۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۹۷۹۷۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ - ۲۱-۰۷-۱۳۹۲
کد ۲۹۷۹۷۳
انتشار: ۰۹:۰۸ - ۲۱-۰۷-۱۳۹۲
دستاوردهای نرمش قهرمانانه در صدر اسلام

از «حدیبیه و ساباط» تا «تهران»

امام در پاسخ ابو سعید ضمن این که عمل خود را به صلح حدیبیه تشبیه کردند، فرمودند: «اى ابو سعيد! من به همان جهت با معاويه صلح کردم که پيامبر خدا "ص" با بنى ضمره و بنى اشجع و اهل مكه در حدیبیه صلح کردند.»
عصرایران ؛ محمد رضا فرخی - "نرمش قهرمانانه" ، تعبیری است که رهبر معظم انقلاب ، بر "صلح امام حسن (ع) با معاویه" اطلاق کردند و اخیراً نیز فرمودند: "بنده معتقدم به همان چیزی كه سالها پیش به «نرمش قهرمانانه» نامگذاری شد."

نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد که هر گاه مصالح جامعه اسلامی ایجاب کرده ، رهبران جامعه اسلامی از صلح و نرمش قهرمانانه به عنوان راهبردی برای تضمین منافع جامعه بهره برده اند ، هر چند که برخی تندروها ، جلوتر از رهبران حرکت کرده و حتی به سول خدا"ص" نیز اعتراض کرده اند!

از جمله جریان پیمان حدیبیه که بین رسول خدا "ص" و کفار مکه بسته شد. با این که برخی افراد با سطحی نگری به آن حضرت اعتراض کردند  ولی این پیمان به تنهايي نتايجی معادل تمام غزوات حضرت را به دنبال داشت و نهايتاً به فتح بدون خون‌ريزي مكه منتهي شد.

چگونگي انعقاد و پيامدهای  آن نشانگر تلاش رسول خدا "ص" براي حفظ جان پیروان خود و در عين حال گسترش اسلام در شرايط صلح است.

در هنگام انعقاد پيمان رسول خدا "ص" تمام شرايط لفظي قريش را پذيرفت كه پيامد آن ترك جنگ بود و امنيت جاني و مالي دو طرف تأمين مي‌شد و مهم‌تر از آن اين بود كه هر دو طرف در انعقاد پيمان با ديگر قبايل آزاد بودند و اين زمينة مهمي براي گسترش اسلام بود. رهاورد این نرمش قهرمانانه رسول خدا "ص" اهمیت آن را مشخص می کند:

- به رسميت شناختنِ حكومت نبوی "ص" از سوی مشركان قريش

 نبردها و هجوم‌های پی در پی قريش، و ساير قبيله‌های مشرك و يهود فرصت نمي‌داد تا رسول خدا "ص" به نشر و تبليغ اسلام بپردازد اما با انجام دادن اين پيمان و به رسميت شناخته شدن حكومت نبوی "ص" ، مشركان قريش پذيرفتند كه به آن حكومت خيانت نورزند و حتي پيمان‌هاي حكومت اسلام با ديگران را به رسميت بشناسد.

- افزايش شمار مسلمانان

 پيمان مزبور، سبب اختلاط مسلمانان با مشركان و رفت و آمد آن‌ها به شهرهاي همديگر شد و در نتيجه مشركان از نزديك با مكتب اسلام و اخلاق و رفتار رسول خدا "ص" و ساير مسلمانان آشنايي بيشتري پيدا كردند و در نتيجه بسياري از مردم به اسلام گرويدند. چنان كه به فرموده امام صادق علیه السلام "مدت قرارداد منقضى نشده بود كه اسلام بر مكه مستولى شد."
ابن اثير هم مي‌نويسد: تعداد كسانی كه در دو سال بعد از صلح حديبيه به اسلام گرويدند بيشتر از همه كساني بود كه در طول سال‌های قبل از آن اسلام آورده بودند.

- گسترش فعاليت تبليغي، سياسي، نظامي

 از ويژگي‌های اين پيمان، برقراری صلح و امنيت بود. مسلمانان می توانستند در خلال اين مدت آزادانه و بدون هراس از مزاحمت‌هاي مشركان به دعوت و نشر آئين اسلام بپردازند. از اين رو، رسول خدا "ص" گروه‌هاي دعوت را بسيج نمود و به سوي اعراب باديه‌نشين فرستاد تا آنان را به پذيرش اسلام فراخواند.

همچنين با استفاده از فرصت به دست آمده، رسول خدا "ص" در اقدامي بسيار چشمگير با اعزام سفير به سوي سران دولت‌ها و قبايل و گروه‌ها،  ضمن ارتباط ديپلماتيك با آنان،  آن‌ها را به پذيرش اسلام فرا خواند، و اين گونه دعوت خويش را در سطح جهاني گسترش بخشيد.

از مواردي كه رسول خدا "ص" از فرصت طلايي بدست آمده از جانب پيمان حديبيه و ايمني از ناحيه جنوب بهره برداری فرمود، اين بود كه با خاطري آسوده به سراغ آخرين پايگاه يهوديان در قلعه‌هاي خيبر – كه تهديدی نهفته بودند – رفته و آن را فتح كرد.

همچنین یکی از نقاط حساسی که با تاریخ تشیع پیوند ناگسستنی دارد. خلافت وامامت امام حسن علیه السلام و شرایط به وجود آمده برای آن حضرت بود. چگونگى برخوردهاى امام حسن "ع" با معاويه نشان مى دهد كه امام حسن "ع" هرگز اهل سازش با معاويه نبودند، بلكه امام "ع" هم با شناخت دقیق از دشمن و نقاط ضعفش توانستند با بکار گیری یک استراتژی متفاوت و استفاده از همین شیوه نرمش قهرمانانه، دین خدا و جان یارانش را حفظ کنند. هر چند این شیوه برای برخی از دوستان ناخوشایند بود و افرادی همچون حجر بن عدی هم به امام اعتراض کردند.  

امام در پاسخ ابو سعید ضمن این که عمل خود را به صلح حدیبیه تشبیه کردند، فرمودند: «اى ابو سعيد! من به همان جهت با معاويه صلح کردم که پيامبر خدا "ص" با بنى ضمره و بنى اشجع و اهل مكه در حدیبیه صلح کردند. تفاوتى كه هست اين است كه آنان به تنزیل قرآن كافر شدند و معاويه و يارانش بتأويل قرآن كافر شدند. اى ابو سعيد! اكنون كه من از طرف خداى سبحان امام و پيشوا مي باشم پس نبايد مرا در جنگ یا صلح به نادانی متهم کنید اگر چه علت و حکمت آن را ندانید.

آيا نشنيده‏ اى هنگامى كه حضرت خضر "ع" كشتى‏ را سوراخ‏ كرد و كودك را كشت و  ديوار را تعمير کرد حضرت موسى "ع" که علت اين كارها را نمي دانست خشمگین شد و چون حضرت خضر "ع" حکمت آن را بیان داشت حضرت موسى "ع" راضى شد. من نيز همانگونه ام شما بر من خشم گرفتيد چون حكمت كار مرا درك نكرده بوديد اگر من اين كار را نمي كردم حتی یک نفر از شیعیان و یارانم در روی زمین باقی نمی ماند.»

امام باقر "ع" هم درباره اين اقدام فرمود: « سوگند به خدا آن چه را امام حسن علیه السلام انجام دادند برای این امت بهتر از چيزهایی است كه خورشيد بر آن تابيده است.»  

 براى امام و اصولا هر فرد مكتبى، مهم آن است تا به رسالت شرعى خويش عمل كند نه آن كه به دليل احتمال طعنه‏ هاى مردم، خود را به دامى در اندازد كه جز نابودى خود و همراهان حاصلى ندارد. 

یکی از فوائد صلح امام حسن علیه السلام این بود که از خطر وسیع و بزرگ حمله دشمن خارجی جلوگیري کرد. یعقوبی در تاریخ خود می نویسد: معاویه پس از قرارداد صلح با امام حسن "ع"، به شام بازگشت. در این موقع به او گزارش رسید که امپراطور روم شرقی، با سپاه منظم و بزرگ خود، از کشور روم حرکت کرده و قصد حمله بر کشور اسلامی دارد. معاویه ناچار شد که براي جلوگیري از حمله سپاه روم، هر سال صد هزار دینار به دولت روم شرقی باج بدهد.  این سند تاریخی نشان می دهد که اگر صلح بین امام حسن "ع" و معاویه رخ نمی داد، خطر بزرگی متوجه اصل اسلام می شد.  بر همین اساس امام محمد باقر"ع" در پاسخ کسی که به صلح امام حسن "ع"انتقاد داشت، فرمود: ساکت باش، امام حسن "ع" به آنچه انجام داده داناتر است. اگر او صلح را نمی پذیرفت، خطر بزرگی به پیش می آمد.

از رهاورد این صلح هم می توان به مواردی اشاره کرد:

- امام حسن با اين صلح ضمن برداشتن نقاب از چهره ى زشت امويان و ارتقاء بصیرت مردم ، کاری کردند که دشمن به دست خود وسائل سقوطش را فراهم كند.

- عاشورا در مرتبه نخست، حسنى بود و سپس حسينى و حسن"ع" شالوده آن را ريخته و وسائل آنرا فراهم آورده بود.  بنابراین اگر عمل شجاعانه امام حسن "ع" نبود حتی کرسیهای درس امام باقر و امام صادق علیهما السلام هم برگزار نمی شد؛ پس مکتب باقری وجعفری ما پیش از انکه مرهون حادثه کربلا باشد، وامدار و نتیجه حادثه ساباط [محل عقد قرارداد صلح] و عمل شجاعانه امام حسن عليه السلام است.

آری بی تردید رهبران الهی و امامان علیهم السلام به عنوان تندیس همه خوبی ها، قهرمانان موفق برای چگونه بودن، چگونه زیستن و چگونه مردن هستند. همه ابعاد شخصیّت معصومان علیهم السلام بایسته پژوهش است؛ ولی برخی از فرازهای زندگی آنان،از جمله برخورد با زورمداران وصاحبان قدرت، از ویژگی  خاصی برخوردار است و  باید مورد مطالعه دقیقتری قرار گیرد. این بزرگوران با شناخت دشمن به اینکه اعتمادی بر پیمان ها و قرار دادهای آنان نیست که «انهم لا اَیمان لهم»  اما با به کار گیری از ابزار قدرت نرم و ایجاد شرایطی در تعامل با آنان، سرانجام - ولو در بلند مدت-  به هدف خود نایل شدند. و در این راه منافع اشخاص و فشار آنان را در نظر نداشتند بلکه مصلحت دینی وکیان اسلامی اولویت داشت.

 پس شیوه نرمش قهرمانانه، انفعال در برابر دشمنان نیست بلکه یک دیپلماسی نرم هوشمندانه و بیانی دیگر راهبرد عزت، حکمت و مصلحت، به منظور خنثی کردن و از بین بردن توطئه های استکباری دشمنان و تقویت جبهه خودی است.

منابع و مآخذ: 

  - شمس الدين ذهبى، تاريخ الاسلام، تحقيق: عمر عبد السلام تدمرى، بيروت، دار الكتاب العربى، 1413- 1993، چاپ دوم،                   ج‏2،صص372-371.
  - فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري بأعلام الهدی، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1390ق، چاپ سوم، ج 1، ص 205.
  - ابن اثير، الكامل، بيروت، دار صادر – دار بيروت، 1385- 1965، ج2 ، ص 205.
  - حامد منتظري مقدم، بررسي تاريخي صلح‌هاي پيامبر(ص)، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، تابستان 1382، چاپ اول، صص 130-132.
  - ابن سعد، الطبقات الكبرى، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية،1410- 1990، چاپ اول، ج 1، ص 198.
  - واقدي، کتاب المغازی، تحقيق مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الأعلمى، 1409- 1989،چاپ سوم، ج 2، ص 634.
  -  - بلاذرى، انساب الأشراف، تحقيق: محمد حميد الله، مصر، دار المعارف، 1959، ج‏3،ص45.
  - علامه مجلسى‏، بحار الأنوار، تهران‏، اسلامية، 1363 ش‏، ج44، ص2.
  - شيخ كلينى، الكافى،‏ تهران، اسلامية، 1362 ش،ج‏8،ص330 .‏
  - رسول جعفريان‏، حيات فكرى و سياسى ائمه‏، قم، انصاريان‏، 1381 ش‏،ص156.
   - يعقوبى، تاريخ يعقوبى،بيروت ، دار صادر، بى تا، ،ج‏2،ص217.
  - محمد محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام حسن علیه السلام، تهران،مطهر، 1373، صص 100-99.
  - علامه مجلسى‏، بحار الأنوار، تهران‏، اسلامية، 1363 ش‏، ج44، ص1.
  - شيخ راضى آل ياسين‏، صلح الحسن عليه السلام‏، بیروت، اعلمى‏،1412 ق‏،ص374.
- همان‏،ص13.  
  - توبه: 12.


ارسال به دوستان