یکی از مراجع تقلید با بیان اینکه چیزی به نام مکتب ایرانی نداریم، گفت: ایرانیت، یک فکر و مکتب نیست و این درست نیست که مثلا ایران را با قرآن و اسلام بسنجیم؛ زیرا خاک را با فرهنگ نمیسنجند.
به گزارش مهر و به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی روز پنجشنبه در دیدار رئیس و مدیران سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تصریح کرد: سئوالاتی از این قبیل که ایرانیت بر اسلامیت مقدم است یا خیر، مضحک است و چنین سئوالی اساسا موضوعیت ندارد.
وی یادآور شد: در جریان کودتای ننگین 28 مرداد، در مدت چند ساعت، مرگ بر شاه به جاوید شاه تبدیل شد، اما وقتی امام آمد و علما و متدینین آمدند، مردم 16 و 17 شهریور و بعد از آن گفتند مرگ بر شاه، و اینجا جایگاه اسلامیت معلوم میشود.
استاد حوزه علمیه با اشاره به دوران تحصیل خود در مدرسه علمیه مروی تهران در 6 دهه قبل، ابراز داشت: یکبار برای زیارت حرم مطهر حضرت معصومه(س) راهی قم بودیم که نزدیکی قم، یک چاه فوران کرده بود و در تمام ایران، یک مهندس پیدا نمیشد که این چاه را مهار کند، اما الان ببینید، اسلام چه تاثیری در رشد علوم و تکنولوژی در ایران داشته است. قبلا ایران را به حساب نمی آوردند و در جنگهای جهانی اول و دوم هرچه گفتند، گفتیم "چَشم"، چون ایرانی بودیم.
این مفسر قرآن کریم با تاکید بر معرفی اسلام حقیقی به مخاطبان داخلی و بین المللی، گفت: ظاهر و باطن ما باید اسلامی باشد و مردم نیز اسلام حقیقی را میخواهند، نه اینکه به امور، فقط رنگ و لعاب اسلامی بزنیم.
وی با اشاره به حساسیتها و اهمیت کار در عرصه بین الملل، اظهار داشت: ما باید در سه محور محلی، منطقه ای و بین المللی با مسلمانها، موحدان و عموم انسانها مرتبط بوده و برنامه ریزی داشته باشیم.
آیت الله جوادی آملی ادامه داد: بر اساس آیات 7و8 سوره ممتحنه ما معتقد به زندگی مسالمت آمیز با همگان هستیم و البته حساب افرادی که بر ضد ما توطئه کرده و تحریم به راه میاندازند فرق میکند.
وی با بیان اینکه قبل از معرفی اسلام و اهل بیت، باید انسان را به مخاطبان خود معرفی کنیم، گفت: انسان، تکیه گاه میخواهد و اگر اسلام را آن گونه که هست معرفی کنیم، بعید است کسی آن را نپذیرد.
استاد برجسته حوزه علمیه قم یادآور شد: قبل از پیروزی انقلاب، موحدان و مارکسیستها، کمونیستها، بودا و هندوها در جهان زندگی میکردند؛ طولی نکشید که نظام مارکسیستی مانند آدم برفی آب شد، اما موش پرستی و مانند آن باقی ماند؛ در حالی که هند، سرزمین اسرار آمیز است و نیم قرن قبل، اتمی شده است و سرمایه داران فراوانی دارد. سِرّش این است که بشر تکیه گاه میخواهد و ما سرمایههای فکری و معرفتی و رهبران دینی خود را به آنها معرفی نکرده ایم.