فارس- در پی نامه هفت چهره اصلاح طلب به عسکراولادی ، وی طی نامه ای سرگشاده جواب نامه را داد. متن نامه بدین شرح است:
جناب آقای الیاس حضرتی
مدیر مسئول محترم روزنامه اعتماد
السلام علیکم جمعی از دوستان اصلاح طلب که نام شما هم در بین آنهاست طی نامه ای از مواضع اینجانب درخصوص بازخوانی فتنه 88 تشکر کردند و باب گفتوگویی را بازکردند من به شما برادر عزیز و فرد فرد برادران مذکور سلام ویژه دارم می خواستم به این بهانه و مطالب خوب و دلسوزانهای که در مکتوب شماست به عنوان یک برادر کوچک مطالبی را مشفقانه عرض کنم:
1- نوشتهاید: «شرایط گفتگو خاصه گفتگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است» و آنرا بدترین اتفاق سالهای اخیر دانستهاید این حرف درستی است؛ ما در هیچ حالتی نباید باب گفتگو را بسته بدانیم. بنده در دوران دولت اصلاحات باب گفتگویی را با ارگان دولت و نیز با دبیر کل محترم حزب حاکم باز کردم امّا متاسفانه آن باب را بستند. کار بجایی رسید که در انتخابات سال 88 باب اردوکشی خیابانی و زنده باد و مرده باد باز شد. این باب را گشوده و مفتوح باید بدانیم و براساس خردجمعی مردم سالاری دینی را نهادینه کنیم.
2- سخنی از استبداد سیاسی و خودکامگی و خطر آن در نهضت ملی صد ساله اخیر به میان آوردید و اضافه کردید؛ باید فرهنگ مردم سالاری و اخلاق انسانی و تعامل حزبی را نهادینه کنیم. این هم سخن حقی است ما از وقتی که از مبانی نظام و امام فاصله گرفتیم گرفتار دیو استبداد و خودکامگی شدیم. امام(ره) فرمودند؛ «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا گرفتار استبداد نشوید» ما این آموزه الهی را رها کردیم و در فتنه سال 88 برخی از دوستان بجای پشتیبانی از ولایت فقیه تابع گام به گام آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند که بزرگترین تبهکاری سیاسی در کشور رقم خورد.
با اینکه در قرآن کریم با صراحت آمده است ولاتتبعوا خطوات الشیطان. هرچه مشفقانه رهبری مظلوم انقلاب فرمودند از شیطان بزرگ و استکبار جهانی فاصله بگیرید برخی از برادران ما گوش نکردند هرچه رهبری معظم انقلاب نصیحت فرمودند برای حل مناقشات، عدالت، انصاف و قانون را مدنظر بگیرید گوش شنوایی نبود کار بجایی رسید که اکنون ما میبینیم دوستان خوبی را از دست دادیم؛ بنده این باب را بسته میبینم ما دوباره میتوانیم برادرانه همدیگر را در آغوش بگیریم و بر دشمن اسلام و انقلاب و کشور لعن و نفرین بفرستیم و باز هم رحماء بینهم باشیم.
3- از خطر اغیار در انحراف از مسیر اسلام و انقلاب یاد کردید و نوشتید:«ساکتین انقلاب چنان بر طبل خشونت، افراط و تندروی و ظاهر فریبی کوبیده اند که انقلابیون واقعی را از همراهی با انقلاب باز داشتند» و در همین نوشته از تدبیر رهبری معظم انقلاب یاد کردید که معظم له اجازه نخواهند داد چنین اتفاقی بیفتد؛ صمیمانه عرض میکنم انقلابیون نباید صحنه را خالی کنند و اسیر تندرویها شوند؛ شما باید از تدبیر رهبری در حفظ نیروهای انقلاب استقبال میکردید.
ای کاش این اتفاق می افتاد و برخی انقلابیون اسیر فتنه کسانی نمی شدند که میخواستند آنها را از صحنه سیاسی کشور حذف کنند. بنده سئوالم این است دست اخلاص، مودت و صداقت رهبری را چرا اعتنای لازم نکردید و رهبری را در این وادی یاری نکردید. رهبری حتّی حضور یک سرباز را در خیمه انقلاب غنیمت میداند اما متأسفانه وقتی بخشی فوج فوج از این خیمه خارج شدند و اکنون که عزم بازگشت دارند نمی خواهند با اعلام آن دوستداران انقلاب را خوشحال کنند ولی اکنون صراحت لهجه و بیان و قلم ضرورت دارد لذا برادرانه توصیه می کنم رهبری معظم انقلاب را فصل الخطاب و قائمه این نظام بدانیم و برای پیشرفت و توسعه کشور همکاری نمائیم و مطمئن باشیم وحدت و اقتدار ملی ایران اسلامی تقویت خواهد شد.
4- از رویکرد خردگرایی، انصاف، میانه روی و اعتدال سخن گفتید و آنرا گوهر گمشده جامعه امروز ما دانستید. از میانداری اهل افراط بی ریشه و بی تعهد به منافع ملی حرف به میان آوردید. باید بگویم جانا سخن از دل همه ما میگوئید! حرف ما این است که چرا در سال 88 نتایج انتخابات و رأی مردم پذیرفته نشد و بر آن مهر «تقلب»زده شد. چرا به دهها هزار نفر از برگزارکنندگان انتخابات که همه ساله امین مردم بوده و هستند و در اجرا و نظارت، انتخابات را کنترل کرده و میکنند تهمت عدم امانت داری زده شد.
چرا اجازه داده شد دشمن در صفوف متحد ملت رخنه کند و برادری و وحدت ملت را تبدیل به دشمنی و کینه توزی و انتقام جویی کند. اینها گلههای ما است. اما با همه این بی مهریها بنده می گویم جلوی ضرر را از هر کجا بگیریم منفعت است. برگردیم به دامن پر مهر ولایت. برگردیم به مسیر واقعی ملت هیچکدام ضرر نمی کنیم.
به عقیده من باید بین جریان فتنه و جریان اصلاحات یک مرز گذاشت و این دو را از همه جدا کرد. جریان اصلاحات یک جریان مشروع در انقلاب است و باید دامن خود را از فتنه پاک نگه دارد. باید همه ملت در یک رقابت سالم و اخلاقی بتوانند به نامزد مورد علاقه خود رای دهند نتیجه هرچه بود بپذیریم ولو برخلاف رای ما باشد. رای اکثریت ملاک است نه رای ما و شما. هرچه بود با جان و دل بپذیریم.
5- گفتید؛«باید پاسخگوی تندرویها و ندانم کاریهایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند» این حرف درستی است و ما را یک گام به جلو میبرد. البته ما هم معتقد نیستیم مقام عصمت داریم و هر آنجه در مقابله با فتنه کردیم درست بوده است؛ ممکن است خطاها و اشتباهاتی هم صورت گرفته باشد باید از آن با صراحت تبرّی جست اما در مسیر اصلاحی ملت که در مقابله فتنه آمریکا و اذنابش ایستادند نباید تشکیک کرد مردم جلوتر از نخبگان دست آمریکا را خوانده بودند و مردانه از رهبری و نظام دفاع کردند و باید ما و شما از این آگاهی و بصیرت مردم خدا را شاکر باشیم.
6- در نامه یا بیانیه خود بنده ناچیز را مورد تفقّد و تقدیر قرار دادید از لطف شما ممنون هستم. بنده در سنی میباشم که باید توشه خود را برای سرای باقی برگیرم . ما و شما بزودی به ملاقات خدا خواهیم رفت. همانطور که این دنیا در محضر خدا هستیم آن دنیا در حضور حق باید پاسخگوی اعمال و گفتار و تقریر خود باشیم.
شما در نامه خود از پایبندی به امام(ره) سخن گفتید همین میتواند بین ما و شما الفت بیشتر ایجاد کند. امام فرمودند؛ حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ فردا که در محضر خدا میخواهیم پاسخگو باشیم باید دید چه کارنامهای برای صیانت از نظام داریم. اگر دست ما پر باشد با امام(ره) و پشت سر او در صحرای محشر حاضر خواهیم شد. اگر دست ما خالی باشد معلوم نیست همراه با چه کسی با خداوند ملاقات خواهیم کرد. برای خودم و شما آرزوی عاقبت به خیری دارم. الّلهم اجعل عواقب امورنا خیراً.