«سيدمرتضي آويني» پيش از آنكه نامش با شهادتش براي مردم كشور شناخته شود، صداي صميمي و حزنآلودش بر روي تصاوير تاريخي برنامه تلويزيوني «روايت فتح» براي پير و جوان و زن و مرد اين مملكت شناخته بود. اما شهادت اين روزنامهنگار و مستندساز كه سال 1372 هنگام فيلمبرداري از يكي از مناطق عملياتي (فكه) رخ داد و عنايت ويژه مقام معظم رهبري كه او را "سيد شهيدان اهل قلم" نام نهادند، موجب شد كه از آن پس در فضاي عمومي جامعه، «سيدمرتضي آويني» معياري شود براي هنر متعهد در جامعه ارزشگرا.
ایسنا بهبهانه فرا رسيدن سالگشت شهادت او گفتوگويي با دخترش انجام داد كه در اين مصاحبه از برخي كمتوجهيها نسبت به شناخت و جاري ساختن سيره سيد شهيدان اهل قلم در جامعه گلههايي مطرح كرده است و از اين رو با توجه به مضمون مطرح شده، متن سخنان كوثر آويني را كه معتقد است با خوانش كتابهاي پدرش كه كمتر از فيلمهايش مورد توجه قرار گرفتهاند، اين نقصان قابل برطرف شدن است، بدون كم و كاست منتشر ميكند.
- با گذشت 19 سال از شهادت پدرتان همچنان ياد او زنده است؛ به همان نسبت آيا راهش هم تداوم پيدا كرده است؟راستش من چندان معناي تداوم راه پدرم را درك نميكنم. پدر من از ابتداي دوران جوانياش، مسيري شخصي را در تفكر آغاز كرد كه امروز با مرور آثار نوشتاري و تصويرياي كه از او به جا مانده، ميشود اين سير را دنبال كرد. اما همان طور كه در مورد همهي متفكران چنين است، اين سير، سلوكي شخصي بوده و امكان ادامه پيدا كردن جمعي آن وجود ندارد. ولي نكتهاي كه از آثار او و نحوه سلوكش ميتوان درك كرد، اين است كه ايشان در مسير تفكر اجازهي ورود هيچ نكتهي حاشيهاي را نميداد و فقط نفس جستوجوي حقيقت برايش اصالت داشت.
ـ جريان فرهنگي امروز چقدر متناسب با تفكر شهيد آويني به عنوان سيد شهيدان اهل قلم است؟جريان فرهنگي امروز كشور بهشدت تحت سيطره سياست است و اين چيزي است كه به هيچ وجه از نظر ايشان پذيرفتني نبود. پدرم گاهي اظهارنظرهاي سياسي هم كرده و موضع سياسي هم داشته، ولي در نهايت يك آدم فرهنگي بوده كه در موقع پرداختن به كار فرهنگي اجازه دخالت اغراض سياسي را نميداد. اما امروز عرصه فرهنگ كشور بيش از هر دوره ديگري سياسي است. اين آلودگي قطعاً تضاد كامل با دغدغههاي پدرم دارد.
ـ سيره شهيد آويني امروز چگونه ميتواند ادامه پيدا كند؟همانطور كه گفتم تصور نميكنم كسي بتواند يك بار ديگر درست مثل پدرم زندگي كند و همان تجربيات را تكرار كند، ولي ميشود از او روح جستوجوگري و صداقت در دنبال كردن حقيقت را آموخت. ميشود اصيل بودن را آموخت و زندگي كردن غيرسفارشي را. او هميشه تلاش كرده با خودش صادق باشد و همان جور زندگي كند كه باور دارد، نه آنجور كه فكر ميكند مصلحت است.
ـ ثبت رويدادي در تقويم تذكري براي ياد كردن از آن رويداد است و مراسمهاي سالگرد هم به مناسبت يادآوري برگزار ميشود اين جريان يادآوري و زنده نگاه داشتن ياد در طول سال چقدر ادامه دارد و ميتواند ادامه داشته باشد؟در حال حاضر كه اين جريان در طول سال ادامه ندارد. متاسفانه همه چيز به همين مراسمهاي سالگرد محدود شده كه در اغلب آنها حرفهاي كليشهاي و تكراري زده ميشود و معمولاً هم اظهارنظرهايي انجام ميشود كه ربطي به شخصيت پدرم و افكارش ندارد. بيشتر سخنرانهايي كه در اين نوع مراسمها حاضر ميشوند درباره آن شهيد آويني كه خودشان در ذهنشان ساختهاند حرف ميزنند. متاسفانه خيليهايشان حتي يك سطر از نوشتههاي ايشان را نخواندهاند.
ـ در تقويمهاي امسال شاهد جابهجايي يك روزه در تاريخ شهادت پدرتان هستيم كه با واكنش خانوادهتان هم همراه بوده است. علت آن چه بوده است؟دليلش را بايد از كساني پرسيد كه اين تغيير را انجام دادهاند. ما فقط حيرت كرديم. فكر ميكنم مسئولين مربوطه تصور ميكنند مناسبتهاي تقويمي مثل قطعات پازل است كه ميشود آنها را يك جوري چيد كه متناسب و جالب به نظر برسند!
ـ با شناختي كه از پدرتان داشتيد اگر امروز ايشان در قيد حيات بودند فكر ميكنيد در كدام عرصه بيشتر فعال بود و سينما در فعاليتهاي ايشان چه جايگاهي داشت؟آنها كه دنبال پاسخ اين سئوال ميگردند بد نيست فعاليت يك سال آخر ايشان را دقيقتر بررسي كنند و واكنشهاي روزنامهها و نهادهاي مختلف به نوشتهها و گفتههاي او را بازنگري كنند. اين روزها كمتر كسي يادش مانده كه پدرم در يك سال آخر حياتش بسيار تحت فشار بود و از نظر همانها كه امروز برايش مراسم برگزار ميكنند يك چهره فرهنگي نامطلوب به حساب ميآمد. تصور ميكنم اگر امروز در قيد حيات بود نه خودش علاقه داشت و نه به ايشان اجازه داده ميشد كه به فعاليت فرهنگي بپردازد. پدرم در اواخر سال 1371 ابراز علاقه براي بازگشت به عرصه معماري هم داشت. ايشان مهندس معمار بود. اما از اين حدس و گمانها كه بگذريم تاريخ تولد و درگذشت انسانها خود گوياي حقيقتي است و درنتيجه تصور زنده بودن ايشان و پيشبيني اينكه در سال 1391 به چه كاري اشتغال داشت، واقعاً برايم غيرممكن است.
ـ پدر شما سابقه فعاليت مطبوعاتي پررنگي داشت، با حضورتان در اين عرصه چقدر تلاش داريد جا پاي پدرتان بگذاريد؟ دنبال اين نيستم كه جا پاي او بگذارم، چون نه توانايي و سوادش را دارم و نه به آن همه حوزههاي متنوع تسلط دارم كه او داشت. من فقط تلاش كردهام آنقدر كه بلد هستم و از پس كار برميآيم در حوزه سينما فعاليت كنم و بنويسم. پدرم علاقه و اصرار زيادي به آموزش درست سينما، ياد گرفتن مباني، و تاليف و ترجمه متوني براي آشنايي با اساتيد سينماي جهان داشت. بخش عمده وقت من در سالهاي اخير صرف همين كار شده است. چون فكر ميكنم ما همچنان در حال شناختن سينما هستيم و بايد بيش از اينها بياموزيم.
ـ اگر مورد ناگفتهاي و خاطرهاي از پدرتان داريد كه طي اين سالها كمتر به آن پرداخته شده است و شنيدن آن ميتواند مؤثر باشد، بيان كنيد؟ در اين سالها بارها تجربه كردهام كه اكثر مخاطبان تصوري از پدرم دارند كه مبتني بر آثار منتشرشده از ايشان نيست؛ تصوري است كه با ديدن برخي برنامههاي تلويزيون يا حضور در چند نشست يا سمينار حاصل شده و آن را با تصوري كه از مفهوم شهدا ـ به معناي عام كلمه ـ در ذهن دارند، تركيب كردهاند. درنتيجه وقتي يكي از اعضاي خانواده يا دوستان نزديك نكتهاي را در مورد ايشان گفتهاند كه با تصور آنها در تضاد بوده است، گوينده را به جعل در تاريخ يا سياسيكاري متهم كردهاند. و چون متاسفانه تفكر سياسي، تفكر غالب امروز است، تقريبا غيرممكن است كه من چيزي بگويم و برداشت نادرست از آن نشود. درنتيجه، ترجيح ميدهم در اين مورد سكوت كنم و اين قبيل ناگفتهها را براي خودم نگه دارم.
ـ نگران نيستيد كه براي هميشه ناگفته باقي بماند؟ناگفته باقيماندنش بهتر از رواج سوءتفاهمهايي است كه مقابله با آنها قدرت و تواني ميخواهد كه ندارم. اين موقعيت را تجربه كردهام كه كساني بدون كوچكترين آشنايي با تفكر پدرم به چنان اطميناني درباره شخصيت او رسيدهاند كه در برابر هر تفسير متفاوت برآشفته ميشوند و خانواده و دوستان پدرم را به انحراف از آرمانهاي او متهم ميكنند. در چنين معركهاي بگذاريد بعضي چيزها ناگفته بماند. پدرم به اين قيل و قالها اعتنا نميكرد، من هم سعي ميكنم پيروي كنم. تاريخ قضاوت خواهد كرد.