عماد افروغ گفت: چرا امروز که نزدیک انتخابات است، درهای نقد باز است؟ آیا امنیت کشور خدشهدار شده است؟ آیا مشکلی پیش آمده است؟ پس چرا هر وقت انتخابات تمام میشود و دولت جدید مستقر میشود، درهای نقد را میبندید؟حرفهایم در برنامه تلویزیونی پارک ملت است که ایندفعه نزدیک بود خانه و زندگیام سرنگون شود و خانهام را به آتش بکشند که شکر خدا این بار ماموران اطفای حریق قبل از آتشسوزی، آتش را مهار کردند.
عماد افروغ گفت: چرا امروز که نزدیک انتخابات است، درهای نقد باز است؟ آیا امنیت کشور خدشهدار شده است؟ آیا مشکلی پیش آمده است؟ پس چرا هر وقت انتخابات تمام میشود و دولت جدید مستقر میشود، درهای نقد را میبندید؟
به گزارش مهر، مراسم رونمایی از مجموعه سه جلدی «ما قال و من قال» اثر عماد افروغ در قالب سی و سومین نشست زرین قلم، عصر دیروز دوشنبه 20 خرداد با حضور حجتالاسلام رسول جعفریان، حجتالاسلام حمید پارسانیا، حجتالاسلام محمدرضا زائری، حسن سبحانی، علی مطهری، محسن رفیقدوست، الیاس نادران، محمد سعیدیکیا، امیدوار رضایی، احمد توکلی، سعید ابوطالب و نویسنده اثر در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
افروغ در این برنامه گفت: کتاب «ما قال و من قال» با کارهای دیگرم متفاوت است. کتابهای پیشینم بیشتر حالت تحقیق و پژوهشی داشتند. آنها چیزهایی بودند که با من اتفاق افتاده بود اما این کتاب، چیزهایی بود که بر من اتفاق افتاده است. اما انگیزه اصلی من از انتشار این کتاب، تغییر قابل توجه و عجیب برخی سیاستمداران کشور از سیاسهای اصلی انقلاب است. خوب طبیعی است که پایان هر دولتی همراه با تغییر مواضع و چرخشهایی باشد اما با نمونههای عیجیبی روبرو شدم که انگیزه من برای جمعآوری و تدوین این کتاب شد.
این نماینده سابق مجلس ادامه داد: دو ماه پیش از عید به فکرم رسید که همه مسائل و گفتگوهای مربوط به خودم را از اینترنت جمعآوری کنم . زمان برایم مهم بود چون دارای تفکر دیالکتیکی هستم اما تاکید کنم که زمانگرا نیستم. احساس کردم خیلی چیزها در زمان اتفاق افتاده است که میتواند مسائل را مشخص کند. این مسائل عبارتاند از: اول تحریف تاریخ و گذشته برخی افراد، دوم ترویج بیاخلاقیها و موج تهمتها، سوم سوء استفاده از فقدان حافظه تاریخی مردم. ما خوبیم ولی حافظه تاریخی نداریم و متاسفانه متفکران ما هم مسائل را به مردم یادآوری نمیکنند. چهارم مقابله با منش سوفسطایی مسلکان که حافظ منافع گروهی هستند و با لباس دفاع از دین و انقلاب، اهداف خودشان را دنبال میکنند. پنجم هم روشنگری برای طرفداران دولت مستقر.
وی ادامه داد: انگیزه اصلی من از این کار این بود که حافظه تاریخی مردم را تقویت کنم که چرا برخی دیروز چنان موضعی گرفتند و امروز چنین موضعی میگیرند چون این کار توهین به شعور مردم است. سعی کردم دستهبندی داشته باشم. یعنی افرادی که اصطلاحا نان را به نرخ روز میخورند یا از دیگر دستهها جدا کنم و دیگر گروهها را معرفی کنم. ما امروز در جامعهمان چند نوع تفکر و اندیشه داریم. اولین دسته، نان به نرخ روزخورها و منفعتطلبها هستند. دسته دوم طرفداران دولت مستقر هستند و دسته اول و دوم شبیه هم هستند. دسته سوم، سادهلوحان زود باور هستند که این موضعشان به دلیل نگرش سطحی آنهاست. دسته چهارم متحجران سلفی باطن هستند و دسته پنجم هم طرفداران سیاسی اندیشه حضرت امام (ره) هستند که مردم سالاری دینی را خوب میفهمند. دسته پنجم قائل به نقش کاربردی و ابزاری حکومت اسلامی هستند. این گروه میدانند که حکومت، حتی در دستان پیامبر یک وسیله است. چون اخلاق است که اصل است. دسته پنجم، کسانی هستند که منتقد سلفیگری و ایرانیگری در کشور هستند.
افروغ در بخش دیگری از سخنانش گفت: اما درباره نام این کتاب باید بگویم که این نام را از روایت من قال و ما قال حضرت امیر(ع) گرفتم. بعضیها ممکن است بگویند این روایت با روایت دیگری مانند کلمة حق یراد بهالباطل، خنثی میشود ولی اینگونه نیست. موضوع به «ما» یعنی چیزی که گفته میشود، برمیگردد. معتقدم «ما»قال شناسی از «من»قال شناسی مهمتر است و نباید درگیر «من» قال شویم. ما قال در واقع ابزار فهم و شاخص رشد عقلانیت در جامعه است. همچنین ابزار نیکوی گفتگو است. متاسفانه هنوز نفهمیدهایم که وقتی میخواهیم کسی را نقد کنیم، باید از اندیشههایش حرف بزنیم نه این که شخصیتش را تخریب کنیم.
این محقق با اشاره به کتاب «مال قال و من قال» گفت: ویژگی این اثر، زمان در موقعیت تاریخ است. یا میتوان گفت نبض واقعیتها در بستر مکانی و زمانی است. از دیگر ویژگیهایش، پرده برداشتن از مواضع انتقادی و تغییر مواضع 180 درجهای است. همچنین پردهبرداری از یک تاریخ و فلسفه تاریخ است. نباید وقتی بحث تاریخ میشود، فقط دورههای هزار ساله را دید. در مقاطع کوچک چند ساله هم میتوان تاریخ را دید. من در 14 سال اخیر فراز و فرودهای زیادی داشتم و ناامیدیهای زیادی برایم پیش آمد اما در نهایت فهمیدم که سنتهای خدا وجود دارند و جریان خواهند داشت. این شد که مومن به خدا شدم و به عاقبت امر ایمان پیدا کردم.
افروغ گفت: من در این کتابم 2 بحث مهم را هم آوردهام. اول آن مطلبی که در سال 86 در کمیسیون در مجلس، درباره امام خمینی(ره) مطرح کردم و باعث سرنگونیام از کمیسیون شد. مطلب دوم هم حرفهایم در برنامه تلویزیونی پارک ملت است که ایندفعه نزدیک بود خانه و زندگیام سرنگون شود و خانهام را به آتش بکشند که شکر خدا این بار ماموران اطفای حریق قبل از آتشسوزی، آتش را مهار کردند. روشی هم که برای مطالعه این کتاب 3 جلدی پیشنهاد میکنم این است که اول به تاریخ و سپس به عنوان مطلب نگاه کنید، بعد مطلب را بخوانید چون مطالعه این کتاب با مطالعه کتاب معمول فرق دارد. پیشنهاد میکنم هر کسی که فکر میکند با مردم روراست است، چنین کتابی را منتشر کند. اگر هم منتشر نمیکند، دیگران برایش چنین کاری کنند. چون انتشار مواضع و گفتههای فرد که خودش پای آنها را امضا کرده، اصلا کار غیراخلاقی نیست. مطالبی که از طرف من منتشر شده یا گفتگوهایی که با من شده، به نام خودم منتشر شده و چاپشان در یک کتاب، کاری غیراخلاقی نیست.
نماینده پیشین مجلس گفت: به رغم همه ناملایمات بدانیم که نقد عمل میکند و آینده خوبی در انتظارمان است.
افروغ گفت: چرا امروز که نزدیک انتخابات است، درهای نقد باز است؟ مگر اتفاقی میافتد؟ آیا امنیت کشور خدشهدار شده است؟ آیا مشکلی پیش آمده است؟ پس چرا هر وقت انتخابات تمام میشود و دولت جدید مستقر میشود، درهای نقد را میبندید؟ آیا قبل از انتخابات با نقد کردن امنیت کشور خدشهدار نمیشود و بعد از آن میشود؟ آیا درهای نقد را با انگیزه منفعت میبندید یا به بهانه امنیت؟
وی در ادامه با طنز گفت: البته شاید اگر این فضای انتخاباتی نبود این کتاب من هم چاپ نمیشد و در ممیزی گیر میکرد.
افروغ در پایان سخنانش گفت: باید تشکر ویژهای از اهالی رسانهها و خبرنگاران داشته باشم و اشاره کنم که میخواستم همهچیز کتابم رنگ و بوی رسانه داشته باشد.
در این برنامه همچنین از محسن رفیقدوست خواسته شد سخنرانی کند که با قرار گرفتن در جایگاه گفت: یک بار که ورزشکاران مختلف را به دیدار حضرت امام خمینی(ره) آورده بودند، همه ماهایی که جمع بودیم با خود فکر میکردیم که امام (ره) میخواهد درباره چه چیزی صحبت کند. ایشان کار را با یک جمله راحت کرد و گفت: من ورزشکار نیستم ولی ورزشکارها را دوست دارم. همین جمله کافی بود و همه هم میدانیم که دیگر این جمله جهانی شده است و همه آن را میشناسند. حالا داستان حرف زدن من در این برنامه هم همینطور و مصداق همین جمله است.
در ادامه کتاب 3 جلدی «ما قال و من قال» توسط افروغ و رفیقدوست رونمایی شد و لوح و نشان تقدیر به افروغ اهدا شد.