کاظم وزیری هامانه را باید جزء اولین مدیرانی دانست که به دلیل مخالفت با «سیاستهای احمدینژادی» از کابینه دولت نهم کنار گذاشته شد؛ آن هم با سابقهای که وی در کنار شیخالوزرای آن روزها و وزیر نفت فعلی داشت. شاید به همین دلیل هم بود که وی به دستورات رئیس دولت نهم برای ورود برخی از غیرنفتیها به ساختمان طالقانی مخالفت و در نهایت با وزارت نفت خداحافظی کرد.
به گزارش روزنامه آرمان در شماره امروز خود با این مقدمه، گفتوگوی مفصلش با وزیری هامانه را منتشر کرده که گزیده آن در پی میآید:
* من اولین وزیر دولت نهم بودم اما این فعالیت تنها به مدت 2 سال طول کشید و به دلیل اختلاف نظر و سلیقه که در برخی سیاستها با آقای احمدینژاد داشتم، خیلی زود از تیم وی جدا شدم. نظرات من به لحاظ اداره نفت و استقلال این صنعت، به نظرات آقای زنگنه نزدیک بود.
* آقای احمدینژاد با همه اینگونه بود که همه را مسئول دفتر خود میدانست و تصور میکرد که همه باید دستور وی را اجرا کنند. البته من در این رابطه از همان ابتدا با وی شرط گذاشته بودم و وی قبول کرده بود اما گویا بهتدریج به این نتیجه رسید که اختلاف نظر من با وی زیاد است.
* عامل اصلی جدا شدن من مسئله عزل و نصبها بود که به خصوص در مسئله نصب آقای کردان نمود بیشتری پیدا کرد. هرچند که اینها بخشی از یک مسئله جامعتر بود ... نکتهای که در آن زمان وجود داشت این بود که آقای احمدینژاد قصد داشت در تمام تصمیمات مربوط به صنعت نفت دخالت کند و خود آن را اداره کند. به طور کلی وزرایی که کوچکترین انتقادی به دولت داشتند، برکنار میشدند.
* علت حمایت من از وزیر فعلی به دلیل سابقه و تجربهای است که در این زمینه دارد چرا که آقای زنگنه حدود ۲۲ سال سابقه وزارت دارد و حوزه نفت را نیز به خوبی میشناسد و البته با مدیریت انرژی کشور کاملا آشناست. باید توجه کرد که صنعت نفت ایران در شرایط فعلی به روز سیاه نشسته است و نیاز به نیرویی برای نجات از این وضعیت دارد.
* اگر آقای زنگنه رای نمیآورد، صنعت نفت مدتی با سرپرست اداره میشد که ضایعه جدیدی به این صنعت وارد میشد. در حقیقت عقل حکم میکند که از وی حمایت کنیم.
* بعید میدانم سیاستهای آقای زنگنه دستور از بالا باشد، چراکه انشاءالله یاران وی در کمک با وی وارد بدنه نفت خواهند شد. در سیاستهای کلان و برنامهای که وی ارائه کرده نیز تفاوت با برنامههای قبلی دیده میشود. تا جایی که برخی اختلاف نظرهایی که با وی داشتم در برنامه جدید ایشان اصلاح شده است. مسئله احداث پالایشگاهها یکی از همین موارد است که در برنامه ایشان به صورت جدی دیده شده است. البته هنوز فعالیت زیادی صورت نگرفته که بتوان آن را ارزیابی کرد. در شرایط فعلی باید همه افرادی که در صنعت نفت بوده و آشنایی با این صنعت دارند کمک کنند تا صنعت نفت از این وضعیت نجات پیدا کند. در حقیقت این یک نگاه شخصی به فردی خاص نیست بلکه نگاه حمایت از صنعت نفت است تا بتوان آن را از این وضعیت نجات داد.
* آقای احمدینژاد همه تلاشهای دولتهای پیش از دولت خود را صفر تلقی و تصور میکرد که آغاز این نظام از زمان آغاز فعالیتهای دولت نهم است. این یک فرهنگ خود بزرگبینی بود که در وی دیده میشد و نتیجه آن هم رویگردان شدن طرفداران او بود.
* در دولت دهم قرارداد اجرای فازهای پارس جنوبی در مدت ۳۵ ماه امضا شد. هر فردی با کوچکترین شناخت از صنعت نفت و حجم کار و نیازهای این واحدها میتواند دریابد که امکان به نتیجه رسیدن 17 فاز پارس جنوبی در مدت ۳۵ ماه وجود ندارد. البته اگر این توان برای اتمام فازهای مربوطه وجود میداشت نیز با تشدید تحریمها، امکان اجرای آن در این بازه زمانی وجود ندارد. در واقع این فقط یک بلوف سیاسی بود. در حال حاضر بهترین کار این است که این فازها و دیگر پروژههایی که در پارس جنوبی و به طور کلی صنعت نفت بهویژه در میادین مشترک وجود دارد اولویتبندی شده و با توجه به توان اجرایی و امکانات کشور به ترتیب و تدریج اجرا شود.
* پیشبینی من این است که ظرف 2 سال میتوان میزان تولید و اوضاع کلی صنعت نفت را به روال عادی بازگرداند. باید در این میان از افرادی که تجربه کافی داشتهاند اما در سالهای اخیر گوشهنشین شدهاند نیز استفاده کرد. این افراد باید در بازسازی نیروی انسانی در کنار جوانترها مورد استفاده قرار گیرند و حداقل در 4 سال اول وزارت نفت، انتقال دانش و تجربه به نیروهای جوان صورت گیرد و بهعبارتی مدیران جوان برای اداره صنعت نفت آماده شوند.
* در دوره آقای احمدینژاد مدیرانی وارد صنعت نفت شدهاند که حتی ساختمان وزارت نفت را هم ندیده بودند. همین نیروها وضع صنعت نفت را به شکل امروزی رساندند.
* وضعیتی که ما در لایه نفتی پارس جنوبی داریم بسیار نامطلوب است. ما برداشتی نداریم ولی کشور همسایه حدود 450 هزار بشکه در روز تولید انجام میدهد که وضع نامناسب ما در مقابل شریک قطری را نشان میدهد.
* افزایش تولید نفت بعد از آقای زنگنه هم ادامه پیدا کرد که علاوه بر افت طبیعی تولید که در شرایط عادی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار بشکه است جبران شده و تولید نیز از 4 میلیون و 100 هزار بشکه زمان ایشان به حدود 4 میلیون و 250 هزار بشکه در روز نیز رسید. طبق برنامه 5 ساله باید ظرفیت تولید به 5 میلیون بشکه در روز برسد. ضمن اینکه آقای زنگنه باید در حوزه گاز نیز فعالیتهایی را انجام دهد و اگر امسال نتوانیم فازهای جدید را به تولید برسانیم، با خاموشی روبهرو میشویم. متاسفانه پالایشگاه ستاره خلیج فارس در آن زمان با وجود تلاشهای بسیاری که شد به نتیجه نرسید و پول آن در جای دیگری خرج شد. همین پروژه در شرایط فعلی اولویت آقای زنگنه است که در صورت اجرا میتواند 5/ 36 میلیون لیتر به تولید بنزین کشور اضافه کند و دیگر نیازی به واردات بنزین نخواهد بود و صادرکننده بنزین خواهیم شد.
* حضور قرارگاه خاتمالانبیاء در یک دورهای صورت گرفته و به تدریج بوده است و طبیعتا با حضور آنها، برخی از شرکتهای بخش خصوصی به حاشیه رفته و توانشان از دست رفته است. قطعا این بازگشت نباید به صورت یکشبه باشد. نکته بعدی این است که نباید فکر کرد که قرارگاه خاتم به تنهایی فعالیت میکرد بلکه پروژهها را به بخش خصوصی واگذار میکرد و از آنها کمک میگرفت. به هر حال وجود قرارگاه در زمانی ضروری بود و فکر میکنم یک مرتبه نیز نباید از کار اجرایی خارج شود.
* چیزی به نام مافیای نفت وجود ندارد و اگر هم باشد قطعا در خارج از بخش نفت است. یعنی افرادی هستند که میخواهند با ورود به بدنه نفت به رانت مشخصی دست پیدا کنند. البته در مورد امروز نمیتوانم صحبت کنم اما در زمان وزارت من هم که این مسئله مطرح شد، عنوان کردم که دستگاه قضایی باید به این مسئله ورود کند و ارتباطی به مدیریت صنعت نفت ندارد ... در کل من قبول ندارم که کارکنان نفت که با ضوابط نظام وارد این بدنه شدهاند، متخلف و اهل مافیا باشند و افراد همکلاس و همدانشکدهای برخی سالم و پاک معرفی شوند.