مشروح این گفتوگو در ادامه از نظرتان میگذرد.
سوال: جناب دکتر ولایتی! فعالیتهای سیاسی شما پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و سوابق مبارزاتیتان در دوران ستمشاهی یکی از پرسشهایی است که کمتر بدان پرداخته شده است. متدینین میخواهند بدانند که شما پیش از انقلاب در جریان مبارزات چه فعالیتهایی داشتهاید؟
بنده از دوران دبیرستان یعنی در سنین 16، 17 سالگی وارد جریانات سیاسی ضد حکومت پهلوی شدم. زمانی که هنوز دانش آموز دبیرستان بودم به ساواک احضار شدم. بعدها آیتالله ریشهری که وزیر اطلاعات شدند به من گفتند که شما از سال 1341 تا 1357 در ساواک پرونده دارید. سال 1341، من 17 ساله بودم. من در یک خانواده متدین و سیاسی بزرگ شدم. مرحوم پدرم معلم قرآن بودند و با شهید شاهآبادی بسیار نزدیک بودند. این الفت طوری بود که زمانی که شهید شاهآبادی زندان بودند و یا در رستم آباد نبودند پدر ما با اینکه مکلا بودند به عنوان جانشین ایشان، امامت جماعت مسجد رستم آباد که الان معروف به مسجد شهید شاه آبادی است را بر عهده میگرفتند. در دوره دانشجویی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بنده یکی از پایهگذاران انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بودم که در آن انجمن افرادی نظیر شهید دکتر لواسانی، شهید دکتر فیاض بخش، آقای دکتر خادمی فرزند آیتالله خادمی اصفهان، آقای دکتر جزایری، مرحوم شهید لبافینژاد و... شرکت داشتند.در زمان انقلاب و بحبوحه راهپیماییها با ارتباطی که با جامعه روحانیت داشتیم چند بیمارستان مخفی برای مجروحین تظاهرات ایجاد کرده بودیم. یک فهرستی از جراحان، پزشکان، پرستاران و متصدیان آزمایشگاه تهیه کرده بودیم تا در صورت لزوم از آنها برای درمان کسانی که گلوله میخوردند و مجروح میشدند استفاده کنیم. در آن زمان بیمارستانهای دولتی دستور داشتند که مجروحان را به ساواک معرفی کنند. خاطرم هست حجتالاسلام والمسلمین شجونی یک آپارتمان کوچکی در تجریش داشتند که این ساختمان را در اختیار ما گذاشتند که دارو، وسایل پانسمان و جراحیهای کوچک را در آنجا انبار کرده بودیم.
سوال: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شما اولین گزینهای بودید که توسط مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور وقت بودند به عنوان گزینه نخست وزیری به مجلس معرفی شدید، اما مجلس با نخستوزیری شما موافقت نکرد و در نهایت به میرحسین موسوی رأی اعتماد داد. علت عدم اقبال به شما در آن دوره چه بود؟
بنده در مهر ماه سال 1360 به عنوان اولین نخست وزیر در دولت ایشان معرفی شدم اما به دلیل مخالفت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی رای نیاوردم. آن زمان هنوز شکافی بین سازمان مجاهدین رخ نداده بود لذا تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا آقای موسوی نخست وزیر شود.
سوال: جناب آقای دکتر! بر این اساس شما اولین رقیب اقای موسوی بودید و بارها اشاره کردید که سازمان مجاهدین با آن رویهای که در آن دوره در مجلس اتخاذ کرد اجازه نداد شما به عنوان اولین نخست وزیر مقام معظم رهبری از مجلس رای اعتماد بگیرید.علت این مخالفت جدی سازمان مجاهدین با شما و همراهی با میرحسین موسوی چه بود؟
یک قول و قرار اعلام نشدهای با هم داشتند که یک سری سمتهای کابینه به سازمان مجاهدین داده شود که همین هم شد.
سوال: فکر نمیکنید این رویه سازمان مجاهدین حاکی از نوعی تمامیت خواهی بود که بعدا در تمام دوران حیات سیاسی این جریان تا زمان انحلال قانونی آن قابل پیگیری است؟ حتی در فتنه 88 باز این تمامیت خواهی و به هم زدن قواعد منطقی بازی و توسل به قول و قرارهای غیر علنی و مخفی به چشم میخورد.
سال 64 هم در دوره دوم ریاست جمهوری مقام معظم رهبری به بنده پیشنهاد کردند که من را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کنند. اما باز عدهای خدمت امام(ره) رسیدند و گفتند که اگر آقای موسوی عوض شود وضع جبههها تغییر میکند.حضرت امام(ره) هم چون موضوع جنگ برایشان اولویت اول را داشت موافق نبودند. آیتالله خامنهای هم فقط بنا به تبعیت از امام(ره) موسوی را مجددا به مجلس معرفی کردند. در مجلس 99 نفر به آقای موسوی رأی ندادند که البته خیلی تحت فشار قرار گرفتند. در یک جلسهای که این نمایندگان بعد از انتخاب آقای موسوی با رئیس جمهور آیتالله خامنهای داشتند حضرت آقا در آن ملاقات فرمودند کسانی که به موسوی رای ندادند و مخالف هستند 99 نفر نبودند 100 نفر هستند که یکی از آنها من هستم.
سوال: به نظر شما میشود ریشههای فتنه 88 را در این روش و ممشای سیاسی آقای موسوی و جریاناتی مثل سازمان مجاهدین در دهه 60 جستجو کرد؟
البته سازمان مجاهدین بعدا دو دسته شدند. یک شاخهای که کاملا پایبند و ملتزم به ولایت فقیه بودند و هستند و همچنان مصدر فعالیتهای سیاسی مثبت در کشور هستند.اینها در تبعیت از آیتالله راستی به عنوان نماینده ولی فقیه در سازمان پایداری به خرج دادند.اما یک دستهنه! اینها با آیتالله راستی هماهنگ نبودند و اینها همان کسانی هستند که در تشکیل حزب مشارکت نقش اساسی داشتند.که حالا فعالیتهای ساختارشکنانه حزب مشارکت در مجلس ششم و در دولت هفتم و هشتم کاملاً روشن است.
سوال: برخی عنوان میکنند که آقای موسوی در دوره دوم نخستوزیری، مخالف تصدی وزارت خارجه توسط شما بودهاند.
این را صریحاً آقای موسوی به من ابراز نکرد اما خود ایشان میگفت هر وقت خدمت امام(ره) میرسم امام احوال شما را میپرسد یعنی ولایتی حالش چطور است. این بدین معناست که امام میخواستند ولایتی وزیر خارجه باشد. حتی ایشان به مجلس پیغام میدادند که ولایتی باید وزیر خارجه باشد. عین همین پیغام را مقام معظم رهبری در دو دوره به مجلس دادند. یعنی من در هر چهار دوره با دستور مستقیم رهبری از مجالس رأی اعتماد گرفتم.
سوال: علت اینکه ماجرای مک فارلین و آمدن آن آمریکایی به فرودگاه شکست خورد چه بود؟
من در جریان آمدن مک فارلین نبودم. اما ماجرای مک فارلین نشان داد که آمریکاییها صداقت ندارند و این تجربه ثابت کرد که اگر ما حساب نشده و فقط از روی باوری که داریم به قول و قرارهای آمریکاییها اعتماد کنیم بدون اینکه تضمینهای لازم را بگیریم، شکست خواهیم خورد.
سوال: حضرتعالی قریب به 16 سال وزیر خارجه کشور بودید چه در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری و چه در دوره آیتالله هاشمی رفسنجانی. طبیعتا کار کردن با دو رئیس جمهور آن هم با دو روحیه متفاوت تا حدودی وضعیت کاری برای یکی از کلیدی ترین وزارت خانههای کشور را متفاوت میکند.میزان سازگاری سیاسی و مدیریتی شما با کدام یک از این دو رئیس جمهور بیشتر بود؟
اساس سیاست خارجی در اختیار رهبری است چه در زمان حضرت امام(ره) و چه در دوره مقام معظم رهبری که این مستنبط از قانون اساسی است. در دولت اول هر آنچه که امام(ره) دستور میدادند ما عمل میکردیم. در مطالب اساسی و موارد دیگر حتما تلاش میکردم که هماهنگ با مقام معظم رهبری در مقام ریاست جمهوری باشم.شاید دیدگاه نخست وزیر با اقدامات ما در وزارت خارجه موافق نبود، ولی حضرت امام(ره) تصمیم گیری در خصوص موارد و مصادیق سیاست خارجی را غیر از اصول و امور اساسی در اختیار سران سه قوه گذاشته بودند و لذا من در بسیاری از جلسات سران قوا شرکت میکردم. تصمیمگیریهای مهم، مصوب سران سهقوه بود. مرحوم حاج احمد آقا هم در این جلسات شرکت داشتند و مراتب را به حضرت امام منتقل میکردند و اگر ایشان ملاحظه یا نقطه نظری داشتند به جلسه سران و همچنین وزارت خارجه ابلاغ میشد.
سوال: در زمان آیتالله هاشمی چطور؟
در این دوره روابط من با مقام معظم رهبری و آقای هاشمی روابط خوبی بود اما در مسائلی که مقام معظم رهبری تکیه و تاکید داشتند بنده همان را عمل میکردم.
سوال: این اتفاق رخ داده بود که اختلاف نظری هم بین مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی در خصوص سیاست خارجی پیش بیاید؟
بالاخره در بعضی از دیدگاهها لزوما نظرات بر هم منطبق نبود و موارد متفاوت وجود داشت ولی من روش روشنم این بود که دیدگاههای مقام معظم رهبری را در سیاست خارجی اجرا کنم.
سوال: جناب آقای دکتر! تعریف شما از گفتمان انقلاب چیست و آیا اساسا میتوان قائل به این مهم بود که انحراف از این گفتمان محتمل است؟
کم نبودند کسانی که منحرف شدند ولی اصل انقلاب که رهبری و مردم هستند به راه خودشان ادامه دادند. حالا بعضی از مجریان و برخی از مسئولان در طول این سالها بودند که توسط مردم انتخاب شدند و یا توسط مجلس رای اعتماد گرفتند اما بعداً از مسیر انحراف پیدا کردند. انقلاب مثل یک اقیانوس دائما در حال جوشش و خروش است و اشیاء زاید و ناهمگون را به ساحل پرتاب میکند. هیچ شی آلودهای اقیانوس انقلاب را آلوده نمیکند. این فقط بر پایه تئوری نیست بلکه نتیجه تجربیات 34 سالهای است که از انقلاب داریم.
سوال: به نظر شما ریزشها و انحرافات انقلاب بیشتر بوده یا رویشهای انقلاب؟
حتماً رویشها هم در داخل و هم در خارج. وقتی این همه جوان بسیجی در حرفههای مختلف در صحنه هستند و مردم ما بسیجی وار در کنار انقلاب هستند ولو اینکه سمت بالایی مثل استادی دانشگاه را داشته باشند و یا ردههای بالای حوزوی باشند، اینها لشگریان خدا و رویشهای پر طراوت انقلاب هستند و حضور همه صنوف مردم در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد که مردم انقلاب را متعلق به خودشان دانسته و خود را صاحب انقلاب میدانند ولو دلگیریهایی از برخی مسئولان و مجریان داشته باشند.انقلاب اسلامی مهمترین میراث فرهنگی اعتقادی تاریخ ایران است. این را بنده با آگاهی از تاریخ ایران عرض میکنم. ما در طول تاریخ ایران هیچ حادثه دیگری به عظمت این انقلاب نمیبینیم.
سوال: در وجوه خارجی، رویشهای انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیداری اسلامی و صدور تفکر انقلابی و اسلامی به کشورهای اسلامی هیچ خاستگاهی جز ایران ندارد.هنوز هم ایران مثل کوه در مقابل مخالفتها ایستاده است. در حالی که میبینیم در برخی از کشورهایی که تازه انقلاب شده در همان گامهای اول دچار مشکل هستند. ایران این گامهای اولیه را با سرعت و قدرت سپری کرده و حتی دفاع مقدس را با موفقیت به پایان رسانده است.
سوال: چشم انداز شما در قبال تحولات خاورمیانه و جهان اسلام در جریان بیداری اسلامی چگونه است؟
تحولات خاورمیانه و جهان اسلام برگشتناپذیر است.ممکن است کسانی که در کشورهای انقلابی روی کار آمدهاند ایدهآل انقلابیون نباشند ممکن است اشتباهاتی بکنند، این اجتناب ناپذیر است. ما در انقلاب اسلامی ایران هم اشتباهاتی در انتخاب افرادی مانند بنیصدر و بازرگان داشتیم.این انقلاب بسیار ریشهدار اسلامی که ریشه در تاریخ چند هزار ساله ایران و هزار و چهارصد ساله اسلام دارد، قدرتمندتر از آن است که در برابر مشکلات و روی کار آمدن افراد غیرمناسب برای مشاغل دولتی قدخم کند.
سوال: در خصوص بحث رابطه با آمریکا، آیا شرایطی که مد نظر مقام معظم رهبری است فراهم شده است؟ چون برخی تلاش میکنند بگویند بعد از مذاکرات آلماتی بسترها برای مذاکره با آمریکا مهیا شده است.
شرایطی که مورد نظر مقام معظم رهبری برای مذاکره است از سوی آمریکاییها فراهم نشده است. البته این شرایط غیرعادی و خارقالعادهای نیست بلکه در چارچوب حقوق حقه جمهوری اسلامی ایران است. آمریکاییها باید قبول کنند که دوره شاه گذشته و ایران یک کشور مستقل قدرتمند است. اگر حرفی دارند میتوانند در وضعیت احترام متقابل و در شرایط مساوی مطرح کنند و ثابت نمایند که سوء نیت ندارند و از اقداماتی که علیه ملت ایران از تاریخ 28مرداد تا به امروز و علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران انجام دادهاند، پشیمان هستند.
سوال: آیا عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی محدود به آمریکاست؟ یعنی حل مشکلات داخلی ما منوط به برقراری رابطه با آمریکاست؟
خیر! جمهوری اسلامی باید دوستان خودش را انتخاب کند. ظرفیتهای بسیاری برای ایران درباره برقراری رابطه با سایر کشورها وجود دارد که میتواند بخش مهمی از فشارهای ناشی از تحریمها را بکاهد.
سوال: آقای دکتر! به عنوان آخرین سوال اینکه حضرتعالی این روزها در مظان کاندیداتوری برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هستید، یکی از نگرانیهای متدینین در خصوص شما این است که نکند اتفاقی که در سال 1384 رخ داد و شما به نفع آقای هاشمی کنار رفتید مجددا تکرار شود. آیا این احتمال وجود دارد که در این دوره از انتخابات نیز حضرتعالی به نفع یکی از نامزدها کناره گیری نمایید؟
بنده به نفع هیچ کس کنار نمیروم و تابع تصمیم ائتلاف سه گانه هستم. هر تصمیمی که ائتلاف سهگانه بگیرد که چه کسی بماند و دو نفر دیگر به وی کمک بکنند ما تابع این تصمیمگیری هستیم. اگر تصمیم این باشد غیر از من هر یک از آن دو نفر یعنی آقای دکتر حداد عادل و یا آقای دکتر قالیباف نامزد انتخابات شوند طبیعی است که بنده کنار میکشم ولی حتماً به کسی که کاندیدای ریاست جمهوری است کمک میکنم تا رأی بیاورد. خارج از این، هیچ مکانیسم دیگری منتهی به کنار کشیدن من نخواهد شد.