عصرایران - به دنبال مصاحبه های عصرایران، با آقایان ایرج حسابی ، رضا منصوری و ضیاء موحد درباره مرحوم دکتر حسابی ، یادداشتی که خواهید خواند توسط دکتر ناصر مقبلی، استاد رشته فیزیک، درباره خدمات علمی مرحوم دکتر حسابی نوشته و در اختیار عصرایران قرار گرفت.
لازم به ذکر است که دکتر مقبلی، مطابق توضیح بنیاد پروفسور حسابی، بیش از دو دهه و تا آخرین روز زندگی دکتر حسابی، دانشیار آقای او بود.
***
من چون حدود 25 سال پیوسته در کنار استادِ همه ما ، جناب آقای دکتر محمود حسابی بوده ام و با وجودی که نظیر خود ایشان هیچ علاقه یی
ندارم که وارد چنین بحث هایی شوم ، ولی حیفم آمد که نکته هایی را که از نزدیک شاهد بوده ام یادآور نشوم ، ضمن اینکه به شدت معتقدم آقای دکتر حسابی نیازی به بزرگ کردن و به قول بعضی از دوستان به بزرگ نمایی ندارد. ایشان بقدر کافی بزرگ هستند و به این کارها نیازی ندارند.
البته باید ممنون آقای مهندس ایرج حسابی هم بود که در حفظ یاد و خاطرۀ آقای دکتر حسابی سهم بسیار بزرگی داشته اند و ای کاش که دیگران نیز در این موارد همتی کنند و یاد استادان ارجمندی مثل آقایان دکتر هشترودی ، دکتر شیبانی ، دکتر جناب ، دکتر خمسوی و بسیاری دیگر که ذکر نامشان به درازا می کشد و در رشته های دیگر و دانشکده های دیگر هم ، بسیاری از آن ها وجود داشته اند ، زنده بماند و دستاوردهایشان حفظ گردد.
من در سال 1339 پس از اخذ لیسانس فیزیک ( امروز کارشناسی فیزیک ) با صلاحدید آقای دکتر حسابی به استخدام آزمایشگاههای اپتیک درآمدم . در آن سال خانم خشکبارچی و بعدا آقای دکتر اهرابی ، این آزمایشگاه ها را اداره می کردند.
با آمدن من ، خانم خشکبارچی تقریبا بدون فاصله و آقای دکتر اهرابی پس از دو ماه با حمایت آقای دکتر آزاد که به جانشینی آقای دکتر حسابی ریاست مرکز اتمی را به عهده داشتند ، برای کسب تحصیلات و تخصص مربوط هستهیی با صلاحدید و پشتیبانی آقای دکتر حسابی به سوئد و فرانسه رفتند .
بنابراین وظایف اداره آزمایشگاه های اپتیک به شخص بی تجربه و ناواردی مثل من که تازه از پشت میز دانشکده برخاسته و پشت میز مسئول آزمایشگاه های اپتیک نشسته بود سپرده شد.
منظور از طرح این موضوع ، این مهم است که آقای دکتر حسابی با رفتن خانم خشکبارچی برای تحصیلات بالاتر در آن شرایط تنهایی و دشوار شدن اداره آزمایشگاه برای خودشان نه تنها هیچ گونه مخالفتی نداشتند و مانع ادامه تحصیل چنین بانویی نشدند که هیچ ، بلکه مشوق آنها نیز بودند.
دکتر حسابی در دانشگاه اسلو حتی بعدها در مقاطعی آزمایشگاه های اپتیک از خدمات ذی قیمت زنده یاد خانم منیره حمزه ، خانم صدیقه معینی ، خانم مهرانگیز طالب زاده (بانوانی که نزد استاد تحصیل کرده بودند) و آقای دکتر توسلی که او هم نزد ایشان کار میکرد برخوردار بوده است.
به هر روی موقع آمدن من به آزمایشگاههای اپتیک ، آقای دکتر حسابی به نوشتن کتاب دیدگانی فیزیکی مشغول بودند و موقع رفتن آقای دکتر اهرابی پیگیری این کارها به نیمه رسیده بود و ادامه کار به شخص بی تجربه یی مثل من سپرده شد .
در همین مواقع آقای پروفسور مارشال استاد اپتیک دانشگاه پاریس که از دوستان آقای دکتر حسابی بودند مانند بسیاری از اساتید دیگر تراز اول جهانی به دعوت استاد حسابی به ایران آمدند.
در به روز بودن آقای دکتر حسابی همین بس که مطالبی نظیر تمایز فاز و کاربردهای آن ، گراش نمایی و پالایش تصاویر که توسط پروفسور مارشال در دست مطالعه بود و در کنفرانسی ارائه شد ، در کتاب دیدگانی فیزیکی آورده شده بود و همین امر باعث تعجب و تقدیر این اساتید تراز اول قرار
گرفت و میگرفت.
عکس از سایت بنیاد دکتر حسابی
برای دیدن نمای بزرگتر و جزئیات ، اینجا را کلیک کنید. نکته شایسته تعمق دیگر آن که آقای دکتر حسابی همواره مشوق ادامه تحصیلات افرادی بودند که علیرغم دست تنها ماندنشان با این مهم کمال همکاری را داشتند. به ویژه در مورد بانوان دانشآموخته فیزیک کشور نزد استاد ، مانند خانم حمزه ، خانم صدیقه معینی ، خانم زهرا معینی ، خانم طالب زاده و یا آقای دکتر توسلی و اینجانب که همگی فوق لیسانس خود ( امروز کارشناسی ارشد ) را در خدمت آقای دکتر حسابی گذرانده ایم و ایشان هیچ وقت و در هیچ شرایطی با وجود دست تنها ماندن برای ادامه کار در آزمایشگاه اپتیک که همواره حساسیت زیادی نیز برای کارهای عملی دانشجویان داشتند مانع ادامه تحصیلات و پیشرفت کسی در جای دیگر نشده اند.
در امر پیش قدمی استاد حسابی در علوم نوین به ویژه فیزیک یادآور میشود که پس از کتاب دیدگانی فیزیکی ، ایشان کتاب نگره کاهنربایی و سپس کتاب حالت جامد را موقعی نوشتند که به تازگی در "جهان توسعهیافته" ، تدریس میشد.
موقع نوشتن کتاب حالت جامد هیچ اسمی از حالت جامد نه تنها در کشور ما بلکه در بسیاری از دانشگاههای جهان نبود چه برسد به این موضوع که به عنوان یک درس در علوم فیزیکی مطرح باشد . ولی آقای دکتر حسابی همواره با هزینه شخصی و سفارش و تهیه مجلات و کتابهای علمی به زبانهای آلمانی ، فرانسوی و انگلیسی و مطالعه آنها از علوم جدید باخبر بودند؛ که نمونه بارز آن تهیه کتاب فیزیک حالت جامد توسط استاد بود؛ یعنی مبحثی نوین در فیزیک که به درسهای ایشان در زمینه اپتیک هم ارتباطی نداشت؛ که البته دروس هستهیی و بسیاری دروس دیگر شامل همین توجه استاد میگردید.
پس از آن من برای مدت نزدیک به دو سال و باز به تشویق ایشان برای تحصیل در زمینه لیزر که می رفت تا موضوع روز شود در سال 1346 به انگلستان رفتم .
موقع مراجعت به ایران ملاحظه کردم که آقای دکتر حسابی کتاب دیدگانی کوانتیک را در دست نگارش دارند ، در حالی که آن موقع اسمی از لیزر و میزر حتی در همان کشوری که تحصیل و تحقیق میکردم در میان نبود .
خلاصه این که استاد دکتر حسابی همواره با پیشرفتهای علمی خارج هم قدم بوده اند و خلاء به وجود آمده را در علوم نوین و علم فیزیک کشورمان پرکرده اند.
ایشان در مورد آزمایش های اپتیک به همین اندازه حساس بودند و اغلب وسایل آزمایشگاهی نوین را وارد میکردند تا دانشجویان تنها با محفوظات آموخته نگردند بلکه علوم نوین را عملا بیاموزند.
عینک های دکتر حسابی که در موزه ایشان نگهداری می شود به همین واسطه ایشان به راه اندازی آزمایش های جدید علاقۀ وافری داشتند و اغلب بعد از این که دانشجویان و استادیارها و دانشیارهای ایشان پس از یک کار تمام وقت و تمام روز در آزمایشگاه کارشان تمام میشد و مثلا ساعت 5 بعدازظهر داشتیم از پله های دانشکده علوم پایین می رفتیم که برای استراحت به منزل برویم ایشان برای بهتر کردن آزمایش ها و راه اندازی آزمایش های جدید از پله ها بالا می آمدند!
به هر روی استاد دکتر حسابی از جمله افراد نادری بودند که در پیشرفت و به روز کردن سپهر علمی کشور خدمات بسیار ارزندهیی کردند و لازم است که قدر زحمات و مرارت هایی که این استاد بزرگوار و نوآور کشورمان در این زمینه کشیده اند ، محترم و محفوظ بماند و برماست که قدر بزرگان خود را پاس بداریم.
ولي من : هميشه به احترام بزرگان ؛ در BRT و مترو از صندلي خود بلند ميشم و اون رو تقديم ميكنم به بزرگان .
مترو هم نه، خزینه ی زیرینه
معمولی یعنی چی؟ کدوم یکی از اینکار را و شما انجام دادی؟ معمولی نسبت به چی؟؟؟؟؟؟
خدا عزت یزرگانمان را چه مرده چه زنده افزون کند.
خواهشا نظرمو بذار ,از ته دل نوشتم .
استاد انسان بزرگی در زمینه علمی در ایران و حتی دنیا بوده اما نه در حد انیشتین و این داستان های الکی
ممنون از نگارنده که حقایق خوبی رو نوشتند
با اینکه نظرمو تو بحث قبلی دکتر منصوری نمایش ندادید ولی به دکتر منصوری میگیم وقتی یکی حرفی بزنه برای اثبات یارد موضوع از دلیل استفاده میشه اکه چیزی در مورد مثال نقض شنیده باشید(رجوع به کتاب اول دبیرستان)متوجه میشید .اگه دلیدلی یاشواهدی دارید مبنی براد عایتان خوشحال میشیم ببینیم وبشنویم.زشته واسه شخص بزرگی مثل شما که در جواباش فقط بگه از کاج معلوم ؟حالا کی دیدیه؟ شما شنیدید؟(رجوع به گزارش قبلی)
متاسفم
چرا ما ايراني ها عادت داريم براي بزرگ تر نشان دادن خود ديگران را کوچک کنيم . ممنون از اين شاگرد قدرشناس استاد . روحش شاد
خوب است که حق بزرکانمان را که برای ما زحمت کشیدند ادا کنیم و امیدوارم که سایر بزرگان را نیز بیشتر بشناسیم که بتوانیم از این اساتید الگو بگیریم و برای خود و کشورمان مفید باشیم .
از آقاي مقبلي به واسطه روشنگري ايشان سپاسگزارم. نه بزرگ كردن بيش از حد كسي را بزرگ مي كند نه كوچك كردن بزرگان براي كسي شخصيت مي آورد. كاش خدمات ايشان به صورت مستند و مستدل منتشر شود تا هركس به خود جرات ندهد به ساحت بزرگان جسارت كند.
من در پاسخ به او گفتم راست می گویی . ولی هر موقع بدهی خود را به دو نفر (دکتر حسابی و دکتر چمران) دادم، می روم. ببین در دل آنها چی بود، که اگر حسابی نبود، معلوم نبود الان خیلی ها که الان تحصیلات عالیه دارند، در اثر تراخم کور شده بودند. ضمناً در دل چمران چه بود که این فارغ التحصیل ممتاز دانشگاه برکلی، که هر خانواده امریکایی آرزو دارد، فرزندش در این دانشگاه درس بخواند، از امریکا به ایران آمد، طاقت نیاورد به جنوب لبنان رفت و جنبش امل را تاسیس کرد. بعد از انقلاب وزیر دفاع شد، ولی باز طاقت نیاورد و آخر در تپه های دهلاویه شهید شد.
من و امثال من چه کاره ایم!
اما الان به تو عزیز! برادر و خواهر خب من، عرض می کنم. دفاع بد، از هر حمله ای بدتر است. مشکل اغراق گویی برخی است که موجب می شود، بقیه عظمت کار بزرگانی چون حسابی را انکار کنند. گفته دکتر مقبلی عزیز، نشانه این عرض بنده است. جناب آقای مهندس حسابی! شما را به خدا، بگذارید حسابی برای ما بماند. به قدر کافی برای شما پدری کرده است. ایشان باعث و بانی اغلب این اغراق ها هستند. دکتر حسابی همین که بنیانگذار دانشکده های فنی و علوم دانشگاه تهران است، در روزگاری که سواد در کشور 10درصد بوده، تکریمش بر ما ما واجب است. نیازی نیست که فلانی به ملاقاتش رفته باشد یا وی به ملاقات فلان دانشمند رفته باشد. شما را به خدا بس کنید.