این جملاتی بود که ساعتی پس از کسب سومین مدال طلای کشتی فرنگی ایران در المپیک لندن، بر زبان اسطوره این ورزش یعنی "محمد بنا" جاری شد.
فرنگی کاری که مدال نقره جهانی اش در سال 1983، اولین مدال ایران در کشتی فرنگی پس از انقلاب بود، با پذیرفتن مسئولیت هدایت تیم ملی کشتی فرنگی ایران در سال 2005، آغاز گر رنسانس این رشته در ایران شد و سرانجام در آوردگاه لندن 2012، با ایستادن بربام کشتی فرنگی جهان، نه تنها به بزرگترین آرزوی خود دست یافت، بلکه جهانیان را نیز وادار به ادای احترام به فرنگی کاران ایرانی کرد.
شاید امروز زمان مناسبی برای بازخوانی اختلاف سلیقه هایی که باعث شد، بنا در آستانه مسابقات المپیک پکن از راس تیم ملی کنار گذاشته شود و تیم کشتی فرنگی ما با نتایجی نا امید کننده و با دست خالی از پکن به تهران بازگردد، نباشد.
اما خداحافظی این مرد اسطوره ای از دنیای کشتی که به نظر می رسد نه از سر ژست گیری های تعارف گونه، که در نهایت صداقت و جدیت بیان شده، ما را بر آن می دارد که از هم اکنون به فکر تمهیداتی برای ادامه یافتن مکتب "بنا" در کشتی فرنگی باشیم.
پر واضح است که هیچ کس به اندازه خود "بنا" نگران آینده درختی که او کاشته نیست. تنها اوست که می داند سوریان و نوروزی و قاسمی و عبد ولی و باباجان زاده و اخلاقی چگونه به المپیک رسیدند و بزرگترین افتخار تاریخ کشتی ایران را خلق کردند. او حالا از جایگاه کسی که برای رساندن کشتی فرنگی ایران از نقطه صفر به بالاترین قله جهان، خون دل خورده است ، می گوید که کشتی برایش تمام شده و دوست دارد در کنار خانواده باشد.
اما آنچه مهم است و نباید فراموش شود این است که حتی اگر کشتی برای "بنا" به پایان رسیده باشد، "بنا" برای کشتی تمام نشده است. کشتی ما هنوز به "بنا" نیاز دارد و اگر می خواهیم در المپیک بعدی نیز شاهد افتخار آفرینی فرنگی کارانمان باشیم، نباید به این سادگی او را از دست بدهیم.
بنا خودش بعد از قهرمانی تیم ملی در المپیک گفته است: " عاشقانه كشتي را دوست دارم، اما بعد از ده سال خسته شدم و دلم نميخواهد برگردم. از مسئولان نيز ميخواهم كاري نكنند كه شرايط به گونهاي شود كه حال من بدتر شود. واقعا خستهام و شرايط ادامه كار را ندارم، بدون هيچ تعارفي از لطف تمام مردم و كساني كه از من حمايت كردند تشكر ميكنم. هم اكنون نيز همه در سالن بودند و من تنها به هتل آمدم چرا كه ديگر كاري دركشتي ندارم. آرزوي من قهرماني در المپيك بود كه با همكاراني خوب و شاگرداني دلاور به اين آرزو رسيدن سقف آرزوهايم بود و اميدوارم بعد از من جواناني بيايند و اين راه را ادامه بدهند.اميدوارم مسئولان غير از بنا اين كادر را حفظ كنند تا ورزشكاران ما بتوانند در زير سايهي آنها كارشان را ادامه دهند. بنا هيچ فرقي با ديگران ندارد. چرا كه خيليها بودند كه براي كشتي فرنگي بيش از من زحمت كشيدند. "
شاید برای استفاده از تجربه، دانش و توانایی های بنا، بهترین راه، تاسیس اتاق فکری برای سیاستگذاری و برنامه ریزی های بلند مدت کشتی ایران و سپردن کلید این اتاق فکر به محمد بنا باشد تا همچنان کشتی ایران از وجود او بهره مند شود. اما از آنجایی که تا کنون عزمی برای انجام چنین کارهای زیربنایی در مسئولان ورزش ما وجود نداشته و به نظر هم نمی رسد از این پس هم چنین اتفاقاتی را در ورزش کشور که به محله برو و بیای گزینه های وزارت ورزش در فدراسیون های مختلف تبدیل شده ، شاهد باشیم، بهتر است کار را از همین امروز شروع کنیم.
همین اولین خواسته بنا را اجابت کنیم و با
حفظ کادر فنی و ایجاد امکانات و تجهیزات مورد نیاز برای ادامه برنامه های بنا در
کشتی فرنگی، تفکر او را در شاکله تیم ملی حفظ کنیم تا "بنا" باور کند که
به او ایمان داریم. شاید با برداشتن این گام، بتوان راهی برای بازگشت دوست داشتنی
ترین مربی این روزهای ایران به عرصه کشتی گشود.
برای خواندن سایر خبرهای ورزشی کلیک کنید
خداوند مهربان يار و ياورتان باد
نگذارید امثال بنا از این ورزش دست بکشند.
100 م پول واقعا تحقیر آمیز است . بعضی از مدیران این مملکت پاداش به مراتب بیشتر از این را به واسطه زیر کولر گازی بودن و خوردن حق این ملت میگیرند.
باید این مسئولان شو من و ورزش نابلد بفهمند که با تعریف و تمجید و هندونه زیر بغل گذاشتن دیگه نمیشه ملتو ... کرد راستی چرا نباید ایشان که واقعا دلسوز و کاربلد هستند به جای بعضی ها که در سمتی درخور حالا نه وزیر ولی معاون وزیر ورزش بشوند واقعا چرا!!!!!!!!یعنی این آقایان که الان در این سمت هستند در روز 2 دقیقه ورزش میکنند.
عصر ایران لطفا این کامنتو بلوک نکن حداقل بعضی جاهاش رو حذف کن تا مطابق میلتان شود.
مگه غلامرضا محمدی قهرمان جهان نشد کی یادشه؟