۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۷۸۴۱۱
تاریخ انتشار: ۰۱:۵۵ - ۲۱-۰۳-۱۳۹۲
کد ۲۷۸۴۱۱
انتشار: ۰۱:۵۵ - ۲۱-۰۳-۱۳۹۲

متعهدانِ نامتخصص، متعهد هم نیستند

اشخاصی از این دست، در واقع اسلام و یا هر دین و ایدئولوژی دیگری را که به آن گرایش دارند، سپر بلای خودشان می سازند و تعهد نداشته‌شان را با استقراض از شعارهای اسلامی و بزرگنمایی وفاداری‌شان به اسلام، به جای تعهد اسلامی راستین به خورد خلق الله می‌دهند.
عصر ایران؛ اهورا جهانیان - در مناظره‌های تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری، یکی از سوال‌ها این بود که بین دو مدیر متعهد و متخصص، کدام‌‌یک را برمی‌گزینید؟

تقدم و تاخر تعهد یا تخصص، بحثی‌ست که ریشه در سال‌های نخست انقلاب دارد. آن بحث البته مختص انقلاب ایران نیست. در همه انقلاب‌های ایدئولوژیک، همیشه این موضوع مطرح می‌شود که در انتخاب مدیران دستگاه‌های گوناگون، بین کسی که تخصص دارد و کاربلد است ولی پای‌بندی‌اش به اصول ایدئولوژیک آن انقلاب چندان قطعی و تضمین‌شده نیست و کسی که تخصصی ندارد و کار چندانی از او برنمی‌آید ولی به لحاظ ایدئولوژیک، یک هوادار پر و پا قرص انقلاب و رژیم تازه‌مستقرشده است، کدام‌یک را باید بر مسند قدرت و مدیریت نشاند.

در سطوحی پایین‌تر، این بحث در دل احزاب و حتی نهادهای غیرسیاسی هم مطرح است. مثلاً دبیر کل یک حزب وقتی که می‌خواهد کسانی را در مناصب حساس حزب بگمارد، باید کارآمدترین افراد را انتخاب کند یا وفادارترین نیروهای حزبی را؟ و یا مدیر یک مجموعه، وقتی که می‌خواهد جانشینی برای خودش تعیین کند، باید باکیفیت‌ترین نیرویش را در آن سمت جای دهد یا متعهدترین شان را؟

هر چه از عمر نظام‌های ایدئولوژیک، احزاب و شرکت‌های تجاری و غیرتجاری بگذرد، به علت کسب تجربه از سوی نیروهای وفادار به مبانی و چارچوب‌های آن نظام یا دولت یا حزب یا شرکت، دوراهه‌ی "تخصص یا تعهد؟" موضوعیتش کمتر می‌شود.

پاکسازی‌های حزبی در احزاب کمونیستی، که هر چند وقت یکبار رخ می‌داد، موجب از دست رفتن نیروهای آبدیده و کارآمد می‌شد. در چنین شرایطی، احزاب مذکور گاه مجبور بودند متعهدانی را که تخصصشان زیر سوال بود، به متخصصانی که تعهدشان در معرض شک و شبهه بود ترجیح دهند.

باری بحث تخصص و تعهد، در نظام جمهوری اسلامی هم همواره مطرح بوده است. این بحث در دوره‌های گوناگون شدت و ضعف پیدا کرده ولی هیچ‌گاه به کلی منتفی نشده است. علت منتفی‌نشدن این موضوع، شاید تا حدی به ضعف تربیت نیروهای کارآمد در دستگاه‌های گوناگون حکومتی بازگردد. علت دیگرش هم بیرون‌رفتن برخی از جریان های سیاسی از ساختار قدرت و یا به حاشیه‌رانده‌شدن آنها بوده است. مثلاً وقتی که محمود احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری رسید، راست رادیکال عرصه را بر راست مدرن به پرچمداری هاشمی رفسنجانی تنگ کرد.

با به حاشیه‌رانده‌شدن جریان راست مدرن، و البته بیرون رفتن اصلاح‌طلبان از ساختار قدرت، برخی از چهره‌های متخصص‌تر، جای خودشان را به چهره‌های متعهدتر (یا به ظاهر متعهدتر) دادند. این گونه شد که احمدی‌نژادی که به گواهی نامه‌های انتقادی اقتصاددانان در دوره نخست زمامداری‌اش، شناخت چندانی از اقتصاد نداشت، به جای کسانی که اقتصاد را می‌شناختند، سکان‌دار اقتصاد کشور شد و چنان افتاد که دانی!

در بحث اولویت متخصصین یا متعهدین، نکته‌ای ظریف وجود دارد که شهید چمران در اوایل انقلاب به آن اشاره کرده است. در آن دوران که این بحث در جامعه پررنگ بود، شهید چمران معتقد بود کسی که عهده‌دار مقام و مسندی می‌شود ولی تخصص لازم برای مدیریت در آن مسند را ندارد، در واقع تعهد هم ندارد؛ چرا که انسانِ متعهد، هیچ‌گاه به خودش اجازه نمی‌دهد کاری را قبول کند که از علم و توانش خارج است.

سخن شهید چمران در حقیقت بیان دیگری از سخت‌گیری‌های مربوط به "پذیرش مسولیت" در فرهنگ اسلامی است. سخت‌گیری‌هایی که در دین اسلام نسبت به پذیرش مقام و منصب شده است، یکی از مدلولات اصلی‌اش این است که انسانِ متعهد (از نظر اسلام) انسانی‌ست که از قبول مسئولیت در حوزه‌ای که در آن حوزه فاقد دانش و تجربه و توانایی کافی است، سر باز می‌زند و با پذیرش امر اداره دنیای دیگران و به بهای آبادکردن دنیای خودش، آخرت خودش و دنیای دیگران را خراب نمی‌کند.

تعهد راستین در پذیرش به‌هنگام مناصب عرصه عمومی آشکار می‌شود. پذیرش نا‌به‌هنگام زمانی رخ می‌دهد که میوه‌های علم و تجربه و توانایی درخت وجود کسی بارور نشده باشد ولی او اصرار بر نشستن در مسندی داشته باشد که تصاحب آن مسند، نیازمند تجربه و آگاهی و توانایی است. چنین شخصی، "متعهد" راستین نیست و چون چنین است، ناگزیر است در پس شعارهای ایدئولوژیک یا وفاداری‌ پرغلو و اغراق، پنهان شود که بی‌تعهدی‌اش (بر مبنای ملاک‌های اسلامی)، آشکار نشود.

اشخاصی از این دست، در واقع اسلام و یا هر دین و ایدئولوژی دیگری را که به آن گرایش دارند، سپر بلای خودشان می سازند و تعهد نداشته‌شان را با استقراض از شعارهای اسلامی و بزرگنمایی وفاداری‌شان به اسلام، به جای تعهد اسلامی راستین به خورد خلق الله می‌دهند.

 رادیکالیسم شش‌آتشه در جوامع ایدئولوژیک، بهترین "نقاب تعهد" است؛ ولی بر زیرکان پوشیده نیست که این نقاب تعهد، سرانجام روزی فرومی‌افتد.
تجربه هشت سال اخیر ، به خوبی به جامعه و نظام سیاسی ایران نشان داد که انسان‌های رادیکال و ایدئولوژیک، لزوماً متعهد نیستند. مخلص کلام اینکه: متعهدانِ نامتخصص، نه متخصص‌اند نه متعهد.


برچسب ها: تخصص ، تعهد ، راست رادیکال
ارسال به دوستان