عصر ایران ؛ عماد مهرآیین - گویا در این عالم کتابهایی وجود دارند که به ناشرشان اعتبار میدهند؛ و علیالقاعده باید ناشرانی هم وجود داشته باشند که به برخی کتابهایی که منتشر میکنند اعتبار بدهند.
مثلاً اگر فلان ناشر بازاری بیاید و -اصلاً بتواند چنانکه باید- چند کتابی را از امثال کانت و شکسپیر و خاقانی و فروید منتشر کند، بالاخره برای خودش اعتباری کسب خواهد کرد؛ چراکه چاپ و نشر این نوع کتابها که به آنها "کلاسیک" میگویند گویا ضوابط خاصی دارد و دقت و وسواس و حوصلة زیادی میطلبد که قاعدتاً فقط ناشران خاصی از عهدة آن برمیآیند؛ بگذریم از اینکه شاید انتشار چنین کتابهایی برای ناشر چندان اقتصادی هم نباشد.
به همین دلیل، بسیاری از ناشران سراغ انتشار چنین آثاری نمیروند؛ که اگر هم بروند، نتیجة کار از همان اول معلوم است. نمونه چاپهای بازاری آثار کلاسیک خودمان را همه دیدهایم: مثنوی معنوی "بر اساس" تصحیح نیکلسون، دیوان حافظ "بر اساس" تصحیح غنی-قزوینی، شاهنامه "بر اساس" نسخه مسکو.
عیبی هم ندارد، خیلی هم خوب است و مخاطب غیرمتخصص را از شر توضیحات و تعلیقات ملالآور و شرح نسخهبدلهای مزاحم نجات میدهد.
حتی ممکن است خواننده متخصص هم یکی از همین چاپها را کنار دستش داشته باشد و در مواقعی که به چاپ معتبر دسترسی ندارد، به آن مراجعه کند. اما به شرطی که حداقلی از ضوابط نشر چنین آثاری در آن رعایت شده باشد، یعنی دیگر غلط املایی و سقطات و اضافات و جدانویسی و تنگهمنویسی بیجا و شَکل و اعرابگذاری نادرست نداشته باشد و طابق النعل بالنعل از متن اصلی معتبر نسخهبرداری شده باشد.
از طرف دیگر، اگر ناشر معتبری بیاید و کتاب کسی را منتشر کند که اسم و رسمی ندارد، در این وضعیت، این ناشر است که به اثری که منتشر کرده، و همچنین به صاحب آن اثر، اعتبار میبخشد.
پس گویا میتوان چنین نتیجه گرفت که انتشار کتابهای کلاسیک، علیالقاعده، ناشر معتبری میخواهد که بتواند از عهدة ضوابط انتشارشان برآید.
اما درست همینجا مشکل درست میشود. چرا؟ چون ممکن است ناشر معتبر محترمی بیاید و، قاعدتاً ناخواسته و به دلیل سهل گرفتن کار، اثری کلاسیک را بیتوجه به ابتداییترین ضوابط نشر چنین آثاری منتشر کند.
ماجرای نشر محترم هرمس و تاریخ بیهقی از همین دست است. من هم به نشر هرمس علاقهمندم، هم شیفته تاریخ بیهقیام. هرمس را دوست دارم و آن را ناشر معتبری میدانم و دلیل این ادعا را کیفیت استاندارد صوری و محتوایی بیشترِ آثاری میدانم که تاکنون منتشر کرده است.
به همین دلیل، وقتی هرمس تاریخ بیهقی را به این شکل و شمایل "قابل حمل" منتشر کرد، خوشحال شدم. اما وقتی مشغول خواندنش شدم، متوجه شدم که اغلاطی در آن راه یافتهاند که میشد آنها را با یک نمونهخوانی "دقیق"، که قطعاً از ضوابط چاپ کتابهای کلاسیک به شمار میآید، رفع کرد.
هرمس ، تاریخ بیهقی را با تصحیح مرحوم علیاکبر فیاض منتشر کرده است و بهحق باید گفت معتبرترین متنی که از تاریخ بیهقی در دست داریم همین متن مصحَح مرحوم فیاض است.
به همین دلیل وقتی تاریخ بیهقی هرمس، چاپ اول، را میخواندم مواردی را که به نظرم نادرست بودند با متن مرحوم فیاض، چاپ دانشگاه فردوسی مشهد، مقابله کردم که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنم.
من این چند نکته را با نگاهی عیبجویانه به صفحات 23 تا 156تاریخ بیهقی نشر هرمس، چاپ اول سال 1387، استخراج کردهام. امیدوارم مسئولان محترم نشر هرمس در چاپهای بعد با مقابله و نمونهخوانی دقیق متن با نسخة مرحوم فیاض، نقایصی از این دست را اصلاح کنند:
صفحة 86، سطر 16، "کردهاید" نادرست است. صورت درست آن "کرده آید" است.
صفحة 87، سطر 3، "کردهاید" نادرست است. صورت درست آن "کرده آید" است.
صفحة 91، سطر 4 و 12، "دلمشغول" نادرست است. صورت درست آن "دل مشغول" است.
صفحة 93، ابتدای صفحه بعد از بیت دوم یک بیت افتاده است که چنین است:
آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند
بُد کسی نیز که با دزد همی یکسره شد
صفحة 104، سطر 20، "را" اضافه است.
صفحة 106، سطر 5، "رسید" نادرست است. صورت درست آن "بازرسید" است.
صفحة 118، سطر 22، "مِلکِ عجم" نادرست است. صورت درست آن "مَلِکِ عجم" است.
صفحة 121، سطر 15، "سِبکتگین" نادرست است. صورت درست آن "سَبکتگین" است.
صفحة 125، سطر 6، "رادریابد" نادرست است. صورت درست آن "را دریابد" است.
صفحة 129، سطر 5، "راخلاف" نادرست است. صورت درست آن "را خلاف" است.
صفحة 132، سطر 11، "ا یشان" نادرست است. صورت درست آن "ایشان" است.
صفحة 132، سطر 22، "دروس" نادرست است. صورت درست آن "مدروس" است.
صفحة 138، سطر 5، "اینجاهاست" نادرست است. صورت درست آن "اینجایهاست" است.
صفحة 140، سطر 17، "مستظهِر" نادرست است. صورت درست آن "مستظهَر" است.
صفحة 140، سطر 21، "جنگ جایها" نادرست است. صورت درست آن "جنگجایها" است.
صفحة 145، سطر 5، "تا قصد ایشان نیاید" نادرست است. صورت صحیح آن "تا قصد ایشان کرده نیاید" است.
148، سطر 18، "راباید" نادرست است. صورت درست آن "را باید" است.
صفحة 154، سطر 13، "نمیتوان داشت" نادرست است. صورت درست آن "نمیتواند داشت" است.