۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۹۴۵۷۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۶ - ۰۴-۱۰-۱۳۹۰
کد ۱۹۴۵۷۷
انتشار: ۰۹:۴۶ - ۰۴-۱۰-۱۳۹۰

جزییات قتل پسر ۵ ساله‌ای که صاحبخانه به خاطر ۳۰ هزار تومان او را کشت!

وقتی دید نمی‌تواند مرا بگیرد چاقویش را نشانم داد و گفت ۳۰ هزار تومان به من بدهکاری بابت هر 10 هزار تومان یک ضربه به پسرت می‌زنم، باورم نمی‌شد این کار را بکند پسرم فقط پنج سال داشت متهم جلوتر از من به خانه رفت و وقتی رسیدم داشت ضربه آخر را به پسرم می‌زد.
روزنامه شرق: پیرمردی که برای گرفتن انتقام از مستاجرش کودک پنج‌ساله او را قربانی کرده ‌بود، دیروز در دادگاه کیفری‌استان تهران محاکمه شد. این مرد که حسین نام دارد، وقتی‌که با مستاجرش درگیر شد و نتوانست او را بزند به سراغ کودک ۵ ساله‌ او رفت و با ضربات چاقو پسرک را به قتل رساند.

در ابتدای جلسه محاکمه ذبیح‌زاده نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست خطاب به قضات شعبه ۷۱ دادگاه کیفری‌استان تهران گفت: متهم ۷۵ ساله۲۱ اردیبهشت سال‌جاری کودکی پنج‌ساله را که او هم حسین نام دارد با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، آن‌طور که در گزارش پلیس و دادسرا آمده‌ است متهم صاحبخانه مردی به نام رضا ‌است و آنها بر سر کرایه خانه و پول شارژ با هم اختلاف داشتند. حسین روز حادثه درگیری شدیدی با رضا پیدا کرد و رضا از خانه متواری ‌شد سپس متهم با حمله به کودک پنج ساله، او را با ضربات چاقو به قتل رساند.

نماینده دادستان تهران گفت: متهم سپس خود را به ماموران کلانتری اسلامشهر معرفی کرد. البته دادسرا به این اعتراف اکتفا نکرد و مدارک و مستدلات فراوانی را در این خصوص جمع‌آوری کرده ‌است. بنابراین، به‌عنوان نماینده دادستان تهران و با توجه به مدارک موجود در پرونده و نظر به اینکه متهم با قساوت زیاد دست به این قتل زده ‌است درخواست صدور اشد مجازات برای متهم را دارم.

در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند. مادر مقتول اعلام گذشت کرد و گفت برای شادی روح‌ پسرش قاتل را عفو می‌کند اما پدر کودک پنج ساله گفت نمی‌تواند آن صحنه‌های دردناک را فراموش کند و درخواست صدور حکم قصاص دارد.

این مرد در توضیح روز حادثه گفت: آن روز من و پسرم در خانه بودیم و من هنوز از خواب بیدار نشده‌بودم که صاحبخانه آمد و در را باز کرد. او گفت به من بدهکاری و باید پولم را بدهی گفتم من کرایه را دادم و گفتم فقط پول قبض‌ها مانده که آن را هم می‌پردازم اما او با عصبانیت بیرون رفت و مقدار زیادی قیر داغ آورد و روی من و پسرم پاشید پسرم خواب بود و با پاشیده شدن قیر بیدار شد من جاخالی دادم و قیر روی من نپاشید سپس مرد صاحبخانه با چاقو دنبال من افتاد گفتم سروصدا نکن پولت را تا بعد از ظهر می‌دهم حالا پول ندارم می‌روم مغازه و هرچه درآوردم به تو می‌دهم او مثل دیوانه‌ها دنبال من می‌دوید.

وقتی دید نمی‌تواند مرا بگیرد چاقویش را نشانم داد و گفت ۳۰ هزار تومان به من بدهکاری بابت هر 10 هزار تومان یک ضربه به پسرت می‌زنم، باورم نمی‌شد این کار را بکند پسرم فقط پنج سال داشت متهم جلوتر از من به خانه رفت و وقتی رسیدم داشت ضربه آخر را به پسرم می‌زد.

این مرد که به شدت گریه می‌کرد گفت: پسرم قسمش می‌داد که نزن اما این مرد با قساوت تمام ضربه آخر را محکم‌تر زد من پسرم را بغل کردم و به بیمارستان رساندم در طول راه حسین به من می‌گفت بابا نگذار من بمیرم. حالا من چطور باید رضایت بدهم با دیدن چنین صحنه‌ای نمی‌توانم به رضایت فکر کنم. پسرم مریض بود و من 19 میلیون تومان هزینه کردم تا او را درمان کنم خیلی دلم برای پسرم سوخت و نمی‌خواهم قاتل او را ببخشم. با اینکه همسرم قهر کرده و به خانه پدرش رفته ‌بود اما پسرم بهانه‌گیری نمی‌کرد و با من خیلی راحت زندگی می‌کرد من قاتل او را نمی‌بخشم و درخواست قصاص دارم. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد.

او گفت: اتهامم را قبول دارم من حسین را کشتم و خیلی از کارم پشیمان هستم و به همین دلیل، هم خودم را به پلیس معرفی کردم. ماموران پلیس با احترام با من رفتار می‌کردند من از ماموران کلانتری خیلی ممنون هستم که بازداشتم کردند.

او ادامه داد: از وقتی رضا مستاجرم شد مرا بیچاره کرد خیلی اذیتم می‌کرد. او آدم خوبی نبود و کرایه خانه را نمی‌داد. 90 هزار تومان کرایه از او می‌گرفتم که آن را در سه قسط می‌پرداخت اما حدود دو ماه بود هیچ پولی نداده بود، قبض‌هایش را هم پرداخت نمی‌کرد. آن روز سراغش رفتم و گفتم پول را بده جواب داد تا بعد از ظهر می‌دهم. بارها گفته ‌بود، بعدازظهر می‌دهم و نمی‌داد، خیلی عصبانی شدم او را دنبال کردم به اندازه یک ایستگاه اتوبوس دویدم مردم داشتند ما را نگاه می‌کردند و می‌خندیدند کسی جلو نمی‌آمد ما را از هم جدا کند. من هم که عصبانی بودم و نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم و بالاخره برگشتم و پسر بیچاره را کشتم اصلاً نمی‌دانم چرا این کار را کردم.

این مرد که دچار کم‌شنوایی بود و به سختی گفته‌های قاضی دادگاه را می‌شنید در مورد اینکه چرا تنها زندگی می‌کرد گفت: هفت سال پیش همسرم فوت شد من هم یک دختر مجرد داشتم دلم برایش سوخت پیش خودم گفتم او ازدواج کند بعد من زن بگیرم اما رضا جهیزیه دخترم را به غارت برد. او در خانه مرا قفل زد و وسایلم را برد. من اصلاً از او خوشم نمی‌آید نباید بچه‌اش را می‌کشتم اما مقصر خودش بود.

متهم در مورد اینکه حاضر است به اولیای‌دم دیه بدهد و رضایت بگیرد گفت: من حاضرم دیه بدهم اما با رضا مواجه نمی‌شوم او خیلی بی‌ادب است درست است که بچه‌اش را کشته‌ام اما دلیلی ندارد بی‌ادبی ‌بکند او جواب سلام من پیرمرد را نمی‌دهد. من پول دیه را می‌آورم روی میز دادگاه می‌گذارم شما به او بدهید. البته من خیلی از او طلب دارم و باید طلب‌های من را هم بدهد.

در این هنگام، قاضی دادگاه از متهم خواست در صورت تمایل از اولیای‌دم عذرخواهی کند. این مرد گفت: همین که خودم را به ماموران معرفی کردم معنی‌اش این است که پشیمان هستم و عذرخواهی می‌کنم من اگر می‌خواستم فرار کنم رضا نمی‌توانست مرا دستگیر کند اما من پشیمان شدم و خودم را تسلیم کردم. حالا هم معذرت می‌خواهم اما باز هم می‌گویم این جوان بی‌ادب است.

در ادامه عباس مومن‌آبادی وکیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد. او در دفاع از موکلش گفت: همان‌طور که می‌بینید، موکل من چندان بر خود مسلط نیست و با اینکه پزشکی قانونی سلامت روان او را تایید کرده اما به نظر می‌رسد تعادل روانی ندارد و گفته‌هایش در دادگاه این موضوع را نشان می‌دهد، بنابراین درخواست دارم یک‌بار دیگر در مورد سلامت روان او بررسی لازم انجام شود.

او در ادامه از پدر مقتول خواست با توجه به اینکه همسرش اعلام گذشت کرده او هم این عمل پسندیده را انجام دهد اما پدر مقتول قبول نکرد.
ارسال به دوستان