دکتر محمود دهقانی در وبلاگش نوشت:
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس گاهی صحبت از جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و بوموسی میکنند. راه انداختن تبلیغات این کشورها همیشه همزمان با چشمک کشورهای اروپایی از جمله انگلیس و همچنین کشور ایالات متحده امریکا صورت میگیرد.
در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس عربستان سعودی، به طور سنتی خود را رقیب ایران میپندارد، هر چند که عربستان در روزگاران گذشته هیچ وقت نتوانسته است در این رقابت به آرزوهای دیرینه خود برسد.
البته به غیر از عربستان رقیبهای سنتی دیگری هم هستند که از جمله آن کشورها یکی مصر در آفریقاست و دیگری ترکیه همسایه ایران است که برای نشان دادن اهمیت خود به اتحادیه اروپا به عنوان رقیب منطقهای در تلاش است.
هر چند تاکنون اتحادیه اروپا عضویت ترکیه را نپذیرفته است ولی ترکیه به تازگی در همه گیر و دارهای سیاسی منطقهای اعم از مشاجرات اعراب و اسرائیل و راهپیماییها و کشمکش در سوریه، با مانورهای سیاسی سعی دارد ارزش و اعتبار خود را به اروپاییان و امریکاییان نشان دهد.
واقعیتی را که اروپا و امریکا به درستی از دیرباز دریافته و در روزگار کنونی نیز در مییابند، اهمیت برتر استراتژیکی کشور ایران و تنگه هرمز ،شاهرگ حیاتی پنجاه درصد نفت جهان، است.
اروپاییان برای مهیا کردن ترکیه برای عضویت در اتحادیه خود، با وجود عضویت ترکیه در ناتو و ایجاد سایت موشکهای امریکا در خاک این کشور، سیاستمداران ترک را به هر نوعی که دوست دارند به رقص واداشتهاند ولی در این میان با حقیقت سخت دیگر روبرو هستند و آن فرهنگ و مذهب ملت ترکیه است.
مردم ترکیه بر عکس مردم همه کشورهای اروپایی ساختار فکری ناهمگونی با تمامی اروپا دارند، که اگر در روزگار کنونی موقعیت ترکیه برای اروپاییان ارزش منطقهای داشته باشد ولی شاید در دراز مدت تحمل داشتن عضوی مسلمان را در اتحادیه خود نداشته باشند. این شناخت بر اروپا در سدههای گذشته و در روزگار سرکشی امپراتوری عثمانی در تاریخ آنها به ثبت رسیده است.
از سوی دیگر ترکها نیز به درستی از ناپایداری سیاست اروپاییان در قبال خود و به ویژه از اندیشه پافشاری اروپاییان بر تحریم ایران آگاهند. اما از هر سو که ترکها به این مسایل بنگرند، در این مورد شکی نیست که به خوبی توانستهاند با ایجاد بازرگانی با کشور همسایه، دستی بر سر و روی اوضاع اقتصادی خود کشیده و غیر مستقیم مزد خود را با بازی سیاسی مورد علاقه اروپا و امریکا با فشار تحریم بر ایران و به اجبار نیاز ایران به ترکیه دریافت کنند.
به سخن دیگز، تحریم ایران به خوبی توانسته است به ترکیه سود برساند و حداقل تا این زمان آنها را روی پای خود نگه دارد. از این رو، سیاست ترکیه با ایران بر مبنای فرهنگ و کیش نیست، بلکه بر مبنای سود با پیدایش رویکرد تازه و روزنهای برای پیوند زدن خود به اتحادیه اروپاست. همچنین باید به یاد داشت که ایرانیان نیز از روزگار صفوی تجربیات خوبی از اندیشههای سیاسی همسایه خود دارند.
شرایط جهانی به وجود آمده، رهبران کشورهای منطقه خاورمیانه را در کابوس و هول و هراس انداخته و تنها راه آسان فرار از چنگال دگرگونیهای شبیه به انقلابهای مصر و تونس را، راه اندازی و ادعاهایی نظیر جزایر سهگانه ایرانی میدانند. چرا که از یک سو امریکا و انگلیس را خوشحال میکنند و از سوی دیگر ملتهای خود را سرگرم کرده و با این ترفند که از آغاز تا به امروز نیز کاربرد تبلیغاتی داشته است، خواهان آن هستند تا بر گرده مردم خود سوار باشند.
امریکا و اروپا نیز از اختلافات مرزی در میان کشورهای منطقه خاورمیانه استفادههای بهینهای تا به امروز بردهاند. چرا که جنگ هشت ساله صدام حداقل توانست برای یکی دو دهه بحران اقتصادی را از سر آنها دور کند. البته این اختلافات برگی برای چرخشهای سیاسی است و رهبران این کشورها نیز هر جا و هر زمان که نیاز بود به آن دامن میزنند.
در این گیر و دار سردمداران این کشورها، تنها زمانی که اسم مردم ایران به میان میآید، دست به کار ادعاهای واهی میشوند ولی از اختلافات حقیقی عمیق مرزی خود با کشورهای دیگر خودداری میکنند.
برای مثال قطر که این روزها امیر آن برای سرنگونی قذافی و کمک به اروپا و امریکا در منطقه به شدت دست و دلبازی راه انداخته، با عربستان سعودی از بدو پیدایش تا به امروز اختلاف مرزی دارد.
از سوی دیگر عربستان نیز که در راس کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دایه دلسوزتر از مادر برای امارات است، دو جزیرهاش در اشغال اسرائیل است ولی عربستان حتی جرات ادعای این را تا به امروز نداشته است.
کویت با عراق ادعاهای مرزی دارند که در گذشته صدام کویت را استان عراق اعلام کرد. کشور ترکیه نیز که این روزها حسابی کاسه صبرش برای حقوق بشر در سوریه لبریز شده با سوریها ادعاهای مرزی دارند.
دعوای مرزی سوریه با ترکیه بر سر مالکیت استان "حتای" از روزگاران پیش سابقهدار است. این ایالت در سال ۱۹۲۰ میلادی به کشور سوریه و در ۱۹۳۹ به کشور ترکیه واگذار گشت.
اما بهتر است در انتهای این مطلب بسیار کوتاه و فشرده، به شورای همکاری خلیج فارس بپردازیم. عربستان که یکی از کشورهای بزرگ شورای همکاری خلیج فارس است دو جزیره به نام های جزیره "تیران" و جزیره دیگری به نام جزیره "صنافیر" که در ورودی تنگه تیران یعنی نقطهای که خلیج عقبه از دریای سرخ جدا میشود را در جنگ معروف شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ میلادی و در روزگار حکمرانی ملک فیصل پادشاه وقت عربستان در اختیار ارتش مصر روزگار زمام داری جمال عبد الناصر قرار داد.
هدف از آن کار این بود تا عبدالناصر از این دو جزیره که یکی ۸۰ کیلومتر و دیگری بالغ بر ۳۳ کیلومتر است در جنگ بر علیه اسرائیل استفاده کند. محمود عباس رئیس شورای خودگردان مطالبه آغازین به رسمیت شناختن فلسطین در سازمان ملل که اخیرا صحبت آن در رسانههای جهان بود را بر مبنای مرزهای همان سال ۱۹۶۷ یعنی سال شکست اعراب در برابر اسرائیل درخواست کرده است.
پس از شکست کلیه کشورهای عربی و پیروزی اسرائیل در سال ۱۹۶۷ میلادی که دو جزیره "تیران" و "صنافیر" عربستان هم بر باد فنا رفت، بجز چند ماهی پس از جنگ دیگر تا به امروز در سازمان ملل و دادگاههای حقوقی جهان هیچگاه از این جزایر نامی به میان نیامده است.
حتا اکثریت ملت های عرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس نام این جزایر را نشنیدهاند. ولی همین مردمی که سردمداران نگذاشتهاند آن ها نام دو جزیره از دست رفته سعودی را بدانند، با تبلیغات دروغین آنها را به این باور واداشتهاند که جزایر سهگانه ایرانی را ملت ایران به زور تسخیر کرده است. البته ناکار آمدی تبلیغاتی و اشتباهات نابخشودنی دولتهای ایران را نیز در این کارزار نباید از نظر دور داشت.