۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۲۶۴۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۶ - ۳۰-۱۰-۱۳۹۱
کد ۲۵۲۶۴۷
انتشار: ۰۹:۱۶ - ۳۰-۱۰-۱۳۹۱

تأملی در نظرات متناقض اصولگرایان در قبال "سران فتنه"

چنانکه عسگراولادی و خاتمی، هر دو، در سخنان اخیر خود به دو هراس متفاوت اشاره کرده بودند. عسگراولادی به هراس از حاضر شدنش در پیشگاه خداوند اشاره کرده بود و احمد خاتمی به هراس از بدهکار شدن مردم انقلابی به "سران فتنه".
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در چند روز گذشته، چهره های برجسته جناح اصولگرا سخنان متعارضی درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی، تحویل افکار عمومی داده اند. حبیب الله عسگراولادی صراحتاً گفت که موسوی و کروبی را "سران فتنه" و "مجرم" نمی داند. مرتضی نبوی هم نه به تندی عسگراولادی، بلکه به شکلی ملایم از موضع رسمی اصولگرایان در قبال موسوی و مهدی کروبی فاصله گرفت. اما احمد خاتمی در نماز جمعه دیروز، بی آنکه از موسوی و کروبی نام ببرد، عنوان "سران فتنه" را شایسته آنها دانست.

این پیام های متعارض جناح اصولگرا را دست کم به دو شکل می توان تحلیل کرد. نخست اینکه بگوییم موضع عسگراولادی نظر شخصی او بوده و سخنان احمد خاتمی، چونکه از تریبون نماز جمعه بیان شده، موضع نظام در قبال موسوی و کروبی است.
دوم اینکه بگوییم بین عسگراولادی و احمد خاتمی تقسیم وظایف صورت گرفته است.

به عبارت دیگر، عسگراولادی سخنان نرم می گوید تا زمینه لازم برای افزایش مشارکت سیاسی در انتخابات آتی ایجاد شود و مهم تر از آن ، راه برای تغییر موضع اصلاح طلبان برجسته در قبال تنش های سیاسی سال 88 و تصریح آنها به صحت انتخابات ریاست جمهوری فراهم شود.

اما از آنجایی که سیگنال ارسال شده از سوی حبیب الله عسگراولادی به اردوگاه اصلاح طلبان با واکنش درخوری مواجه نشده است، احمد خاتمی با بیان سخنان تند و تیز علیه موسوی و کروبی، شبهه عقب نشینی و یا میل به عقب نشینی حکومت در قبال "سران فتنه" را از افکار عمومی می زداید. مطابق این تحلیل دوم، سخنان متعارض عسگراولادی و احمد خاتمی، دو پلان متفاوت از یک پروژه واحد هستند.

در نگاه نخست، شاید به نظر برسد که احتمال صحت تحلیل دوم، چندان بالا نیست؛ چرا که اصولگرایان ابزار قدرت را در اختیار دارند و چون در مقابل رقیب در موضع ضعف نیستند، نیاز به اجرای چنین بازی پیچیده ای ندارند. اما اگر به یاد آوریم که احمد خاتمی پس از حوادث عاشورای 1388، در نماز جمعه تهران، موسوی و کروبی را "برادران معترض و غیربرانداز" خواند، شاید تحلیل دوم چندان هم غریب و نادرست ننماید.

احمد خاتمی در اولین نماز جمعه بهمن ماه 1388 درباره موسوی و کروبی چنین گفت: " در این میان کسانی هستند که می‌گویند ما با نظام، اما معترض و منتقد هستیم. به هر ترتیب قانون اساسی ما اعتراض را پذیرفته و اصلا اعتراض حق هر شهروندی است و ما هیچ‌گاه معترضین را برانداز نخوانده‌ایم و اگر این افراد در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند آن‌ها را برانداز نمی‌نامیم … ما به برادرانی که خود را معترض می‌نامند می‌گوییم تا کی و چگونه می‌خواهید به اعتراضات‌تان ادامه دهید. شما می‌خواهید همچنان بیانیه‌های ساختارشکن که بوی عبور از قانون اساسی دارد ادامه دهید و همچنان بسترساز کسانی شوید که سعی دارند هر موقعیت وحدت‌آفرین را به تفرقه تبدیل کنند؟"

بنابراین حتی اگر سخنان اخیر عسگراولادی را هم کنار بگذاریم، در سخنان خود حجه الاسلام و المسلیمن احمد خاتمی نیز، موضع گیری های متعارضی در قبال موسوی و کروبی به چشم می خورد. بدین معنا که آنها گاه "سران فتنه" و گاه "برادران معترض" قلمداد شده اند. کمااینکه در سخنان عسگراولادی نیز چنین تعارض هایی وجود داشته است. کافی است نامه انتقادی مهدی کروبی به عسگراولادی در همان سال 88 را به خاط بیاوریم؛ نامه ای که در آن از عسگراولادی بابت انتقاداتش از رهبران معترض پس از انتخابات سال 88، انتقاد شده بود.

اگر این تعارض ها را در کنار هم بگذاریم، شاید بتوانیم به تحلیل سومی برسیم و آن اینکه، اصولگرایان به درستی نمی دانند در قبال "سران فتنه" چه موضعی باید اتخاذ کنند. به بیان دیگر، مواضع آنها در قبال موسوی و کروبی، و حتی خاتمی و هاشمی، جنبه استراتژیک ندارد.

به نظر می رسد که "نرمش و نکوهش"ی که به تناوب در سخنان اصولگرایان در قبال چهره های سیاسی مذکور ظاهر می شود، مبتنی بر حدس ها و امیدهای اصولگرایان است. یعنی پاره ای از تحلیل های مبتنی بر حدس و گمان های خوش بینانه، و نیز امیدهای اصولگرایان به کوتاه آمدن رقیب، گاه موجب نرمش کلام آنها در قبال رقیب می شود. از دیگر سو نیز، حدس و گمان های بدبینانه، و نیز ناامید شدن اصولگرایان از کوتاه آمدن طرف مقابل، به نکوهش چهره های مذکور در ادبیات سیاسی اصولگرایان می انجامد.

بنابراین پربیراه نیست اگر بگوییم سخنان متعارض عسگراولادی و احمد خاتمی در قبال "معترضان محصور"، بیش از آنکه مبنای استراتژیک داشته باشد، مبنای سایکولوژیک (و حداکثر جنبه تاکتیکی) دارد. چنانکه عسگراولادی و خاتمی، هر دو، در سخنان اخیر خود به دو هراس متفاوت اشاره کرده بودند. عسگراولادی به هراس از حاضر شدنش در پیشگاه خداوند اشاره کرده بود و احمد خاتمی به هراس از بدهکار شدن مردم انقلابی به "سران فتنه".

البته ظاهراً چهره های برجسته اصلاح طلب، به همان تحلیل اول معتقدند. یعنی آنها موضع عسگراولادی را شخصی و موضع احمد خاتمی را موضع نظام می دانند. چنانکه محمد خاتمی هم اخیراً گفت که نشانه روشن و امیدوارکننده ای برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی نمی بیند.

با این حال هنوز بیش از چهار ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و در ماه های آتی بهتر می توان درباره صحت و سقم تحلیل های سه گانه مذکور داوری کرد.
 
ارسال به دوستان