عصر ایران؛ سعید شمس - هفدهمین روز از فصل زمستان، یعنی اینکه باید خود را آماده "سوز"ی کنیم ناشی از سرما، "سرما"یی که وقتی سرمای زمستانی خوانده می شود همه را وادار به واکنش نشان می دهد.
17 دی همچنین سوز دیگری برای ایرانیان ارمغان دارد. سوز فراق مردی که تختی نام دارد و جهان پهلوانش می خوانند. غلامرضای مردم ایران در روزی که شاید خیابان های تهران میزبانی برف را به عهده داشتند، برای همیشه خاموش شد و عجبا که هنوز هم هیچ کس نمی داند ستاره کشور چطور و چرا به خاموشی گرایید. هم نمی دانیم چطور ترک دنیا را بر ماندن در دنیا ترجیح داد و هم اینکه نمی دانیم چطور اجر و قربش را به جای آوریم.
آیا دور هم نشستن و ژشست قدردادن تختی بودن کافی است تا ورزش ما تختی وار به حرکت خود ادامه بدهد؟ آیا تختی از عزاداران ثابت همه 17 دی های این سال ها رضایت دارد و آنها را شاگردان خوبی برای کلاس اخلاق خود می داند؟ ای کاش متوجه این می شدیم که تختی با مراسم گرفتن ها خوشحال نمی شود.
رضایت تختی تکیه زدن بر اخلاق و منطق است که این روزها متاسفانه کمتر نشانه ای از آن در ورزش ایران مشاهده می شود!!!