این اسناد در سال ۲۰۱۰ - به پیروی از قانون اجازه انتشار اسناد محرمانه بعد از گذشت ۳۰ سال - توسط بنیاد تاچر در دسترس عموم قرار گرفتند. تعداد زیادی از این اسناد محرمانه در وبسایت رسمی بنیاد تاچر منتشر و تعدادی نیز از آرشیو ملی بریتانیا کپی شدند. کریس کالینز، دبیر وبسایت رسمی بنیاد تاچر ابراز امیدواری کرد که یک میلیون سند موجود در بایگانی اسناد ملی و همچنین پروندههای شخصی تاچر به نسخه دیجیتال تبدیل و به صورت آنلاین قابل دسترسی شوند.
اسناد انتشاریافته جنبههایی از روابط خصوصی مارگارت تاچر و همسرش، دنیس تاچر و نارضایتیهای او را نیز افشا میکنند. «یک مهمانی رسمی دیگر که متاسفانه باید در آن حضور یابید.» دنیس تاچر در پاسخ به این نامه که از طرف دفتر نخستوزیری برایش فرستاده شده بود توضیح داد که با طرفداران تیم راگبی قرار شام داشته و برای شرکت در این مهمانی دولتی مجبور به لغو کردن این قرار میباشد: «چه فداکاریهایی که باید برای حزب انجام دهم!»
در روزهای نخستین به قدرت رسیدن تاچر، دفتر کارش لبریز از نامهها و تلگرافهایی شد که به وی تبریک گفته و برایش آرزوی موفقیت میکردند. از آن میان میتوان به نامههای باربارا کارتلند نویسنده فقید، پتولا کلارک خواننده، میلتون فریمن اقتصاددان آمریکایی و هلموت کهل صدراعظم آلمان اشاره کرد. تلگراف بیمعنی و هیجانزدهای نیز از طرف یک تیم تنیس انگلیسی برنده جام دیویس دریافت شد با این مضمون: «حالا که توپ در زمین شماست کار اتحادیههای کارگری را یکسره کنید!» این نمونه تلگراف، نمایانگر توقعاتی است که طرفداران تاچر از وی داشتند؛ سرکوب اصناف و اتحادیههایی که به عقیدهٔ آنها رکود اقتصادی بریتانیا را در دههٔ هفتاد میلادی رقم زده بودند.
علیرغم شهرت تاچر به اتخاذ تصمیمهای تند و بیپروا، بنابر اسناد به دست آمده، وی با درخواست جیمی کارتر برای برخورد قاطع با دولت ایران (طی گروگانگیری سال ۱۹۷۹) مخالفت کرد؛ با این توجیه که میزان آسیب ناشی از این تصمیم بیشتر از سود انجام آن خواهد بود.
پروندههای به دست آمده از هشت ماه نخست دوران یازده سالهٔ نخستوزیری تاچر، نشاندهندهٔ تصمیمات بلندپروازانهٔ وی برای اداره امور بریتانیا و در دستور کار قرار دادن امور اقتصادی و نیز محدود کردن اتحادیههای کارگری میباشند؛ همچنین تصمیم وی برای دخالت در امور افغانستان که در آن زمان به تصرف نیروهای شوروی درآمده بود و نیز بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران.
این اسناد زوایایی از روابط سیاسی بریتانیا و آمریکا در قبال ایران (پس از مسالهٔ گروگانگیری) را نیز افشا میکنند. چهاردهم نوامبر سال ۱۹۷۹، در پی بحران گروگانگیری، جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا در تلگرافی خواستار برخورد قاطع و محکم بریتانیا با ایران شد و از بریتانیا خواست تا تعداد دیپلماتهایش در ایران را کاهش دهد. تاچر پس از گذشت یک هفته به کارتر پاسخ داد که اگرچه بریتانیا تعداد کارمندانش را در ایران کاهش داده است، «ولی در شرایط فعلی بهرهبرداری سیاسی از این حرکت را مصلحتآمیز نمیدانیم، زیرا میزان تاثیرگذاری این حرکت قابل پیشبینی نیست و از سوی دیگر هرگونه عکسالعمل انتقامجویانه از سوی ایران، امنیت دیپلماتهای باقیمانده در تهران را نیز به مخاطره خواهد انداخت.»
در ماه می همان سال، پیش از شروع بحران گروگانگیری و تنها دو هفته پس از انتخاب مارگارت تاچر، کارتر خواستار جلسهٔ فوری و محرمانه با سران جمهوری اسلامی شد تا از امنیت یهودیهای ساکن ایران اطمینان یابد. تاچر این درخواست را رد کرد به این دلیل که به باور سفارت بریتانیا در ایران خطری همچون اعدامهای گروهی یهودیان را تهدید نمیکند و برعکس هرگونه دخالتی از این نوع میتواند موقعیت یهودیان را به خطر بیاندازد.
تاچر در سال ۱۹۷۷، یعنی پیش از آغاز دوران نخستوزیریاش نیز با کارتر دیدار کرده بود و در هر دو بار ملاقات موجبات نارضایتی رئیسجمهور آمریکا را فراهم آورد. اگرچه در اسنادی که بعدها انتشار یافت مشخص شد که کارتر پس از انتخاب تاچر به نخستوزیری نظرش تغییر پیدا کرد و با زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا همعقیده شد که گفته بود: «مارگارت تاچر بسیار آرامتر و عاقلتر و عملگراتر از زنی است که شما در ماه می ۱۹۷۷ به عنوان رهبر اپوزیسیون با او ملاقات کردید، یا بانوی بسیار متعصبی که پاییز همان سال در واشنگتن به دیدار شما آمد.»
برخی از اسناد منتشر شده توسط بنیاد تاچر
نامهٔ جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا به نخستوزیر بریتانیا مارگارت تاچر، ۱۲ نوامبر ۱۹۷۹
نخستوزیر محترم:
من به زودی بیانیهای منتشر خواهم کرد مبنی بر اینکه ایالات متحده آمریکا در پاسخ به تصرف سفارتخانهاش در ایران، خرید نفت خام از این کشور را متوقف خواهد کرد.
این تصمیم نشانگر حمایت آمریکا از شهروندانش در خارج از خاک این کشور و پایان دادن به هرگونه بهرهبرداری سیاسی از گروگانها و نیز رعایت کردن اصول دیپلماتیک میباشد.
همچنین در پی آن هستم که میزان اهمیت این موضوع و آمادگی ایالات متحده در انجام هرگونه فداکاری- در برابر شرایطی از این قبیل که در ایران به وجود آمده است- را نشان دهم. اگرچه بار دیگر باید تاکید کنم که شرایط به وجود آمده بیانگر این واقعیت است که آمریکا باید میزان وابستگیاش را به واردات نفتی کاهش دهد.
اولویت ما اکنون آزادی گروگانها میباشد. در نتیجه مسالهٔ واردات محصولات نفتی از ایران دیگر در راس امور نخواهد بود. در عین حال، اهمیت ثابت نگه داشتن بازار جهانی نفت از اولویتهای سیاست خارجی ایالات متحده باقی خواهد ماند.
اطمینان دارم که شما نیز نگران بحران به وجود آمده در تهران هستید، از شما درخواست دارم تا نظرتان در مورد تصمیمات اخیر را با ما در میان بگذارید.
با احترام،
جیمی کارتر
متن مکالمهٔ تلفنی نخستوزیر بریتانیا و رئیسجمهور آمریکا. دوشنبه ۱۹ نوامبر ۱۹۷۹ (دو هفته پس از گروگانگیری)
مارگارت تاچر: سلام، مارگارت هستم. حالتان چطور است؟
جیمی کارتر: متشکرم. آیا ژیسکاردستن ]رئیسجمهور فرانسه[ هم با شماست؟
م. ت: بله، همین حالا نهار را تمام کردیم و مضطربانه منتظر تماس شما بودیم تا به اطلاعتان برسانیم از شرایط سختی که برایتان پیش آمده کاملا آگاهیم و امیدواریم که بتوانیم کمکتان کنیم.
ج. ک: دقیقا به همین دلیل با شما تماس گرفتم. روزهای سختی داریم و تاکنون شما بسیار کمک کردهاید. تماس گرفتم تا از شما درخواست کنم تا با والری جلسه بگذارید و تصمیم بگیرید که اگر دادگاهی برای گروگانها تشکیل شود شما چگونه آن را محکوم خواهید کرد و با قاطعیت تمام به ]آیتالله[ خمینی نشان دهید که در حمایت از ما از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهید کرد. من فکر میکنم که فشار جامعهٔ جهانی بر روی ]آیتالله[ خمینی تا حدی تاثیرگذار بوده ولی امکان برگزاری دادگاه برای گروگانها مرا کاملا نگران میکند، امیدوارم که شما و والری هر آنچه در توان خود دارید انجام دهید تا همهٔ دنیا از مخالفت شما با این عمل آگاه شوند.
م. ت: ما صحبتهای مقدماتی در این مورد را انجام دادهایم چون پیتر کارینگتون و فرانسوا پونسه نیز در اینجا حضور دارند. وزرای خارجهٔ ۹ کشور اروپایی فردا در بروکسل با هم ملاقات خواهند داشت و این بحث در دستور کارشان قرار دارد ولی همگی آنها بر این عقیدهاند که ما باید سعی کنیم تا هر ۹ کشور نارضایتی خود را از این عمل به دولت ایران نشان دهند و اعتراض همزمان این کشورها بسیار مفیدتر از هرگونه عکسالعمل جداگانهای خواهد بود. در نتیجه فردا صبح پیتر کارینگتون و فرانسوا پوسه اینجا را به مقصد بروکسل ترک خواهند کرد تا سعی در متقاعد کردن این ۹ کشور داشته باشند. آیا کمک دیگری از دست ما ساخته است؟
ج. ک: خوب، علاوه بر متقاعد کردن ۹ کشور اروپایی، آیا امکان برخوردی مستقیم بین دولت شما و مقامات ایرانی وجود ندارد؟ کاهش تعداد کارمندان سفارت شما در تهران یا تماس مستقیم شما با ]آیتالله[ خمینی برای ابراز نگرانی و نارضایتیتان از وضع موجود، مطمئنا به نفع آمریکا خواهد بود. اگرچه من در موقعیتی نیستم که به شما بگویم چه تصمیمی بگیرید یا شما را نصیحت کنم.
م. ت: شما از ما درخواست کمک دارید و این برای ما کاملا قابل فهم است. ما بتدریج از کارکنان سفارت در ایران کاستهایم و تعداد زیادی در ایران باقی نماندهاند. در حال حاضر ما فقط از ده درصد نیروهای معمولمان در سفارت استفاده میکنیم. ما با این ده درصد ادامه میدهیم (پیتر کارینگتون اینجا حضور دارند) ولی در صورت امکان، پیشنهاد شما را نیز بررسی خواهیم کرد. فردا نیز در اجلاس ۹ کشور تلاشمان را خواهیم کرد و به بررسی روشهای دیگری برای نشان دادن مخالفتمان با وضع موجود خواهیم پرداخت. آیا مایلید دقایقی هم با رئیسجمهور ژیسکار صحبت کنید؟
ج. ک: بله صحبت خواهم کرد ولی قبل از آن مایلم تا آقای ونس (وزیر امور خارجه آمریکا) با لرد کارینگتون صحبتی داشته باشند در خصوص اجلاس ۹ کشور اروپایی و تصمیماتی که پیش از آن میتوان اتخاذ کرد.
م. ت: بله، پیتر همین حالا به دفتر امور خارجه خواهد رفت و آقای ونس میتوانند تا نیم ساعت دیگر با ایشان تماس بگیرند. امیدوارم که این مکالمه برای ایشان، شما و ما نیز ثمربخش باشد، همانطور که گفتم مایلیم هر کمکی که در توانمان هست را انجام دهیم.
ج. ک: بسیار عالی. نکتهای که باید اضافه کنم اینست که امیدوارم متوجه باشید که بازگرداندن شاه به ایران در برابر آزادی گروگانها به هیچ عنوان امکانپذیر نیست.
م. ت: ما نیز با شما در این مورد کاملا همعقیدهایم. استرداد شاه به ایران عملی است غیرانسانی و کشوری که این عمل را انجام دهد برای همیشه احترامش در جامعهٔ جهانی را از دست خواهد داد.
ج. ک: کمک شایانی به ما میکردید اگر این نظرتان را آشکارا اعلام میکردید.
م. ت: اگر میشد اینگونه صحبتها را آشکارا انجام داد.
ج. ک: بله.
م. ت: بسیار خوب. امروز بعدازظهر، بعد از مکالمه سایروس ونس و پیتر سعی خواهیم کرد که راهحلی برای پاسخی قاطعانه پیدا کنیم.
ج. ک: به سای (سایروس ونس) خواهم گفت تا با پیتر تماس بگیرد.
م. ت: بسیار خوب. آیا مایلید با رئیسجمهور ژیسکار صحبت کنید؟
ج. ک: بله، حتما.