عصرایران ؛ امیر حسین تیموری* - "اگرچه پیش از این تهران با متن این قرارداد{مذاکره با آمریکا بر سر گروگان ها} موافقت کرده بود اما آقای بهزاد نبوی در همان شب که مشغول بررسی متن توافقنامه با شهید رجایی بودیم، راجع به بندهای مختلف "ان قلت" می آورد و مانع تراشی میکرد. من هم به ایشان گفتم جنابعالی که حقوق بین الملل نمیدانی چرا دخالت ماهوی میکنی؟ آقای گودرز افتخار جهرمی هم که در تیم همراهان بود، به او گفتم شما که حقوق دان تیم همراه هستی بگو که این متن بر اساس منشور سازمان ملل تدوین شده، چرا خاموش نشسته ای؟ اما او که هنوز هم آدم محافظه کاری است، سکوت کرد و نشان داد که متحد با بهزاد نبوی است. آنها در آن زمان تحلیلشان این بود که اگر ریگان به جای کارتر رئیس جمهور آمریکا شود، بیشتر به نفع ایران است."
(علی شمس اردکانی، خبرآنلاین، مهر91)"در مورد انتخاب زمان قرارداد با آمریکا، این موضوع مطرح بود که چون دموکراتها رفتار مناسبتری در ایجاد فضای باز سیاسی در ایران در دولت شاه داشتند، پس در دولت کارتر میتوانند همین روند را ادامه دهند و امتیازهای بیشتری به ما بدهند. همچنین گفته میشد دموکراتها برای عبور از آن مرحله حاضر به پرداخت امتیازهای بیشتری بودند تا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شوند. به این دو دلیل عدهای معتقد بودند که موضوع گروگانها باید در دولت کارتر حل و فصل شود. اما گروه مقابل معتقد بودند میتوان امتیاز مذاکره با آمریکا را به پیروز انتخابات آمریکا بفروشیم که در آغاز دوره ریاست جمهوریاش، چنین موفقیتی را کسب کند و از این برگ برنده استفاده کند. صاحبان این عقیده بر این باور بودند که پیروز انتخابات حاضر به ارائه امتیازهای بیشتری به ایران است. آنها معتقد بودند با توجه به اینکه دوره ریاست جمهوری قبلی رو به پایان است، نمیشود روی رئیسجمهور وقت آمریکا (کارتر) خیلی سرمایهگذاری کرد."
(صباح زنگنه، خبرآنلاین، مهر91)
"بعيد مي دانم اجازه دهند اوباما بيايد و ریس جمهور شود. مناسبات قدرت در آمريكا را مي شناسيد. آنها در قدرت بسيار خشن عمل مي كنند و راي مردم تضمين شده نيست."
(محمود احمدی نژاد، گفت و گو با روزنامه ال پائيس، اسفند 86)"آیا فكر میكنید در آمریكا اجازه میدهند كه یك سیاهپوست رییس جمهور شود؟ فكر نمیكنم كه اجازه دهند، اوباما رییس جمهور شود. انتخابات در آمریكا بطور طبیعی به سمتی خاص هدایت میشود".
(محمود احمدی نژاد، کنفرانس خبری در دهلی نو، اردیبهشت 87)
****نقل قول های بالا نشانگر رویکردهایی در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که در گذر زمان در نزد و ذهن ناقلان و واضعان آنها اگرچه دچار دگردیسی هایی شده است اما در یک نقطه اشتراک نظر دارد و آن هم وجود رگه هایی از درک ناصواب برخی از نخبگان و مسئولان سیاسی ایران از ساختارها، فرایندها، نتایج منطقی و نوع کنش های سیاسی در واشنگتن است که متاسفانه در طول سه دهه اخیر تداوم پیدا کرده است. انقلاب اسلامی ملت ایران در فوریه 1979 در زمانی رخ داد که جیمی کارتر دموکرات در ابتدای ورود به کاخ سفید در سال 1977 حقوق بشر را دست مایه سیاست خارجی اش کرد. اگرچه کارتر در میانه های حضورش در کاخ سفید در سیاست خارجی اش تجدید نظر کرد اما نتایج سیاست خارجی حقوق بشری وی در کشورهای متحد آمریکا و سقوط برخی از متحدان آمریکا در زمانه جنگ سرد به گونه ای بود که با روی کار آمدن ریگان از منظر رفتار حقوق بشری استراتژی سیاست خارجی ایالات متحده دچار تغییرات فراوانی شد و آمریکا ثبات دوستانش در دوره جنگ سرد را به چشم پوشی بر نقض حقوق بشر ترجیح داد. (نظریه دیکتاتوری ها و معیارهای دوگانه جین کرک پاتریک که در یادداشت های قبلی درخصوص آن سخن گفته شد).
بوش یا کری، اوباما یا مک کین؟در شرایطی که کمتر از سه هفته به انتخابات 6 نوامبر ایالات متحده باقی مانده است و روز پنج شنبه گذشته بخش مهمی از مناظره معاونین کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به برنامه هسته ای ایران اختصاص داده شد درک و تبیین نگاه های داخلی به مناسبات و اقتضائات قدرت در ایالات متحده ضروری می نماید.
در تاریخ تعاملات و رویکردهای جمهوری اسلامی ایران به ایالات متحده می توان عطف به فراز و نشیب های 33 سال اخیر از الگویی ابتدایی سخن راند. از ابتدای انقلاب اسلامی تا سال 2004 جمهوری اسلامی ایران عمدتا حضور یک جمهوری خواه در کاخ سفید را نسبت به حضور یک دموکرات بیشتر می پسندیده است. مولفه های حقوق بشری گفتمان دموکرات ها در کنار آغاز تحریم ها در دوره کلینتون چندان برای ایران خوشایند نبوده است.
اما از زمانی که نومحافظه کاران وارد کاخ سفید شدند و حقوق بشر و دموکراسی را به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر برای نخستین بار به طور جدی وارد ادبیات جمهوری خواهان کردند و این دو مقوله نرم افزاری را به مقوله سخت افزاری قدرت نظامی گره زدند فضا به گونه ای تغییر کرد که در سال 2004 برای نخستین بار اینگونه به نظر می رسید که در ایران تمایل نخبگان و ساختار سیاسی بیشتر بر این است که جان کری دموکرات بر بوش جمهوری خواه پیروز شود.
این معادله در سال 2008 نیز ادامه یافت زیرا فضای زیست و نظم بین الملل پس از 11 سپتامبر 2001 دیگر مثل سابق نبود و جان مک کین همانا ادامه دهنده راه بوش پسر و نومحافظه کاران تفسیر می شد، خاصه آنکه در سال 2008 روبه روی مک کین، نخستین کاندیدای سیاه پوست صف آرایی کرده بود و این نیز بر اشتیاق هواخواهان پیروزی دموکرات ها بر جمهوریخواهان می افزود. درک ناصواب از ساختار و اقتضائات قدرت در واشنگتن (سخنانی چون "اجازه نمی دهند یک سیاهپوست رئیس جمهور آمریکا شود") باعث شد تا تب هواداری از پیروزی اوبامای دموکرات بر مک کین جمهوری خواه در نزد برخی محافل و نخبگان ایرانی شدت بگیرد به این امید که باحضور یک سیاهپوست در کاخ سفید قفل های سی ساله گشوده شود.
عصر سکوت33 سال پس از بحران گروگان گیری رئیس دولت اخیرا مجددا گفته است که پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گشایش هایی در پرونده هسته ای ایران ایجاد خواهد شد. محمود احمدی نژاد درحالی این سخن را بر زبان رانده است که تا مقطع کنونی در میان عمده نهادها و نخبگان، سکوتی درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شکل گرفته است.
صدور قطعنامه های متعدد تحریمی در دوره اوباما از یک سو امیدهای واهی به ایجاد گشایش هایی در روابط ایران و آمریکا از سوی وی را نقش بر آب کرده است و از سوی دیگر برتری مولفه های سخت افزاری در اندیشه کاندیدای جمهوری خواهان در مقایسه با باراک اوباما و نیز تلاش میت رامنی و تیم مشاورانش برای بازسازی روابط واشنگتن-تل آویو عطف به مسائل ایران، باعث شده است تا برخلاف دوره های پیشین، دیگر برای مسئولان و نهادهای مختلف در داخل کشور تفاوتی نداشته باشد که یک دموکرات لیبرال وارد اتاق بیضی کاخ سفید شود یا یک جمهوری خواه محافظه کار. محققا حتی در صورت پیروزی کاندیدای جمهوریخواهان بر اوباما او مجبور است درخصوص بحث هسته ای و سایر موارد مورد مناقشه ادامه دهنده رویه حقوقی و سیاسی ای باشد که از پس قطعنامه های یک جانبه و چندجانبه ایجاد شده است.
اینگونه به نظر می رسد که 34 سال پس از انقلاب اسلامی که در دوره کارتر دموکرات رخ داد و در تمام این سال ها ایران سه رئیس جمهور دموکرات(کارتر و کلینتون و اوباما) و سه جمهوریخواه(ریگان، بوش پدر و پسر) را در کاخ سفید دیده است درک متفاوت تری نسبت به ساختار و اقتضائات سیاست آمریکایی در میان سطوحی از مسئولان و نهادهای ایرانی شکل گرفته است و حضور یک دموکرات یا جمهوری خواه در کاخ سفید از حساسیت نسبتا برابری برای ایشان برخوردار است.
*تحلیل گر مسائل سیاست خارجی
واقعا تحلیل درست و بجایی بود. دقیقا من در انتخابات پیشین ریاست جمهوری همچنین احساسی داشتم که با پیروزی اوباما، واقعا تغییرات اساسی در روابط ایران و آمریکا رخ خواهد داد و الان هم این احساس رو دارم که واقعا فرقی نداره که چه کسی رئیس جمهور بشه. چون به نظرم در اونجا سیستم مشخصی سیاستها رو تنظیم میکنه و نه اشخاص.