسافرکش‌های شخصی در غیاب رانندگان تاکسی مشغول افزایش قدرت سلطه خود بر خیابان‌های پایتخت هستند، پلیس با راپل به شکار دیش می‌پردازد، هزاران نفر برای تماشای مراسم اعدام کله صبح در خیابان تجمع می‌کنند، نیکی کریمی همچنان در پی شهرت‌طلبی است و در سینما بلیت می‌فروشد، دو تن از سفیران حسن نیت ایرانی یونیسف منفعل هستند چون انتخاب آن‌ها اشتباه بوده، قهرمان ملی و افتخار فوتبال کشور علاوه  بر مجالس جشن و عروسی در تلویزیون هم مورد تمسخر قرار می‌گیرد، رضا صادقی از روی دست خودش کپی می‌کند و نام آلبوم جدیدش انکار آلبوم قبلی است، هنرپیشه‌های تلویزیون کارگردان فیلم‌های ویدئویی می‌شوند، مردم فیلم را از بقالی می‌خرند.»
طراح شوخی‌های مطبوعاتی کج شدن برج میلاد و سمند طلایی، در ادامه با اشاره به این که در مترو کسی کتاب غیر درسی به دست ندارد، نوشته است: «بیش‌تر روزنامه‌ها یا دولت را می‌کوبند یا از شهرداری تهران تعریف می‌کنند، افرادی که هنوز سن‌شان به 30 نرسیده درباره اختلاس 3000 میلیاردی اظهارنظر می‌کنند، مجله‌های زرد با قیمتی بیش‌تر از کتاب در دکه‌ها عرضه می‌شوند، همه از بی‌پولی می‌نالند اما گوشی موبایل 300 هزار تومانی در جیب‌شان است و هر سه روز یک‌بار آدامس 4000 تومانی می‌خرند، رامبد جوان هنوز سینما را در تمسخر زوجین می‌بیند، در طول 24 ساعت شبانه‌روز در فیس‌بوک به دنبال چیزی می‌گردیم که نه می‌دانیم چیست و نه کسی تا به حال پیدایش کرده، فیلمی درباره طلاق زن و شوهر با اصرار برخی جریان‌ها پرفروش‌ترین می‌شود، بازیگران برای پول در فیلم ده‌نمکی ایفای نقش می‌کنند و پس از اکران آن از کار خود ابراز ندامت می‌کنند، کسی یادی از جمشید اسماعیل‌خانی و سروش خلیلی و منوچهر نوذری نمی‌کند، خیلی‌ها با سیاه‌نمایی و فقیر و بدبخت نشان دادن جامعه ایران به شهرت جهانی رسیده‌اند اما اکنون پرستیده می‌شوند، فقط هنرمندی که مچ‌بند رنگی به دست کند «مردمی» نامیده می‌شود، کودکان نمی‌دانند در آینده می‌خواهند چه شغلی داشته باشند، شب همراه اعضای خانواده گشنه دور هم جمع می‌شویم و کسی وقت درست کردن غذا ندارد چون باید برنامه «بفرمایید شام» را تماشا کنیم... واقعا ما صبح‌ها برای چه از خواب بیدار می‌شویم؟»
این طنزپرداز در پایان یادداشت خود اضافه کرده: «ما در خانه نشسته‌ایم و همه چیز را به گردن سیاست می‌اندازیم. باید مراقب باشیم عشق به مردم از زندگی‌مان حذف نشود. اگر روزی این اتفاق رخ دهد، زامبی خواهیم شد. زامبی‌هایی که فقط به بقای خود فکر می‌کنند. در این میان مدیران و هنرمندانی که وظیفه روح بخشیدن به جامعه را بر عهده دارند، باید در نقش خود تجدید نظر کنند. اگر هنرمندی خود را فارغ از این وظیفه می‌داند و خانه‌نشینی را ترجیح داده است، بی‌انصافی است اگر در کنار مردمی زندگی کند که نیازمند هنر و نبوغ او هستند.»

ارسال به دوستان