«حسن میرزا حسینی دکترای روانشناسی و مشاوره» در اینباره به برنا میگوید: محبت کردن بین زوجین میتواند مفید بوده و علاقه و دلبستگی به وجود میآورد. یکی از نیازهای اساسی انسان بخصوص از دوران جوانی، گرایش و محبت کردن به جنس مخالف است.
معمولا افراد تمایل و نیاز دارند که به جنس مخالفشان و یا حتی فرد خاصی محبت کنند و از آنها محبت ببینند و به آنها عشق بورزند؛ زیرا دوست داشتن نیازهای طبیعی و روانشناختی افراد است که در جهت رشد آنها مفید بوده و اگر این نیاز ارضاء نشود، افراد به شیوههای افراطی دست به کارهایی میزنند که محبت آنها را جبران کرده و بخواهند از طریق شیوههای دیگر، محبت اطرافیان را به دست آورند.
2 حالت محبت کردن است که افراد در این 2 حالت دچار مشکل میشوند:
1-در برخی موارد دیده شده که فردی در گذشته مورد محبت اطرافیان و خانواده خود قرار نگرفته و کمبود محبت دارد. این طور اشخاص معمولا با اطرافیان خود خیلی سرد و خشک رفتار کرده و شخصیت وسواسی دارند؛ در نتیجه این افراد دامنه عواطفشان بسیار محدود است.
2-برعکس افرادی که بسیار عاطفی، رومانتیک، احساسی هستند وخیلی زود دلبسته شده و محبت خیلی زیادی را از خود ابراز میکنند.
در افرادیکه معمولا محبتهای افراطی از خود ابراز میکنند، میتوان تربیت خانوادگی فرد را بررسی و ریشهیابی کرد. در بعضی از مواقع هم این رفتار بر اثر عواملی مانند ترس از رها شدن، ترد شدن و وابستگی بسیار زیاد شکل میگیرد.
افرادی که معمولا از خانواده خود محبت زیادی ندیدهاند بیشتر تمایل دارند که از شخص مقابل خود محبتهای خیلی زیادی را دریافت کنند و برای این کار سعی میکند از خود محبت زیادی هم بروز دهند. این افراد سعی میکنند با کادو دادن، تماس و یا پیامکهای پیدرپی و مشتاق بودن برای دیدار، محبت و عواطف کلامی خود را ابراز کنند،که این نوع محبتهای افراطی باعث دردسر میشود.
مواردی دیده شده است که آقایان خیلی ناراضی هستند که همسرآنها وابسته شده و پیدرپی به آنها تماس گرفته و حالشان را میپرسند. از طرفی هم خانم تمایل دارد زمانیکه تماس میگیرد، همسرش برخورد خیلی عاطفی و ابراز خرسندی داشته باشد و بگوید:«چه خوب شد که زنگ زدی»
حتی محبت های افراطی در دوران آشنایی(نامزدی) بین زوجین مشکلآفرین است؛
باید در نظر داشت زوجین، قبل از اینکه احساساتی شوند، بیشتر به همدیگر میدان دهند که ارتباط کلامی، مذاکره،گفتوگو کرده و افکار و احساساتشان در زمینههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بیان کنند. احساساتی شدن و ابراز محبت زیاد باعث میشود که بین این دونفر علاقه و دلبستگی بوجود آید، بدون آنکه شناخت یکدیگر را در نظر گرفته باشند.
محبت کردن حد و مرز ندارد؛ اما مهم محبت و توجه مثبت غیر مشروط باشد. زمانیکه فردی به فرزندان خود محبت میکند، باید بدون قید و شرط باشد؛ زیرا این مسئله باعث میشود که نیاز عاطفی فرزند خود را برآورده کرده و شخصیت او را رشد دهد و این نوع محبت با لوس کردن فرزند خیلی فرق میکند. اگر کودک هر کاری که میکند، مورد محبت و توجه پدر و مادر خود قرار گیرد، وابستگی او بسیار زیاد میشود که این رفتار در مورد زوجین هم صدق میکند.
روانشناسان تاکید میکنند که محبت هر چقدر ابراز شود، بهتر است.
در جامعه ما متاسفانه برخی از مردان به دلیل اینکه هنوز تحت تاثیر سنتها قرارگرفته اند، معمولا در زندگی خود این باور غلط را دارند که اگر زن و فرزند خود را دوست دارند، نباید ابراز کنند و در طول عمر خود هیچگاه احساساتشان را ابراز نمیکنند.
حتی برخی از این افراد میگویند:« مگر ما باید به زن و بچه خود بگوییم. همین که ما از صبح به سرکار میرویم و تلاش خود را برای فراهم کردن امکانات رفاهی آنها میکنم، یعنی من آنها را دوست دارم» و یک طرز تفکر کاملا اشتباه که در برخی از افراد دیده میشود این است که برخی از افراد میگویند:«ما به دلیل اینکه طرف مقابل لوس، پرتوقع و پررو نشود، محبتمان را ابراز نمیکنیم».
افراد باید احساساتشان را ابراز کنند، حتی این اقدام باید جلوی فرزندان صورت گیرد؛ زیرا آنها باید عشق پدر و مادر را ببینند و یادبگیرند.