یک پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره اختلافات رییس کردستان و نخستوزیر عراق گفت: مناقشه برکناری المالکی و یا وعدههای بارزانی برای تشکیل حکومت مستقل کردستان صرفا مصرف داخلی داشته و دارد.
عرفان قانعیفرد، پژوهشگر تاریخ معاصر در گفتوگو با ایسنا درباره آخرین وضعیت سلامتی جلال طالبانی اظهار کرد: الحمدلله وضع جسمانی جلال طالبانی خوب رو به بهبودی است.
وی گفت: نمابنده طالبانی اطلاع داده است که به طور چشمگیری بهبودی وی روشن است و هیچگونه تهدید یا خطری برای وی وجود ندارد و حتی به شیوهای کاملا عادی با اطرافیان و همسرش گفتوگو میکند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر اضافه کرد: اراده چریک پیر از بیماری قویتر است.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود رو به بهبود بودن حال طالبانی همچنان بر جانشینی وی تاکید میشود؟ گفت: بنا به گفته جناب عادل مراد از مقامهای ارشد اتحادیه میهنی و گفتههای پزشکان، ایشان برای مداوا باید استراحت کامل داشته باشند هر چند با روحیه فعال آقای طالبانی تا حدی این مساله غیرممکن مینماید، اما به هر حال از نظر پزشکی این امر به یک استلزام مبدل شده است.
قانعیفرد افزود: بین چهرههای سیاسی عراق موضوع جانشینی جلال طالبانی مطرح است و این مساله طبق توافقهای قبلی حق مسلم حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق است. فراموش نکنیم که حزب دموکرات کردستان عراق با تحویل گرفتن سه وزارتخانه کلیدی حاضر به رای موافق و اعلام رضایت به ریاست جمهوری طالبانی شد از این رو تکاپوی بیثمری در این زمینه خواهند داشت. گروههای سیاسی مختلف عراق در سال 2010 توافق کردند که پست ریاستجمهوری این کشور به اتحادیه میهنی کردستان عراق واگذار شود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر که از آثار وی میتوان به کتاب "پس از شصت سال (زندگی و خاطرات رسمی جلال طالبانی در 2 جلد) اشاره کرد در پاسخ به این پرسش که چرا کردها در سیاست امروز عراق مطرح شدهاند؟ تصریح کرد: کردهای عراق پس از 1991 با طرح جیمز بیکر و کمک آمریکا، اقلیم کردستان را شکل دادند که البته حمایتهای بیدریغ ایران هم در شکلگیری این موضوع بسیار موثر بود. کردهای عراق به ویژه حزب طالبانی هویت دیگری به سیاست کردها در منطقه دادند که نوعی پایگاه مهم برای کردها شکل گرفت.
وی ادامه داد: امروز هم تجربه 20 سال اخیر و آزمون و خطاهای گذشته در سیاستورزی، برای کردها موقعیتی مناسب را پدید آورده است. گرچه جنگ برادرکشی 1996 و اختلافاتی که یک حزب سنتی عشیرهای پدید آورد بعدها با دخالت آمریکا و ایران به عقد قرارداد صلح انجامید، اما ساختار دو ادارهای، دو نظام بودن، دو تفکر بودن و حتی دو رنگ بودن هنوز هم باقی است و شاید هزینه اول آن نزاع و از بین رفتن 11000 نفر بود که رسوایی تاریخی 31 اوت 1996 را به همراه داشت، اما به هر حال آن دوران طی شد و نسل جدید خواستههای تازهای را مطرح میکنند و سیاست کردها هم تغییراتی گسترده داشته است.
قانعیفرد با اشاره به تجربه حضور کردها در ریاستجمهوری عراق اظهار کرد: در سال 2005 وقتی که مام جلال به ریاستجمهوری عراق رسید به نوعی کردها دستمزد خود را در سیاست منطقه دریافت کردند و برای نخستین بار بود که در سطح جهانی، هویت سیاسی کردها به رسمیت شناخته میشد. از سال 1324 که شادروان قاضی محمد، سعی در به رسمیت شناخته شدن هویت کردی داشت تا به امروز سیاست ورزی کردها، در چارچوب تمامیت ارضی کشور دوران پر نشیب و فرازی را طی کرده است. گرچه در آن ایام قاضی محمد تکیه بر وعده خارجی داشت و قمار سیاست را باخت، چون نیروی خارجی برای وی مزاحمی بومی ساخته و پرداخته کرد. او بعدها به استقبال ارتش ایران رفت و به قوامالسلطنه وعده همکاری داد و ابدا خود را تجزیهطلب نمیدانست.
این نویسنده با بیان اینکه امروز کردها در کشورهای دارای مناطق کردنشین با مشارکت سیاسی در قدرت مرکزی کشور خود میتوانند نقشآفرینی کنند و نمونه موفق قضیه هم همین عراق است که در سال 1384 به ثمر نشست افزود: در 60 سال اخیر شاید تنها نمونه موفق و قابل اتکا برای حیات دوباره هویت سیاسی کردها همین ریاستجمهوری عراق و حضور جلال طالبانی در این عرصه بود.
وی با اشاره به شخصیت فردی و سیاسی طالبانی تصریح کرد که او به تمامیت ارضی کشور باوری تمام و کمال دارد و به جای داشتن تفکری سنتی قبیلهای در عرصه ملی عراق شاخص بود و در میان عربها چه شیعه، چه سنی میبینیم که دستاوردهای غیرقابل انکاری در تعامل سیاسی داشته است. این موضوع نشانه آن است که کردها هم میتوانند در سیاست کشور خود نقش مهمی را ایفا کنند.
قانعیفرد با اشاره به تاکید طالبانی بر تعامل با ایران در سالهای گذشته خاطرنشان کرد؟ ایران واقعیت منطقه است و نمیتوان با کشوری که بیشترین مرز خاکی و آمیختگی فرهنگی را با ما دارد، تعامل نداشت. علاقه وافر طالبانی به ایران و ایرانی، بر همگان آشکار است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر درباره برخی ابهامات تاریخی مبنی بر اینکه طالبانی با ساواک ایران مرتبط بوده است؟ گفت: در ساواک ایران در سالهای 1337 تا 1340 (یعنی از دوران کودتای عبدالکریم قاسم تا آغاز حرکت مسلحانه کردها)، نگاه به طالبانی این بود که گروه روشنفکران دارای عقیده و اندیشه مثل طالبانی و ابراهیم احمد در آینده کردستان نقش مهمی را ایفا خواهند کرد، اما از نظر تعامل، شاه ایران تمایلی به این گروه نداشت و روشنفکران کرد را مزاحم میدید. مجتبی پاشایی نقل میکند که" ژنرال پاکروان عقیدهاش بر این بود که این تفکر دوستدار ایران و ایرانی که توسط طالبانی و ابراهیم احمد مطرح میشود بسیار حائز اهمیت است و ریشه افکار تجزیهطلبی در منطقه کردستان را میخشکاند.
وی اضافه کرد: از سال 1324 به بعد حکومت مرکزی ایران قضیه کردها را تمام شده میدانست و پروندهاش در رکن 2 ارتش ایران بایگانی شده بود. در ماجرای حمایت ساواک از حرکت مسلحانه کردها در سالهای 1340 تا 1354 کمترین تاثیری در جنب و جوش کردهای ایران دیده نمیشود. در سال 1355 که دیگر حرکت کردها بنا به قرارداد الجزایر در 1975 متوقف شد و حزب سنتی فرو پاشید و رهبر ماجرا هم به کرج پناهنده شد، میبینیم که دوباره موضوع کردهای عراق مطرح میشود.
قانعیفرد گفت: در مصاحبههای طالبانی در سالهای 1976 تا 1980 میبینیم که اقدام شاه و ساواک در حرکت 14 ساله را حرکتی ارتجاعی و کهنهپرستانه میداند و استبداد و خودکامگی و فرد محوری در تاریخ را به استهزا میگیرد که این نشانه داشتن اندیشه و روحیه باور به آزادی و دمکراسی است.
وی درباره جانشینان احتمالی جلال طالبانی خاطرنشان کرد: در دوران اداره اقلیم کردستان، یکی از استعدادها که جلال طالبانی بر روی آن سرمایهگذاری عاطفی و فکری داشت، برهم صالح است. یکی از استعدادهای جوان و عملگرا و میانهرو که میتوان وی را شاگرد مکتب طالبانی نامید. او نماینده حزب در آمریکا بود.
این پژوهشگر با بیان اینکه برهم صالح به گمان من بهترین گزینه است که در سطح ملی عراق و با باور و عقیده به چهارچوب نظام این کشور و حفظ تمامیت ارضی میتواند تاکتیکها و استراتژی موفقی را در این کشور داشته باشد افزود: هرچند کُرسی ریاست جمهوری در عراق در ابتدا صوری بود، اما حضور طالبانی شان و درجهای فراتر به این جایگاه داد و اعطای پست ریاستجمهوری به کردها بر اساس توافق جمعی بوده است. پست ریاستجمهوری سهم کردها است و در درون ائتلاف کردها هم توافق شده که این پست سهم اتحادیه میهنی باشد و از این سهم هرگز صرفنظر نخواهد کرد.
وی گفت: طالبانی بارها به خاطر حفظ اتحاد کردها برای رقیبان، بسیار نزول کرد و چشم رضا و مرحمت بر عفو بسیاری مسائل داشت، اما نمیتوان از تصدی پست ریاستجمهوری غفلت کرد.
قانعیفرد افزود: در میان چهرههای اطراف طالبانی دو گزینه مورد توجه هستند، یکی نوشیروان مصطفی امین و دیگری برهم صالح. اما چون نوشیروان گرفتار حزب تغییر است و از طالبانی فاصله گرفته است، برهم صالح گزینه مطرح است.
وی گفت: ریاستجمهوری یک کشور را عهدهدار شدن اقتضائات خاص خود را میطلبد؛ تفکری ملی داشتن، رفتاری فراتر از حزب و عشیره داشتن، عاقلانه و حکیمانه و سنجیده رفتار کردن و سخن گفتن و باور به تمامیت ارضی کشور داشتن. نه اینکه برای عوامفریبی یا برای فشار علیه شیعه و سنی، 10 روز یک بار گفت، من میخواهم کشور مستقل کرد تشکیل دهم! علاوه بر این اشتهار نداشتن به فساد مالی و یا سابقه سوء در تاریخ فعالیت نداشتن هم مهم است. که خوشبختانه چتر حمایتی مام جلال، برهم صالح را از این گزندها به دور داشته است.
وی اضافه کرد: برهم صالح یا حزب وی هیچ قرارداد امنیتی با کشورهای دیگر نداشته است و پایگاه جاسوسی تشکیل نداده و کشورهای پیرامون کردستان را تحریک نکرده است بلکه همواره نگاهی عقلانی و مثبت به داشتن تعامل با کشورهای پیرامون داشته است. حضور برهم صالح در کرسی ریاستجمهوری عراق میتواند عراق را از بسیاری گزندها دور نگه دارد و حتی در رشد و اعتلای سیاست و فرهنگ کردستان هم نقشآفرینی کند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر درباره هیرو ابراهیم احمد نیز با بیان اینکه دیگر دوران شورای سلطنتی قدیم نیست که به جای پادشاه، همسر وی نقشآفرینی کند اظهار کرد: هیرو دختر نویسنده مشهور کرد، ابراهیم احمد است که به راستی انسانی حاذق و لایق بود و در تفکر ادبی و اندیشه سیاسی کردها، چهرهای تاثیرگذار، اما با تمام احترامی که برای وی قائل هستم آن تعامل سازنده، قدرت مانور سیاسی، سعه صدر و استراتژی و انعطافی که در کسی مانند برهم وجود دارد هرگز در اندیشه خانم هیرو نمیتواند باشد.
وی درباره بارزانی گفت: بارزانی در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان تکاپو دارد و کاملا به سیاستهای ترکیه نزدیک شده است و همواره با جمهوری اسلامی ایران سیاستی دوگانه و غیرقابل اعتماد را در پیش داشته است. در مساله سوریه، بر خلاف سیاست طالبانی و ایران، قدم برداشته است و به طور علنی مقامهای امنیتی نظامی اسراییل به اربیل آمد و شد دارند.
او ادامه داد: از سال 1968 رابطه اسراییل با بارزانی ها با کمک ساواک ایران به وجود آمد و با بعث عراق و ساواک ایران هم رابطه داشت که تا سال 2003 رابطهاش با استخابارات بعث باقی بود و پس از فروپاشی صدام حسین هم اکثر مقامات بعث در نزد بارزانی مستقر شدند.
قانعیفرد عامل ضمانت اجرایی بقای بارزانی را سه نکته جنگ رسانهای، قرادادهای امنیتی و تجارت اقتصادی دانست و گفت: حزب وی اگر اکنون باقی است صرفا به خاطر این سه عامل است.
وی تصریح کرد: به دست گرفتن پست ریاستجمهوری به دست بارزانی، بسیاری از مشکلات و خطرها را برای عراق به بار خواهد آورد چرا که او اندیشه و تفکر آزادیخواهی و سیاست عقلانی جلال طالبانی را ندارد. او نگاهی قبیلهای به ماجرا دارد. نامه وی به کاندالیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا برای موافقت نکردن با ریاستجمهوری طالبانی موجود است و عاقبت طالبانی سه وزارت خانه کلیدی را در اختیار حزب وی گذاشت تا او راضی شود اما حزب وی نه در اداره کردستان موفق عمل کرد و نه در سه وزارت خانه. بنابراین انتخاب بارزانی به عنوان جانشین طالبانی هرگز رخ نخواهد داد.
این پژوهشگر با اشاره به دعوای بارزانی با نوری المالکی و تحولات اخیر در عراق گفت: این بحثها و جدلها صرفا احساس خطر برای منافع اقتصادیاش است. حفظ تمامیت ارضی عراق برای ما در درجه اول اهمیت بوده است. اما بارزانی همواره سعی کرده با حفظ اختلاف با مالکی، کفه منطقه کردستان را سنگین کرده و این منطقه را به کانون و مرکز عراق تبدیل کند. اما این سیاست عقلانی نیست. مناقشه برکناری مالکی یا وعدههای وی برای تشکیل حکومت مستقل کردستان صرفا مصرف داخلی داشته و دارد.
وی ادامه داد: در شرایط فعلی معتقدم که بارزانی دچار استیصال شده و دیگر هیچ دوستی در عراق ندارد. البته مجموعهای از عوامل داخلی و بینالمللی در تحریک بارزانی نقش ایفا میکنند. چه بسا اگر حزب طالبانی و خود شخص طالبانی نمیبود در حال حاضر شاهد یک تقابل مسلحانه بودیم.
قانعیفرد تاکید کرد: نوری المالکی هم اعتمادی به بارزانی ندارد و حتی معتقد است که چون بارزانی، باوری به حل و فصل و توافق صلحآمیز ندارد، بنابراین بیشتر بقایش در ایجاد بحران و جنجال با دولت مرکزی عراق است. بارزانی با پناه دادن به «طارق الهاشمی»، معاون رییسجمهور پیشین عراق که متهم به ترور و محکوم به اعدام است، از قانون اساسی و «همه قوانین عراق» تخطی کرد و در اینباره هم طالبانی و حزبش را هم با مشکلات عدیدهای روبرو کرد. بارزانی از هیچ تلاشی برای تضعیف جایگاه دولت مرکزی عراق از طریق انجام سفرهای بینالمللی و قطبی شدن و حتی رادیکال شدن شدید فضای سیاسی در عراق رویگردان نیست.
وی به پناه دادن به شورشیان سوری، تلاش برای اختلال در هرگونه معامله تسلیحاتی دولت عراق، جلب حمایت تسلیحاتی در جهت تقویت شبهنظامیان خود و غیره اشاره کرد و گفت: بارزانی میخواهد در جهت ضعیف ارتش مرکزی عراق گام بردارد. بارزانی مرتب در رسانههای کردی و عربی محلی مدعی است که المالکی ضد کرد است در حالی که المالکی کمترین مشکلی با کردها ندارد.