طنزپرداز و شوخیساز رسانهها، در گفتوگویی با ویژهنامه شوک روزنامه ایران مورخ شنبه 17 فروردینماه 92 برای نخستینبار از زندگی شخصی خود سخن گفت.
«فرورتيش رضوانيه»، طنزنویس جوان مطبوعاتی است که از پانزده سالگی، نویسندگیاش را در هفتهنامه معروف گلآقا شروع کرده بود.
یکی از دروغهای نوروزی که او سالها پیش مطرح کرد، درباره کج شدن برج میلاد است و چندی بعد خبرداد که واحدهای اداری برج میلاد به معرض فروش گذاشته شده و چه سادهدلانی که این خبر را باور کردند و گمان بردند که این برج واحد تجاری دارد و با قیمتی باورنکردنی هم به فروش میرسد.
این طنزنویس حتی به تابلوهای پارکها هم رحم نکرد و در یک اقدام باورنکردنی نام یکی از پارکها را به بوستان «جومونگ» تغییر داد.
فرورتیش در پنجم فروردین ماه سال 1363 در تهران به دنیا آمد و پدرش مترجم کتابهای معروفی از جمله نوشتههای ارنست همینگوی بود.
او در نوجوانی با علاقهای که به هنر داشت و با قبولی در آزمون ورودی راهی هنرستان موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد شد. او در این هنر تنها یکبار روی صحنه رفت وساز نواخت که آن هم مربوط میشد به اختتامیه موسیقی فجر در تالار وحدت و پس از آن هرگز این کار را تکرار نکرد. فرورتيش پس از سه سال هنرستان موسیقی را ترک کرد.
او میگوید: «من مطمئن بودم موسیقی سنتی ایرانی با روحیات و انتظارات من سازگاری ندارد، همچنین همکلاسیهای خوبی هم نداشتم آنها مانند تام و جری روی کلیدهای پیانو میدویدند و اموال مدرسه را تخریب میکردند، تحمل آن محیط برایم سخت بود به همین دلیل از ادامه تحصیل در موسیقی منصرف شدم.»
رضوانیه سپس به هنرستان سینما رفت و اصول سینمایی را یاد گرفت. قبولی در رشته هنرهای نمایشی او را به دانشگاه آزاداسلامی بوشهر فرستاد و این رشته را در دانشگاه اراک به پایان برد.
فرورتیش، عضو تحریریه گلآقا و به بیانی بهتر، کم سن و سالترین عضو این تحریریه بود. او در توصیف آن روزها میگوید: در جلسات هفتگی سوژهیابی و در کنار چهرههایی همچون «منوچهر احترامي»، «عمران صلاحی»، «حسین گلستانی» و... حضور داشتم، مقالههایم در گلآقا چاپ و گاهی سوژههایم به کارتونهای هفتگی گلآقا تبدیل میشد. تعصب ویژه به گل آقا باعث شد او در سال 91 و 10 سال پس از تعطیلی این نشریه فکاهی به افشای علت واقعی تعطیلی گلآقا بپردازد.
او میگوید: «علت واقعی تعطیلی گلآقا این بود که کیومرث صابری فومني در سر دو راهی قرار گرفته بود و برخیها تحمل نقدهای گلآقا را نداشتند و مردم نیز از سوژههای سرد استقبالی نمیکردند، به همین دلیل هم گلآقا را موقتاً تعطیل کرد. پیشرفت سرطان خون صابری فومني باعث مرگ گلآقا هم شد و این اندوهی بزرگ برای فرورتیش جوان شد تا جایی که او در اقدامی نمادین سنگ قبر گلآقا را تراشید.»
اما فرورتیش رضوانیه شهرت خود را از زمانی به دست آورد که صفحه معروف «دروغ 13 بدر» را پایهگذاری کرد. در ویژهنامه نوروزی یکی از روزنامهها در سال 84 اخباری منتشر شده بود که مخاطبان را متحیر میکرد. مهمترین جبر آن روز که عکس بزرگي هم به همراه داشت مربوط به کج شدن برج میلاد بود. با این که بالای این صفحه با فونت ریز نوشته شده بود که اخبار موجود در صفحه دروغ 13 است ولی بسیاری آن را ندیده بودند.
فرورتیش در این مورد میگوید: «ما قصد داشتیم دروغی بگوییم که نخستین دروغ انتقال پایتخت به شهر بم بود و بعدی هم کج شدن برج میلاد! البته ابتدا قصد داشتیم ربوده شدن سردار طلایی، رئیس پلیس وقت تهران و پیدا شدن حفرهای در تخت جمشید را کار کنیم ولی منصرف شدیم و کج شدن برج میلاد را به عنوان تیتر یک و با عکس بزرگ انتخاب کردیم. در مورد سردار طلایی با اوصحبت کردم موافقت هم کرد ولی چون روزنامه به خاطر تعطیلات نوروز دو هفته تعطیل بود و امکان تکذیب خبر وجود نداشت، منصرف شدیم.»
این خبر بازتاب گستردهای داشت تا جایی که یک شبکه ماهوارهای فارسیزبان آن را جدی گرفته بود: «ما این خبر را کار کردیم چون به راحتی تکذیب میشد و مردم تهران وقتی به برج میلاد نگاه میکردند متوجه دروغ بودن آن میشدند. ولی در یک کانال فارسیزبان ماهوارهای، فردی کلی آسمان و ریسمان چید و مدعی شد سقوط برج میلاد یعنی سقوط نظام! و حتی خبر داد مردم گیشا در حال تخلیه منازل خود هستند در حالی که اصلا چنین چیزی وجود نداشت.»
دروغهای فرورتیش اما به اینجا ختم نشد. او در یک آگهی دروغ، نوشت: «واحدهای تجاری برج میلاد به فروش میرسد.» او در میگوید: «در این آگهی برای هر متر از این واحدها قیمت چهار میلیارد گذاشتیم تا کسی باور نکند ولی بسیاری باور کرده بودند حتی یادم میآید برای خرید این واحدها از آمریکا هم تماس گرفته بودند».
تولید سمند طلایی دروغ دیگری بود که رضوانیه منتشر کرد. او برای این که این دروغ واقعیتر شود با ورق طلایی روی یک سمند را پوشاند و از آن عکس گرفت و آگهی آن را منتشر کرد. این آگهی بازخوردهای متفاوتی را در پی داشت تا این که فرورتیش رضوانیه آن را تکذیب کرد. اما هیچگاه این دروغها کسی را نرنجاند و باعث شکایت از فرورتیش نشد. او میگوید: «دروغ 13 یک شوخی است و به نظر من نباید این شوخی سیاسی باشد، کسی را تبلیغ کند یا با زندگی و مرگ کسی شوخی کند. این دروغها شوخی است تا تلنگری به جامعه باشد و بتواند بین راست و دروغ تمایز قائل شود.»
منبع: ویژهنامه شوک روزنامه ایران مورخ شنبه 17 فروردینماه 92