۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۹۹۵۸۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۷ - ۱۳-۱۱-۱۳۹۰
کد ۱۹۹۵۸۷
انتشار: ۱۳:۲۷ - ۱۳-۱۱-۱۳۹۰

صنايع آلاينده، ديوار به ديوار مناطق مسكوني!

آنهايي كه راه چاره داشته‌اند رفته‌اند، اما آنهايي كه چاره‌اي جز ماندن ندارند، مانده‌اند. آنها كه مانده‌اند شب‌ها از بوي تعفن مواد سمي تا صبح بيدارند، وقتي انتشار بو و ذرات شيميايي در هوا شروع مي‌شود پيشاني و گيجگاه‌هايشان درد مي‌گيرد، مثل اين‌كه كسي با مشت به بيني‌شان كوبيده باشد.
دخترك از درد گوشه چشم‌هايش مي‌گويد، از اين‌كه وقتي بو شروع مي‌شود مثل مار به خودش مي‌پيچد، از اين‌كه چشم‌هاي مادرش مثل بادكنك باد مي‌كند و آبريزش مي‌گيرد، از اين‌كه پدرش سردرد مي‌گيرد و قي مي‌كند. زن مي‌گويد بيشتر اهالي روستا مريض شده‌اند، مي‌گويد مردم مهرآذين عفونت چشم دارند و اغلب علائم مسموميت از خود نشان مي‌دهند.

پسر آن مرد هم سال‌هاست مريض است. پزشك معالجش معتقد است او بيماري ناشناخته‌اي دارد كه فقط مي‌شود به استنشاق آلاينده‌هاي سمي ربطش داد. مرد خودش خوب مي‌داند كه دواي درد پسرش رفتن از روستاي مهرآذين است، اما اگر او خانه‌اش را رها كند ديگر جايي براي رفتن ندارد، براي همين مانده است و همه چيز را تحمل مي‌كند تا شايد روزي كارخانه‌اي كه سم به خورد مردم محل مي‌دهد از كار بيفتد، درست مثل زن ديگر روستا كه پوستش پر از اگزماست و وقتي حرف مي‌زند حنجره‌اش خرخر مي‌كند.

شواهدي كه اثبات نمي‌شوند

به گزارش جام جم،‌ مردم مهرآذين شهريار به كارخانه تصفيه حلال‌هاي شيميايي چپ‌چپ نگاه مي‌كنند، مردم روستاي قشلاق و ويلادشت هم همين طور، اما صاحب كارخانه و مسوولان محيط زيست شهريار اعتقادي به خطرناك بودن فعاليت آن ندارند. آنها مي‌گويند از وقتي تانكرهاي حمل پسماندهاي گازي براي تخيله بار به اين روستا مي‌آيند تا زماني كه بارشان را خالي مي‌كنند و كار تصفيه پسماند‌ها شروع مي‌شود و بعد از چند ساعت فعاليتش تمام مي‌شود هيچ آلاينده‌اي وارد هوا نمي‌شود، اما مردمي كه در چند قدمي اين كارخانه زندگي مي‌كنند از زماني كه تانكرها بارشان را تخليه مي‌كنند تا زماني كه كار تصفيه پسماند‌ها تمام مي‌شود بوي تعفن غليظي در مشامشان مي‌نشيند كه آن را به بوي گازهاي متصاعد شده از فاضلاب دستشويي تشبيه مي‌كنند.

مردم زياد اعتراض كرده‌اند، هم به دهياري و بخشداري و فرمانداري و هم به اداره محيط زيست، اما هيچ‌كدام از اين اعتراض‌ها نتيجه‌اي نداده است. روستانشين‌ها معتقدند شكايت‌نامه‌ها و نامه‌نگاري‌ها به خاطر برخي روابط و زد و بندها تا به حال ناكام مانده، اما اداره محيط زيست شهريار با استناد به نظر كارشناسانش مي‌گويد كه هيچ زد و بندي در ميان نيست و اين‌كه هيچ خطري از جانب اين كارخانه مردم را تهديد نمي‌كند حقيقت محض است. با اين حال در روستاي مهرآذين و در لابه‌لاي پرونده‌هايي كه برخي مردم روستا از نامه‌نگاري‌ها و مكالمات ضبط‌شده‌شان با برخي مسوولان درست كرده‌اند، مي‌شود برخي ضد و نقيض‌گويي‌ها را ديد كه حكايت از پيچيدگي ماجرا دارد.

در لابه‌لاي اين پرونده‌ها نامه‌اي به قلم مسوول خانه بهداشت روستا وجود دارد كه نسبت به افزايش بيماري‌هاي تنفسي و آسم در بين مردم هشدار داده و آن را به استنشاق گازها و ذرات متصاعد شده از كارخانه نسبت مي‌دهد؛ نامه‌اي كه تا به حال مسوولان محيط زيست محلي به آن توجهي نكرده‌اند. البته آلاينده بودن اين كارخانه در حالي تا به حال همواره تكذيب شده كه پيگيري‌هاي سال گذشته مردم روستا و كشاندن اين پرونده به اداره محيط زيست تهران سبب پلمب كارخانه به مدت 70 روز شد؛ پلمبي كه به اعتقاد مردم روستا به‌خاطر همان زد و بندها و روابط پنهاني خيلي زود برداشته شد اما مدرك خوبي براي اثبات آلايندگي اين كارخانه به شمار مي‌رود.

در ميان مداركي كه در دست مردم روستاست صداهاي ضبط‌شده برخي مسوولان محلي نيز وجود دارد كه به مردم معترض قول تعطيلي كارخانه و رفتنش به اشتهارد را مي‌دهند كه البته هرچند اين وعده‌ها تا به حال در حد وعده باقي مانده، اما نشان مي‌دهد كه اين كارخانه آلاينده بايد از همسايگي ديوار به ديوار 3 روستاي شهريار برود. ولي فعلا خبري از رفتن كارخانه نيست و اعتراض‌هاي مردم فقط به تغيير شيفت كاري كارخانه تبديل شده. مردم روستا مي‌گويند نيمه‌شب كه مي‌رسد كارخانه هم كارش را شروع مي‌كند؛ درست وقتي همه مردم و مسوولان خوابيده‌اند و نه مي‌شود اعتراضي كرد و نه مسوولي را براي اثبات حرف‌ها به محل آورد.

نكته: سازمان صنعت، معدن و تجارت درخواستي را به رئيس‌جمهور ارائه داده تا بودجه 2 ميليارد توماني خروج صنايع آلاينده از تهران را تصويب كند، ولي تا به حال هيچ بودجه‌اي به اين كار اختصاص نيافته است

ساعت يك و دو نيمه‌شب كارخانه فعال مي‌شود، بوها در فضا مي‌پيچد و از لاي درز در و پنجره‌ها به داخل خانه‌ها مي‌آيد؛ آن وقت است كه سوزش چشم‌ها، سرفه‌ها، تنگي‌نفس‌ها، سردردها، خشكي مخاط و تهوع‌ها شروع مي‌شود. مردم محلي مي‌گويند هيچ‌گاه نتوانسته‌اند اين موضوع را به مسوولان ثابت كنند، چون كارخانه به محض متشنج شدن شرايط كارش را متوقف مي‌كند و گاهي براي محو كردن بوهاي پخش شده در فضا زباله‌هاي روستا را آتش مي‌زند.

براي همين آنهايي كه راه چاره داشته‌اند از روستا رفته‌اند، اما آنهايي كه براي رفتن آهي در بساط نداشته‌اند مانده‌اند و عوارض پوستي و تنفسي را تحمل مي‌كنند و بوي شكوفه‌هاي زردآلو را با بوي تعفن غليظ حلال‌هاي شيميايي فرو مي‌برند.

بايد بروند، اما مانده‌اند

صنايع آلاينده چه زرد باشند (صنايعي كه با اصلاح و جابه‌جايي امكان تبديل آنها به مجتمع‌هاي درون‌شهري وجود دارد) و چه قرمز (صنايعي كه امكان ادامه فعاليتشان در درون شهر وجود ندارد و بايد به خارج شهر منتقل شوند) بايد ساماندهي شوند و از درون شهرها بروند؛ اين تاكيد قانون است، اما هنوز بعضي از اين صنايع به هزار و يك دليل به زمين‌هاي محل اقامتشان چسبيده‌اند و ميلي به رفتن ندارند. صاحبان برخي صنايع آلاينده ترجيح مي‌دهند در محلي كه چندين سال كار كرده‌اند و ريشه دوانده‌اند بمانند، براي همين در مقابل سياست‌هاي ساماندهي مقاومت مي‌كنند. برخي‌ها نيز رفتن را مقرون‌به‌صرفه نمي‌دانند و ترجيح مي‌دهند زير بار هزينه‌هاي جابه‌جايي نروند. عده‌اي هم خود را ملزم به حفظ منابع آب و خاك نمي‌دانند و آلودگي هوا را تاوان توسعه‌اي مي‌دانند كه براي بقاي مردم الزامي است، براي همين رغبتي به ترك شهرها نشان نمي‌دهند.

اما قانون بايد جانب مردم و طبيعت را بگيرد؛ همان طبيعتي كه سال‌هاست توانش براي تحمل آلودگي‌ها بويژه در شهرهاي بزرگ را از دست داده است. حتما براي همين است كه محيط زيست استان تهران تصويب طرحي را دنبال مي‌كند كه به موجب آن تمام صنايع آلاينده استان مكلف به رعايت استانداردهاي زيست‌محيطي شده و صنايع رده دوم و سوم در فرصت‌هاي زماني 5 ساله و 10 ساله تا شعاع 120 كيلومتري از شهرها فاصله بگيرند.

البته خروج صنايع آلاينده از درون شهرها روندي كند دارد كه زاييده يك مشكل اساسي است؛ همان مشكلي كه چندي پيش يك منبع آگاه در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس از آن به تامين نشدن بودجه مورد نيازش ياد كرد. اين منبع آگاه مي‌گويد: سازمان صنعت، معدن و تجارت درخواستي را به رئيس‌جمهور ارائه داده تا بودجه 2 ميليارد توماني خروج صنايع آلاينده از تهران و ورودشان به شهرك‌هاي صنعتي را تصويب كند، ولي تا به حال هيچ بودجه‌اي به اين كار اختصاص نيافته است.

نبود بودجه مسلما به معناي ماندن صنايع آلاينده در شهر و استاني پرمشغله چون تهران است كه زندگي ميليون‌ها نفر را نيز به مشكل مي‌اندازد، ولي اگرچه هدف از انتقال صنايع آلاينده از شهرها، انتقال‌شان به شهرك‌هاي صنعتي است، اما اين جابه‌جايي زماني سودمند است كه به جابه‌جا شدن آلودگي‌ها يعني آلوده شدن فضاي شهرك‌هاي صنعتي به‌جاي شهرها منجر نشود، هرچند اكنون به اذعان مديركل محيط زيست استان تهران وضع به همين شكل است. علي اشرفي‌پور چندي قبل اعلام كرد در بعضي از شهرك‌هاي صنعتي نه‌تنها هنوز قسمتي از ظرفيت‌هاي شهرك بدون استفاده باقي مانده، بلكه بعضي از فضاهاي اشغال شده نيز بدون استفاده برجا مانده، به طوري كه داخل اين شهرك‌ها آلودگي‌هاي زيست‌محيطي به وضوح به چشم مي‌خورد.

پس چاره كار فقط دررفتن ـ آن هم با اين شكل و شمايل ـ نيست. حتي صنايع آلاينده مي‌توانند بمانند، اما آلايندگي‌شان را از بين ببرند، مثل پالايشگاه نفت تهران كه با راه‌اندازي واحد گوگردسازي از ليست صنايع آلاينده خارج شد. ولي تا سبز شدن همه صنايع (صنايعي كه استانداردهاي زيست‌محيطي را رعايت مي‌كنند) حتما فاصله زيادي مانده؛ فاصله‌اي كه اگر زودتر پيموده نشود جان آنهايي كه در همسايگي اين منابع آلاينده قرار گرفته‌اند روي مرزي به باريكي مو قرار خواهد گرفت.

ارسال به دوستان