عصر ایران؛ پرناز صدیق - محمدرضا میرتاجالدینی، معاون رئیس جمهوری در اجرای قانون اساسی، با انتقاد از انتقادات کاندیداهای ریاست جمهوری از عملکرد دولت در هشت سال گذشته، گفته است که این کاندیداها "به جای بیان برنامه ها و سیاست راهبردی خود برای آینده کشور تنها به سیاه نمایی از گذشته و عوام فریبی روی آورده اند."
همچنین دولت احمدینژاد از صدا و سیما درخواست کرده است تا فرصتی برای پاسخگویی به این "سیاهنماییها" در اختیار مقامات دولتی قرار دهد.
اعتراض دولت احمدینژاد به سیاهنمایی نامزدهای ریاست جمهوری، همه را بیاختیار به یاد انتخابات ریاست جمهوری در سالهای 84 و 88 میاندازد.
در سال 84، احمدینژاد برای کسب رای اکثریت ملت ایران، به سیاهنمایی دوران سازندگی و اصلاحات روی آورد؛ چرا که هاشمی رفسنجانی و مصطفی معین رقبای او بودند. هاشمی رئیس جمهور دوران سازندگی بود و معین وزیر دولت اصلاحات و کاندیدای مورد حمایت محمد خاتمی.
در سال 88 نیز، احمدینژاد دوباره از همان تاکتیک استفاده کرد ولی چون این بار میرحسین موسوی رقیب او بود، ناچار شد به سیاهنمایی دهه نخست انقلاب روی آورد.
در مجموع، احمدینژاد برای غلبه بر رقبای خود در سالهای 84 و 88، بیست و چهار سال از نظام جمهوری اسلامی را سیاه کرد و پس از آن، پای بر مسند قدرت نهاد.
حال معلوم نیست چرا دولت احمدینژاد از "سیاهنمایی دوران گذشته" گلهمند است. مگر نه اینکه این "راهِ رسیدن به قدرت" از سوی رئیس همین دولت در نظام سیاسی ایران هموار و افتتاح شده است؟ پس چرا دیگران رهروان راهِ گشودهشده از سوی محمود احمدینژاد نباشند؟
ممکن است دولتمردان کنونی، بگویند کار احمدینژاد صواب نبود و دیگران نباید به تکرار آن مبادرت ورزند. این سخن البته سخن نیکوییست، ولی مگر نه اینکه روندهی راه کج، باید از کجرویاش دست کم اظهار ندامت کند؟ وقتی که احمدینژاد بابت سیاهنمایی 24 سال از 34 سال عمرِ نظام جمهوری اسلامی، عذرخواهی نمیکند، چگونه دولت وی توقع دارد
کاندیداهای موجود باید بابت سیاهنمایی هشت سال اخیر - به فرض این که سخنان این کاندیداها را سیاه نمایی بدانیم - شرمنده باشند؟
تازه دولت احمدینژاد باید خدایتعالی را شاکر باشد که نامزدهای ریاست جمهوری در این انتخابات، انسانهای نجیبی هستند و وارد حوزه خصوصی زندگی مقامات دولت فعلی نمیشوند و صرفاً به نقد سیاستهای دولت در هشت سال گذشته، اکتفا میکنند.
چه خوب است که همه رجال سیاسی کشور این ابیات مولانا را آویزهی گوششان کنند تا فرداروز فعل بدشان دامنگیر خودشان نشود:
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا
فعل تو كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت
پس تو را هر غم كه پيش آيد ز درد
بر كسي تهمت منه، بر خويش گرد
فعل توست اين غصههاي دم به دم
اين بود معناي قَد جَفَّ القَلَم!