مهر: با حمله بمب افکن های رژیم بعث عراق به مناطق مسکونی شهر سنندج در 28 دی ماه سال 65 شمار زیادی از مردم بی دفاع این شهر شهید و زخمی شدند و هنوز بعد از گذشت سالها زخم های این روز بر چهره شهر خودنمایی می کند.
جنایت های رژیم بعث عراق در کشتار مردم بی دفاع در جریان هشت سال دفاع مقدس بی شمار است ولی هنوز و بعد از گذشت 25 سال زخم های ناشی از بمبارن شهر سنندج به وسیله بمب افکن های رژیم صدام حسین خودنمایی می کند.
در روز 28 دی ماه سال 1365 در سنندج مثل دیگر روزهای سال مردم در میان سرمای سخت زمستان و برف بر زمین نشسته کار خود را آغاز کردند، ادارات سر ساعت مشغول خدمت رسانی به مردم شدند، صدای بچه ها در زنگ تفریح مدارس به گوش می رسید و همه چیز شهر رنگ و بوی عادی می داد.
عقربه های ساعت به 10 صبح رسیده بودند که به ناگاه دیوار صوتی شهر شکسته شد. فضای رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت همه به گمان اینکه هواپیماهای جنگی هستند و از آسمان این شهر عبور می کنند تاحدودی بی خیال از کنار موضوع عبور کردند و عده ای هم به دنبال پناهگاه بودند ولی این بار قضیه کمی فرق می کرد و پنج هواپیمای بمب افکن عراق در آسمان شهر سنندج هویدا شدند و دیوار صوتی شهر را شکستند.
هیچ کس فکرش را نمی کرد که این هواپیماهای بمب افکن قصد بمباران شهر و مناطق مسکونی را دارند . آژیرها نواخته شد و به یکباره صدای اولین انفجار به گوش رسید و آپارتمان های میدان شهرداری سنندج به خود لرزیدند و صدای ناله و شیون به آسمان رسید.
اولین بمب به شلوغ ترین منطقه مسکونی شهر سنندج برخورد کرد. آن روزها در این آپارتمانها که امروز نیز هنوز یادگارهای جنگ را بر پیشانی خود دارند بالغ بر 600 خانوار زندگی می کردند.
اولین بمب در یک آپارتمان مسکونی و در نزدیکی یک مدرسه ابتدایی فرود آمد و هنوز صدای انفجار اول به پایان نرسیده بود که صداهای بعدی هم شروع شد و این بار محله چهارباغ و بعد خیابان انقلاب و در نهایت خیابانهای اکباتان و میدان لشکر هدف بمب افکنهای رژیم بعث عراق قرار گرفتند.
این پایان راه نبود مثل اینکه هواپیماهای بعثی قصد داشتند سنندج را به خاک و خون بکشند زیرا به شلوغ ترین محله سنندج هم رحم نکردند و با بمباران محله "پیرمحمد" باعث خلق یکی از فجیع ترین جنایتهای بشری در تاریخ شدند و دست آخر هم به مجتمع مسکونی لشکر واقع در پادگان سنندج یورش برده و آنجا را با خاک یکسان کردند.
سکوت و آرامش شهر شکست و 18 نقطه سنندج در فاصله کمتر از پنج دقیقه توسط پنج بمب افکن های رژیم بعث عراق مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار گرفت که هنوز هم آثار آن در کوچه پس کوچه های شهر خودنمایی می کند .
شهید بیژن گرامی و تعدادی از هم سن و سالانش در زمین خاکی آپارتمانهای ادب مشغول بازی بودند، او که 10 روز از دعوت شدنش به تیم ملی جوانان می گذشت در فکر فراهم کردن مقدمات کار برای حضور در اردوی تیم ملی بود ولی زمانی که جنازه اش را پیدا کردند به سختی قابل شناسایی بود.
خانواده ای شش نفره در منزل خود به خون غلتیدند و امروز تنها باقی مانده آن جمع یعنی پدرشان هنوز هم وقتی اسم 28 دی ماه به گوشش می خورد اشک از چشمانش سرازیر می شود و تنها کار زندگی اش سرزدن به بهشت محمدی سنندج و دیدار با اعضای در خاک خفته خانواده اش است.
در آن روز افراد زیادی تمامی اعضای خانواده را از دست دادند و بسیاری دیگر از اعضای خانوده های سنندجی نیز هنوز از جراحات وارده در بستر بیماری اند و همچنان باید با معلولیت روزها را سپری کنند.
در کمتر از چند دقیقه بیش از 220 نفر شهید و بالغ بر 123 نفر نیز به شدت مجروح شدند که تنها بیمارستان شهر سنندج نیز گنجایش و ظرفیت این همه مجروح را در آن روزها نداشت و البته امکانات لازم هم برای خدمت رسانی به افراد مجروح و همچنین تدفین شهدا در دسترس نبود.
یکی از پرسنل بیمارستان توحید سنندج در شرح ماجرای آن روز می گوید :ما کار عادی خود را آغاز کرده بودیم که به ناگاه سیل افراد و مراجعان ما زیاد شد و شهدا و مصدومان فراوانی را به این بیمارستان انتقال دادند وضعیت به گونه ای بود که تمامی راهروهای بیمارستان مملو از افراد مجروحی بود که هر کدام با جراحتی در انتظار کمک بودند.
آری آن روز که دانش آموزان سنندجی به مدرسه آمدند هیچ وقت فکرش را نمی کردند که امروز روز آخر و امتحان نهایی آنها باشد و هرگز دیگر همکلاسی های خود را نمی بینند و مردم سنندج که در فکر کارهای روزمره خود بودند جنایتی را به چشم دیدند که همانند آن را نمی توان در جای دیگری از تاریخ سراغ گرفت.
هرچند که هدف اصلی صدام حسین از بمباران مناطق مسکونی کشور به ویژه شهرهای استان کردستان ایجاد موج نارضایتی مردم علیه نظام بود ولی قضیه به کلی فرق کرد و مردم نه تنها علیه نظام جمهوری اسلامی شعار نداند بلکه چند ساعت بعد از تشییع پیکر پاک شهیدان 28 دی ماه به خیابانها ریختند و با شعارهای مرگ برآمریکا و مرگ بر صدام بار دیگر سیاست های جنگ طلبانه رژیم های استعمارگر و غربی را محکوم کردند.
روز 28 دی ماه یکی از روزهای دردناک برای مردم شهری است که در زمان جنگ تحمیلی هم شهدای زیادی را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی کردند اما این حادثه را باید جز فجیع ترین جنایتهای بشری نامید چرا که باعث مرگ کودکان و زنانی و جوانانی شد که بی گناه به شهادت رسیدند.
استان کردستان در جریان جنگ هشت ساله بارها این اقدامات فجیع را به چشم دید بمباران 15 خرداد 64 شهر بانه نیز در نوع خود یک فاجعه واقعی بود که هرگز در جریان محاکمه صدام حسین به آن اشاره ای نشد.
استان کردستان در جریان بمباران های مختلف مناطق مسکونی اش در طول هشت سال جنگ تحمیلی بالغ بر 935 شهید و بیش از 600 جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است و علیرغم تمامی این موارد همچنان مردم کردستان با صلابت و اقتدار از نظام اسلامی و دستاوردهای آن دفاع کرده اند.
هر چند که شاید امروز با گذشت زمان اندکی از زخم های آن زمان التیام یافته باشد ولی هنوز کوچه پس کوچه های شهر سنندج صدای ضجه مادران و در خون غلتیدن جوانانش در روز 28 دی ماه را از یاد نبرده است و همچنان یادگارهای آن روز سنندج بر چهره شهر خودنمایی می کند.
هر چند که 28 دی ماه را روز مقاومت سنندج نامگذاری کرده اند ولی هیچ وقت برنامه ای مستند و یا اثری قابل دفاع از رشادت های مردان و زنان کرد به ویژه در این روز تهیه و تدوین نشده است و وقتی که با نسل جوان در خود شهر همکلام می شوید شمار زیادی از آنها حتی خبری از بمباران این شهر به دست رژیم بعث عراق به گوششان نخورده است.
به هر حال از این مقاله و توجه عصر ایران به درد و غم آن روز مردم سنندج بی نهایت تشکر میکنم.
خيلي چيزها درباره كرد و كردستان گفته نميشه خيلي از هموطنان هم واقعا كرد ها رو نميشناسن