محمد جهانی مدیر فعلی رادیو تهران اولین گزارشگر ورزشی رادیو پس از انقلاب است و سال هاست که در رادیو فعالیت میکند. حضور در رادیو جبهه از جمله خاطرات شیرین اوست که با حسرت از آن یاد میکند.
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، «محمد جهانی» در حال حاضر مدیر رادیو تهران است، پیش از این نیز مدیر رادیو پیام بود. راهاندازی رادیو ورزش و رادیو نوا نیز از ایدههای او بوده و در حقیقت هرجا معاونت صدا احساس کند به تحول نیاز دارد، این مدیر پیشکسوت، صاحبنظر و باسابقه را به آنجا میفرستد و دیگر خیالش راحت است که کارها بر وفق مراد پیش میرود.
نکته جالب توجه در پرونده کاری جهانی، گزارشگری او برای مسابقات ورزشی است. او اولین گزارشگری است که پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران گزارشگری مسابقات ورزشی را برعهده داشته است. در کنار گزارشگری فوتبال سری هم به جبهههای دفاع مقدس میزده و در سخنانش از خاطرات حضور در جبهه با حسرتی عمیق یاد میکند.
سابقه کاری و خاطرات این مدیر را که حدود 5 سال هم از دوران بازنشستگیاش میگذرد اما همچنان با پشتکار به فعالیت خود ادامه میدهد را از زبان خودش بخوانید:
* تا به حال جز رادیو هیچ جا کار نکردهام
-از اول سال 61 به رادیو آمدم و تا الان که 30 سال از خدمتم میگذرد تا به حال جز رادیو هیچ جا نرفتهام، جز حدود 5 الی 6 ماه که با یکی از نشریات ورزشی حدود سال 72 به طور موقتی کار کردم، کارم را هم اول با روابط عمومی آغاز کردم. مدت کوتاهی در این بخش بودم و بعد با توجه به تشخیص مدیر وقت رادیو که آقای ارگانی بودند و گفتند صدای شما به درد گزارشگری میخورد، من گزارشگر شدم و در این مدت گزارشهای اجتماعی و دفاع مقدس تهیه میکردم. چیزی حدود 15 الی 16 بار هم ما به جبههها اعزام شدیم و گزارشهای جنگی را میگرفتیم و در رادیو جبهه و برنامههای دفاعی رادیو پخش میشد.
* به من گفتند تو را چه به گزارش مسابقات ورزشی؟
سال 67 که دیگر قطعنامه پذیرفته و جنگ تمام شد، ما اولین دوره مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا را پیش رو داشتیم که قرار شد به پیشنهاد من این مسابقات به طور مستقیم از رادیو پخش شود. هیچکس هم نبود که مسابقات را گزارش کند و باز هم خود من گفتم که مسابقات را گزارش میکنم. آنها هم گفتند تو را چه به گزارش؟ همیشه گزارشهای اجتماعی گرفتهای. من هم گفتم که نه! من قدیم فوتبال بازی میکردم و آشنا هستم، در گزارشهای اجتماعی خود نیز مسابقات ورزشی مدارس را هم داشتهام. اینطوری شد که من شدم گزارشگر مسابقات فوتبال. در ادامه هم به کشور مالزی اعزام شدم و دوره آموزش گزارشگری ورزشی را آنجا دیدم و سالها گزارشگر ورزشی فوتبال بودم. در عین حال کارهای دیگر رادیو را هم تجربه کردم و به طور حرفهای انجام دادم. مثل گویندگی رادیو، نویسندگی، سردبیری، تهیهکنندی مخصوصا که الان هم حکم استخدامی من تهیهکنندگی است.
* راهاندازی رادیو ورزش و رادیو نوا از ایدههای من بود
به این شکل بود که ما هم ورزش را در رادیو راهاندازی کردیم و هم اینکه طی سالها به قدری ورزش گرفت و موفق شد که طرح تاسیس رادیو ورزش را دادم. این رادیو ورزش که الان به صورت 24 ساعته فعالیت میکند، در سال 78 افتتاح شد.
**ایده راهاندازی رادیو ورزش از خودتان بود؟
-بله. هم طرح و هم اولین مدیرش و هم مسئولیت راهاندازیاش با من بود و خدا را شکر رادیوی بسیار موفقی هم از آب درآمد که هنوز هم با موفقیت کار خود را ادامه میدهد. برای اینکه همان دوستانی که ما با هم کار را شروع کردیم، الان مدیران رادیو هستند و کار را ادامه میدهند. در ادامه کار نیز از رادیو ورزش به رادیو پیام منتقل شدم و در این رادیو، رادیو آوا را راه اندازی کردم که این رادیو نیز آن موقع که من بودم روزی 7 ساعت برنامه داشت ولی با همت معاون صدا و مدیر جدید رادیو پیام، این شبکه نیز الان 24 ساعته شده است. آن هم از رادیوهای پرمخاطب است که طبق نظرسنجیهایی که انجام شده جهش خوبی در میزان جذب مخاطب داشته و از یک الی دو درصد، مخاطبانش به یازده درصد رسیدهاند.
* نسبت به رادیو ارگ نوستالژی قوی دارم
الان هم حدود 2 سال و سه الی چهار ماه هستم که مدیر رادیو تهران و استودیو صدای شهر هستم. نوستالژی قوی نسبت به مجموعه میدان ارگ دارم، از روز اول به فکر بازسازی و مرمت رادیو ارگ بودم که با کمک خدا و دوستان گامهای بزرگی در این زمینه داشتهایم.
**برای ارائه گزارشهای ورزشی الگوی خاصی هم داشتید و یا فقط به کلاسهای آموزشی که در مالزی داشتید اکتفا کردید؟
- بله. الگوی من آقای بهمنش بود. البته الگو نه به عنوان معلم، چون من چند نوار در آرشیوهای رادیو پیدا کرده و از آنها استفاده کردم.
* نود دقیقه گزارش فوتبال را روی کاغذ پیاده کردم
آنقدر علاقهمند بودم که کل گزارش ایشان را نوشتم. یعنی 90 دقیقه فوتبال را که با آن سرعت بالا حرف میزنند و گزارش میکنند، نوشتم. البته آن موقع خیلی جوان بودم و 10 بار از روی آن خواندم. هر بار هم به جاهای مختلف گزارش توجه کردم و روی یک گزارش که از تلویزیون پخش میشد گذاشتم و تطبیق دادم. در نهایت تغییراتی دادم و در کل کارم را به این شیوه آغاز کردم. کار را هم که شروع کردم از خود آقای بهمنش خواستم تا به برنامههای من گوش کنند و هر وقت میخواستم به استادیوم بروم به ایشان میگفتم شما گوش کنید و من زنگ میزنم تا ایراداتش را به من بگویید.
* پشت توپ قرار میگیرد، بلند و کشیده، روی دروازه، گل، گل...
تا مدتی هم به این شیوه شاگردی ایشان را کردم تا اینکه آن دوره آموزش کشور مالزی را گذراندم. البته آن ربطی به گزارشگری فوتبال نداشت و به برنامهسازی ورزشی در حوزههای مختلف و شیوههای عام آن میپرداخت.
**اولین فوتبالی که گزارش کردید، خاطرتان هست؟
-بله. اولین گزارش من متعلق به مسابقه بین ایران و قطر در جام ملتهای آسیا بود که مرحوم دهداری مربی تیم بود و ما مسابقه را دو هیچ برنده شدیم.
**در آن زمان شما هم مثل گزارشگران الان هیجان زده میشدید؟
-بله. الان هم یک جملهای پخش میشود با این مضمون که پشت توپ قرار میگیرد، بلند و کشیده، روی دروازه، گل، گل، آن صدای من است که هنوز هم به عنوان آنونس در برخی برنامهها پخش میشود. تقریبا هرچه که ما شروع کردیم همان ادامه پیدا کرد و الان هم الحمدلله گزارشگران بسیاری در رادیو مشغول کار هستند مانند آقای ارمنده که پس از چند سال به من پیوستند و با من به ورزشگاه میآمدند.
* قبلا حواشی فوتبال کمتر از الان بود
**در آن موقع هم حواشی مربوط به فوتبال اینقدر داغ و مورد توجه بود؟
-نه. آن موقع حاشیهها کمتر از الان بود. الان خیلی حاشیهها زیاد شده است. رقمهایی که الان در فوتبال جابه جا میشود بسیار زیاد است و آن موقع اصلا از این خبرها نبود. این لیگی که الان به عنوان لیگ دسته اول کشور معروف شده، آن زمان این لیگ هم نبود و شیوههای مختلفی تجربه شده تا به این مرحله رسیده است. اصلا هم این حاشیهها وجود نداشت. مربیان خارجی، رقمهای نجومی و ... اینها اصلا وجود نداشت. حتی مصاحبههای بعد از بازی هم آن موقع نبود که حتما جزو قوانین باشد، اصلا مطرح نبود و این دیگر به زرنگی خود گزارشگر مربوط میشد که بتواند مربیان را در همان موقع گزارش بازی یا بلافاصله پس از بازی پیدا کنیم و مصاحبه انجام شود و در همان موقع هم به روی آنتن برود.
**زمانی که شما در رادیو گزارش میکردید، گزارشگران تلویزیون چه کسانی بودند؟
-آن زمان در تلویزیون آقای شفیع گزارش میکردند، قبل از ایشان هم آقای وارث گزارش میکرد.
* تلویزیون اجازه پخش زنده مسابقات ورزشی را نداشت
بعدها هم آقای خیابانی و آقای فردوسیپور آمدند. فرق رادیو و تلویزیون هم این بود که در آن زمان تلویزیون اصلا مسابقات را به صورت زنده گزارش نمیکرد. تمام مسابقات با تاخیر پخش میشد و اجازه پخش مستقیم نداشتند. چون رادیو مستقیم مسابقات را گزارش میکرد، خیلی شنونده داشت و پخش فوتبال آن موقع عجیب و غریب خواهان داشت.
**الان گزارش مسابقات از رادیو با چه میزان مخاطب همراه است؟
-الان رسانهها خیلی زیاد شدهاند. آن زمان حتی تلویزیون و شبکه سه در سالهای 74 و 75 افتتاح شد. آن زمان هم فقط دو شبکه بود و خبری هم از ماهوارههایی که الان هستند، نبود.
* بازگشت رادیو به دوران شکوفایی آغاز شده است
این همه رسانه نبود و اوج شنوندگان رادیو در آن زمان بود. چه درباره اطلاع رسانی از اخبار دفاع مقدس و جنگ و رادیو جبهه و برنامههای تاریخی صبح جمعهای که آقای شیشهگران میساخت، برنامههای صبحگاهی رادیو و ... رادیو شنوندگان زیادی داشت. ولی خوب طبیعی است که بالاخره تعدد رسانهها و قدرت انتخاب مردم باعث میشود که در برخی زمینهها مخاطب تقسیم بشود که در مورد رادیو هم این اتفاق افتاده است. البته الان فکر میکنم که بازگشت رادیو به دوره شکوفایی شروع شده است. یعنی نیروهای با استعدادی که آمدند و شبکههای مختلفی که تاسیس شده و مجددا رادیو دوباره در جذب مخاطب بسیار موفق عمل کرده و طی دو الی سه سال اخیر هم این تغییر را احساس کردهایم.
** یکی از کارکردهای رادیو به عنوان رسانه شنیداری، تصویرسازی است، آیا شما موفق به خلق تصویر برای مخاطبانتان شدید؟
-بله.
** بازتابی هم از آنها به دستتان میرسید؟
-اولین بازتابش نیز شعارهایی بود که در خود ورزشگاه صدهزار نفری آزادی سر میدادند و یا در ورزشگاههایی که در شهرستانها وجود داشت. مخصوصا بندر انزلی، اهواز، اصفهان و در حقیقت جاهایی که فوتبال گزارش میکردم، همه من را کامل میشناختند و اگر در خیابان میدیدند به اصرار مرا به خانههایشان دعوت میکردند تا مهماننوازی کرده باشند. گزارشهایم در مطبوعات نیز بازتابهای بسیاری داشت و تماسهای تلفنی به رادیو و نامههایی که میفرستادند، حاکی از استقبال بسیار مخاطبان بود و رادیو توانست با گزارشها و برنامههای ورزشی پس از جنگ تحمیلی خود را در اوج نگه دارد و از همین قابلیت رادیو تهران استفاده کرد. اولین مدیر رادیو تهران در سال 72، من مدیر گروه ورزش و تفریحات آن بودم که کل گزارشها هم خودم تهیه میکردم. بعد با تاسیس رادیو تهران، مسابقات در این شبکه رادیویی گزارش میشد و به واسطه فوتبالها رادیو تهران در بدو تاسیس با مخاطبان بسیار بالایی مواجه شد.
**آن زمان چه نوع شعارهایی برایتان در ورزشگاهها گفته میشد؟
- نظیر همین شعارهایی که فلانی دوستت داریم. یا وقتی گلی زده میشد، شدت تشویقها بالاتر میرفت یا یک دفعه وسط مسابقه شعار میدادند فلانی (جهانی) شیره. از همین شعارهایی که الان هم در ورزشگاهها میدهند.
**آن موقع از سوی مخاطبان متهم نمیشدید که در گزارشهایتان از تیم خاصی طرفداری کردهاید؟
-نه. خیلی حواسم جمع بود. اگر بازی پرسپولیس و استقلال بود سعی می کردم تعریف غلیظ نکنم و اگر کسی خیلی خوب می درخشید و بازی می کرد در مقابل از او تعریف می شد و هیچ وقت نتوانستند بگویند فلان گزارشگر از تیمی خاص تعریف کرد یا حمایت کرد. خیلی مراعات می کردم و مراقبت داشتم.
**خوب الان طرفدار کدام تیم هستید؟
-طرفدار تیمی که با اخلاقتر باشد و بهتر بازی کند.
**چند سال گزارشگر بودید؟
-از سال 68 تا سال 80 که به رادیو پیام رفتم. یعنی در کنار کار مدیریتی کار گزارشگری هم انجام می دادم. به خیلی از المپیک ها اعزام شده ام و به خیلی از بازی های آسیایی مختلف رفته ام. کل رادیو را هم از مسابقات مهم بین المللی تغذیه می کردیم.
**چه شد که از فضایی ورزشی خارج شدید و با چندین سال تجربه در این حوزه به سمت رادیو پیام آمدید؟
-برای من خیلی سخت بود که به رادیو پیام بروم. ولی ضرورت سازمانی بود. یعنی رئیس وقت سازمان و معاون صدا که آن زمان آقای خجسته بود، به خاطر ضرورتی که احساس شد در رادیو و افتی که رادیو پیام داشت در آن سالها از نظر مخاطب، چون رادیو پیام همیشه یکی از پرمخاطبترین رادیوهای سازمان است، لذا تصمیم گرفتند من به آنجا بروم و ادامه کار بدهم. شش ماه هم طول کشید تا من پذیرفتم. یعنی من به قدری به ورزش علاقه مند بودم که 5 الی 6 ماه طول کشید تا از روزی که به بنده پیشنهاد کردند و نپذیرفتم، بعد فرصت خواستم تا اینکه بالاخره فهمیدم جانشین من در رادیو ورزش، یکی از همکاران و دوستانی است که خود من او را به رادیو آورده بودم، (آقای ندیری) خیلی خیالم راحت شد که این رادیو می تواند راه خود را ادامه بدهد و تا آن تاریخ گزارشگری هم در کنار مدیریت شبکه انجام می دادم و گزارش فوتبال، کشتی و ... داشتم. ولی از روزی که به رادیو پیام رفتم با گزارش خداحافظی کردم.
الان هم که دیگر اصلا نمی رسم. چون کار در رادیو تهران به اندازه دو الی سه شبکه است. هم به لحاظ اینکه خارج از سازمان و یک مرکز است . یک مرکز نیمه مستقل است که برای خود فروشگاه و نیروی انتظامی و رستوران و مخابرات و خدمات و .. دارد که همه زیرمجموعه رادیو تهران محسوب می شود که این مشغله در شبکه های دیگر نیست و همه متمرکز هستند و از یک محل به صورت ستادی سرویس دهی می شود. این یم بخش کار است و بخش دیگر نیز قدیمی بودن رادیو تهران است به لحاظ اینکه پرجمعیت است و حدود 300 الی 400 نفر به صورت مستقل در آن کار می کنند و ساخت و سازها و مرمت هایی که به راحتی اتفاق نمی افتد.
**شما در ابتدای سخنان خود اشاره کردید که در زمان دفاع مقدس در رادیو جبهه نیز فعالیت میکردید، آن زمان چگونه برنامهسازی میکردید؟ به ویژه که مثل الان خبری از امکانات ارتباطی سریع نبود و شما نمیتوانستید برنامه زندهای از جبههها پخش کنید و بیشتر برنامههایتان تولیدی بوده است؟
-آن زمان ما گزارشگر بودیم. برنامه سازان ما تهران بودند و ما می رفتیم به جبهه. آن موقع یک ناگرا (دستگاه ضبط صدا) داشتیم که حدود 8 تا 10 کیلو وزن داشت. آنجا لباس می گرفتیم و رزمنده می شدیم. به جبهه می رفتیم و تلاش هم می کردیم که واقعا حق مطلب ادا شود و از خطوط مقدم جبهه هم گزارش بگیریم. گزارش ها که آماده می شد، بعضی که لازم بود زود فرستاده شود و زمان پخش داشت، به قرارگاه که برمی گشتیم، دستگاه ابتکاری درست کرده بودیم و ناگرا را به تلفن وصل می کردیم و صدای ناگرا را با کیفیت خوب به وسیله تلفن به تهران می فرستادیم. بخش عمده ای هم می گذاشتیم و به تهران می آمدیم و رویش برنامه سازی می کردیم، مواردی که بیشتر جنبه خبری نداشتند. آن موقع ما گزارشگران بسیاری بودیم که به صورت نوبتی به جبهه اعزام می شدیم.
**محتوای گزارشهایتان بیشتر چه برنامههایی بود؟
- برنامههایی که به درد آن مقطع میخورد. فرض بفرمایید که یک برنامه داشتیم که سلامتی رزمنده ها اعلام می شد، یعنی روزی یک ربع فقط صدای رزمنده ها بود. مثلا می گفتند من احمد حسنی هستم اعزامی از شهرکرد، سالم هستم و به خانواده ام سلام می رسانم. همین یک جمله. در روز این برنامه با صدای 20 تا 30 رزمنده این برنامه روی آنتن میرفت و همه مردم گوش می کردند تا صدای بچهشان یا اعضای خانواده خود را بشنوند. ساده ترینش این بود. اما صحبت با فرماندهها، رزمندگان در خط مقدم جبهه، نحوه عملیات، کارهایی که انجام میدادند، مراسم های معنوی که داشتند، گزارشهای توصیفی از فضای جبهه نیز از جمله کارهایی بود که انجام میدادیم.
آقای جهانی در پایان سخنان خود خاطرهای را هم برایمان روایت کرد. خاطرهای که مربوط به دوران دفاع مقدس بود. اما شرط گذاشت که این خاطره را تا وقتی که بازنشسته نشده، منتشر نکنیم. این خاطره جالب و خواندنی تا فرا رسیدن دوران بازنشستگی محمد جهانی نزد خبرگزاری فارس به رسم امانت باقی میماند...
---------------------------
گفتوگو: مریم فیروزفر