در بیماران مبتلا به وسواس، پاسخدهی بیمار به داروی تجویزی را پس از گذشت مدت حدوداً ۱۲- ۸ هفته میتوان ارزیابی کرد. این زمان معمولا بیش از زمان پاسخ به داروها در مبتلایان به افسردگی (۴- ۳ هفته) میباشد. البته این زمان ممکن است کمی متغیر باشد، ولی عمدتا در درمان وسواس برائ پاسخدهی بیمار، نیازمند به زمان و دوز داروی بیشتری میباشیم.
میگنا - اختلال وسواس جبری از جمله اختلالات اضطرابی است و با افکار و امیال پایدار و مهار ناپذیر و نیاز به تکرار پی در پی اعمال خاص مشخص می شود . البته ما اغلب دچار افکار خاص و یا تردید های وسواس گونه می شویم . اما این افکار بعنوان عامل وارسی های مرتب و اضطراب ما در اثر انجام ندادن آن نمیشود .
برای تشخیص OCD یا وسواس فکری و عملی باید یا باعث رنج و نارحتی چشمگیر شود یا در عملکرد شخص ایجاد اختلال کند.
از اختلال وسواسی اجباری چه می دانید؟
– علایم اختلال وسواسی اجباری این اختلال مجموعه علایمی را شامل میشود که به صورت، obsession یا compulsion یا تواماً بروز میکنند.
Obsession: به معنای تجربه افکار، تکانهها یا تصوراتی تکراری است که آزار دهنده و بدون سبب میباشند و اضطراب ایجاد می کنند. در این بیماران افکار، تصاویر یا تکانههای عصبی نگرانی بیش از حدی که در خصوص مشکلات واقعی زندگی فرد است نمیباشد. گاه این افکار آنقدر تمامی ذهن فرد را درگیر میکند، که در عملکرد روزانه وی تأثیرگذار میشود.
بیمار میداند که این وسواسهای فکری زاییده فکر خود او میباشد. به همین سبب شخص مایل است با افکار یا اعمال دیگری این افکار وسواسی را از سر خود خارج کند. به عنوان مثال: در وسواس شستشو، فرد دائما به نجاست و پاکی یا آلودگی فکر میکند و با تکرار در شستن دست ممکن است دچار بیماری جسمی نظیر اگزما شود.
Compulsion: به معنای یک رفتار تکراری و عمدی (مثل شستشو) یا یک عمل ذهنی (مثل شمارش) است که غالبا در واکنش به یک وسواس یا قوانین خشک انجام می گردد. این رفتارها به سبب کاهش رنج و اضطراب یا پیشگیری از یک اتفاق بد، ولی بیش از حد و اندازه معقول انجام میشود، در مقطعی از زمان در طول این اختلال بیمار تشخیص میدهد که افکار و یا اعمالش بیش از اندازه یا غیرمنطقی است، این افکار یا اعمال واماندگی بسیاری ایجاد میکنند و یا بیش از یک ساعت در روز وقت بیمار را میگیرند و به صورت چشمگیری با فعالیتها و عملکردهای روزانه بیمار تداخل دارند. این اختلال ممکن است در بسیاری از موارد با بعضی از بیماریهای اعصاب مانند افسردگی، اختلال اضطراب عمومی، اسکیزوفرنیا، اختلال دوقطبی، اختلال تیک به طور همزمان وجود داشته باشد.
اشکال مختلف وسواس – جبری
-آداب تمیز کردن و ترس از آلودگی
در برخی از بیماران ، ترس از آلودگی ممکن است منجر به آداب شستشو شود که این آداب می تواند ده ها سال بیش از دوازده ساعت در روز به طول بینجامد. ابن افراد اغلب برای پیش گیری از تماس با آلودگی از تمامی قسمتهای منزل و حتی محله اجتناب می کنند .
- آداب وارسی کردن و ترسهای مربوط به سلامتی
اگر شما به آداب وارسی کردن دچار باشید نمی توانید مطوئن شوید که مرتکب خطائی بزر گ نشده اید . بنابراین برای حصول اطمینان به وارسی کردن می پردازید . معمولاً می ترسید که در اثر خطائی که از شما سرزده است به خودتان و دیگران آسیبی برسانید.
- آداب تکرار و اجبارهای شمارش
افراد مبتلا به این نوع وسواس احساس می کنند که باید حرکات ساده ای را چندین بار انجام دهند ، مانند وارد شدن به اتاق و یا شستن بخشی از بدن خود و… . ممکن است تا زمانی که این حرکات را به همان تعداد انجام ندهد احساس راحتی نکند
-کندی اجبار گونه
شخص مبتلا به علائم اختلال وسواس ممکن است دچار کندی در کار باشد . زیرا زمان زیادی را انجام آداب خاص خود می کند .
-وسواس اجبارهای خرافی
ممکن است خرافات بر زندگی همه زندگی مبتلایان به اختلال وسواس سایه بیندازد. به طور معمول وسواس های خرافی ، ترس از مرگ و نمادهای آن متمرکزند . اگر شما به این نوع وسواس مبتلا باشید میان اشیائی که ارتباط برقرار می کنید . یعنی چیزهائی را با بد شانسی مرتبط میدانید و سپس از فعالیتها و مکانهای خاصی که گمان می کنید موجب بدشانسی می شوند اجتناب می کنید.
-آداب صرفه جوئی و اندوختن
همه انسانها اشیائی را که برایشان بار احساسی دارند یا ممکن است به آن نیاز پیدا کنند نگاه می دارند. اما افراد مبتلا به آداب اندوختن نمی توانند میان اشیاء محبوب و اشیاء مورد مصرف تمایزی قائل شوند. آنها نمی توانند مطمئن شوند که یک تکه کاغذ ممکن است ارزشی نداشته باشد ، به همین دلیل برای حل این مسئله هر چیزی را نگاه می دارند.
اقدامات کمکی جهت درمان وسواس
-تقویت جسمانی
امروزه از لحاظ پزشکی اثبات شده که ضعف جسمانی و کمبود ویتامین های مورد نیاز بدن نقش مهمی در ابتلا به وسواس ایفا می کند. بنابراین تقویت قوای جسمانی (زیر نظر پزشک) در این زمینه مفید خواهد بود.
-عدم اعتقاد به افکار وسواسی
هرگاه همواره از صمیم قلب اعتقاد داشته باشید که افکار وسواسی شما حقیقی هستند یا آنکه اجبارهایتان در پیشگیری از یک پیشامد بد ضروری اند . آنگاه ممکن است به رفتاردرمانی جواب ندهید . بنابراین مهمترین اصل در درمان غیر داروئی وسواس عدم اعتقاد به افکار وسواسی است.
- آوردن افکار وسواسی به ذهن از روی عمد
سعی کنید افکاری را که باعث بروز رفتارهائی بعد از آن میشود ، در حضور دیگران و یا در مکانهائی که نمی توانید آن اعمال را انجام دهید به ذهن بیاورید . آنگاه بعد از انجام ندادن چند باره آن اعمال متوجه بی اثر بودن آن می شوید.
- رها کردن یکباره وسواس
خود را از بند افکار مزاحم رها کنید و برای خود شعاری بسازید ، مثلاً هرگاه افکار وسواسی به سراغ شما آمد بگوئید : پیش به سوی زندگی عادی عنوان عامل اصلی بیماری تلقی شود خط اول درمان را داروهای «SSRI» Serotonin Reuptake Inhibitor Specific شامل میشوند. این داروها به عنوان مهارکنندههای باز جذب سروتونین به صورتی اختصاصی عمل میکنند.
سابقاً داروی کلومی پرامین با وجودی که یک داروی ضدافسردگی سه حلقهای است ولی به سبب اینکه عمدتاً مهارکننده باز جذب سروتونین (SRI) میباشد در این بیماری کاربرد فراوانی داشته است. در حال حاضر علیرغم اینکه این دارو هنوز تجویز میشود ولی به سبب عوارض جانبی بسیار و ایجاد مشکلات مسمومیتی به عنوان خط اول درمان محسوب نمیشود. بنابراین تجویز داروهای (SSRI) که کمخطرترند مانند: فلوکساتین، پراکستین، سرترالین، فلوواکسامین، سیتالوپرام پیشنهاد میشود.
در حال حاضر داروی Venlefaxine که مهارکننده باز جذب نوراپینفرین و سروتونین (SNRI) است نیز به صورت کمکی یا به تنهایی در درمان اختلال وسواسی جبری کاربرد دارد. باید توجه شود که دوز داروهای ضدافسردگی در درمان وسواس معمولا بیشتر از دوز این داروها در درمان افسردگی است .
زمان پاسخدهی بیمار به دارو:
در بیماران مبتلا به وسواس، پاسخدهی بیمار به داروی تجویزی را پس از گذشت مدت حدوداً ۱۲- ۸ هفته میتوان ارزیابی کرد. این زمان معمولا بیش از زمان پاسخ به داروها در مبتلایان به افسردگی (۴- ۳ هفته) میباشد. البته این زمان ممکن است کمی متغیر باشد، ولی عمدتا در درمان وسواس برائ پاسخدهی بیمار، نیازمند به زمان و دوز داروی بیشتری میباشیم.
هدف اصلی درمان کاهش افکار و اعمال وسواسی در حدی که بیمار بتواند به طور طبیعی فعالیت کرده و عملکرد داشته باشد معمولا کاهش ۳۵- ۲۵ درصد نمره فرم ارزیابی Y- Bocs به عنوان پاسخ بالینی مطلوب ارزیابی میشود. در حال حاضر حدود ۶۰- ۴۰ درصد بیماران پیشرفت معنیداری با مصرف اولین داروی SSRI و migna.irیا کلومی پرامین نشان میدهند ولی تعداد کمی پاسخ بسیار بالایی به داروها میدهند، حدود ۲۰ درصد از بیمارانی که به اولین داروی SSRI پاسخ ندادهاند، به داروی دیگری از این خانواده و یا به کلومی پرامین پاسخ میدهند.
بایستی توجه شود که روشهای درمانی دیگری مانند: شناخت رفتار درمانی (CBT) که نقش بسیار مهمی در بهینه کردن درمان این بیماران دارد و یا ECT و نوروسرجری در موارد بسیار شدیدی که وسواس به درمانهای دیگر پاسخی نداده است مورد استفاده قرار میگیرند.