بهار - دکتر محمود سریعالقلم، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران هفته گذشته در سخنرانی خود پیامدهای اجتماعی خصوصیسازی اقتصادی را تشریح کرد.
سریعالقلم که استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است با حضور در جمع اعضای جامعه مهندسان مشاور ایران تنها راه پیشرفت کشور را در خصوصیسازی و تحقق این امر را در گرو تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی و تعامل با دنیا دانست. دکتر محمود سریعالقلم در تبیین این موضوع گفت: همه مشکلات موجود در کشور را نباید با نگاه سیاسی نگریست باید قبول کرد که بنیان مشکلات ما فکری است و ما باید در پی این باشیم تا اندیشه خود و مردم را اصلاح کنیم.
در طول دو دهه تجربه مفیدی که در دانشگاهها و در میان دانشجویان داشتم متوجه شدم که در این دو دهه دانشجویانی متفاوت از اندیشه ما وارد دانشگاههای کشور شدند، این تبادل افکار و تغییر 90درصدی افکار نشان از اهمیت آموزش و تغییر فکر در بین جامعه دانشجو است، امروز کشور ما نیازمند بیش از 500نفر نویسنده دانشگاهی است تا بتواند کل جامعه را در مدارهای بینالمللی بیاورد.
ما برای نیل به این مهم نیازمند کارهای سنگینی در زمینه فکر و رسانه هستیم تا بتوانیم همانند کشورهایی چون برزیل و کرهجنوبی قدرت ملی خود را افزایش دهیم.
او افزود: امروز دولتها علاقهمند شدند تا بهتدریج مسئولیت معاش مردم را از دوش خود بردارند و تعهدات خود را کم کنند. برای مثال نزاع سیاسی که امروز شاهد آن در آمریکا هستیم ناشی از همین نوع از سیاستگذاری است زیرا بخشی از دولت معتقد است که هر فردی مسئول زندگی خودش است و دولت باید به عنوان میانجی به مردم کمک کند. این در حالی است که در کشور ما ایران، برخلاف روند جهانی موجود در جهان، دولت بزرگ است و جامعه همچنان در گرو دولت است. او ادامه داد: امروز سیاستمداران بهخوبی متوجه همکاری و تعاملات در جنبههای مختلف با یکدیگر هستند و این موضوع باعث کاهش نزاع بینالمللی شده است بنابراین در دو دهه آینده با جهانی مواجه میشویم که بیش از امروز به هم پیوند خورده و همگرایی در آن افزایش یافته است.
گسترش همگرایی در ایران نیز در سال دوم انقلاب در حال وقوع بود اما به دلیل درونگرایی و فاصله گرفتن کشور ما از جهان و مبارزه فکری با جهانی شدن این موضوع سالها به تعویق افتاده بنابراین امروز باید تلاش کنیم تا اهمیت رابطه بینالمللی نه تنها در جامعه بلکه در بین هیات حاکمه نیز مشخص شود.
این استاد دانشگاه بلوکبندی جدید جهان را براساس اقتصاد کشورها دانست نه مرزهای سیاسی و ژئوپليتیک و افزود: در سالهای اخیر تلاش بر این بوده که به هر نحوی از دنیا فاصله بگیریم و روند فکری جهانی شدن را زیر سوال ببریم این در حالی است که در دنیای پیشرو بلوکبندیها و مرزبندیهای سیاسی و ژئوپليتیک دیگر نخواهد بود و همه کشورها بهویژه کشورهای عربی در حال گسترش همکاریهای اقتصادی با یکدیگر هستند.
سریعالقلم یادآور شد: ما در ایران مدعی هستیم که پیشرفتهای علمی زیادی در سطح ملی داشتیم و معیارمان برای این پیشرفتها تکیه بر مقالات علمی بوده که منتشر شده و مدعی هستیم مقالاتمان در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته است. اینکه زیاد بنویسیم اهمیت چندانی ندارد امروز در دنیا به هر کاری از جمله مقالهنویسی به واسطه بینالمللی بودنش اهمیت میدهند نه صرفا جنبههای ملیاش.
به اعتقاد او؛ «بسیاری از روشها، اندیشهها و روندهای جامعه ایران کهنه است و تفکرات جامعه ما نسبت به امنیت ملی از 45 سال گذشته تغییر نکرده و همانند دهه60 میلادی در بلوک شرق فکر میکنیم. این در حالی است که کشور ژاپن 140 سال پیش بهخصوصیسازی اندیشید اما هنوز در ایران درباره اهمیت بخش خصوصی بحث میشود و به یک اجماع ملی در این موضوع نرسیدیم که بخش خصوصی مبنایی برای استقلال است.» دکتر سریعالقلم مبانی سلامت را با توجه به ذات انسانها در دنیا مشابه دانست و گفت: روش نو کردن اندیشهها کار با دنیاست، نظریه حاکم در نظام بینالملل، پیوند است و امروز دیگر همه به هم متصل شدهاند و برتری از بین رفته و رقابت و مزیت نسبی مبنا قرار گرفته است.
او در ادامه این جلسه یکی از ویژگیهای یک سیاستمدار خوب را آشنایی او با آمار دانست و گفت: باید سیاستمدار خوب متوجه تفاوت آمار کشورها باشد. رابطه آموزش، دانش و تولید بهشدت رو به افزایش است و در سالهای آینده کسانی که در کشورهای پیشرفته مهارت ندارند کنار گذاشته میشوند. او پس از بیان این توضیحات به ارائه مباحث نظری خود در موضوع «پیامدهای اجتماعی خصوصیسازی اقتصادی» پرداخت.
سریعالقلم، سالمسازی یک نظام اجتماعی را با تفکیک قدرت اقتصادی از سیاسی میسر دانست و گفت: در ابتدا باید قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی تفکیک شود و تا این امر به وقوع نپیوندد اتفاق پایداری در کشور نمیافتد. جامعه میتواند بر سیاست گذاریهای حاکمیت اثر بگذارد، زمانی که قدرت سیاسی و اقتصادی در یک جا متمرکز شوند فرصت رشد انسان و جامعه گرفته میشود.
اگر این دو از هم تفکیک بشوند آزادی هم از پس این جدایی متولد میشود و در بستر این تغییرات است که رسانههای آزاد و مستقل هم شکل میگیرد. او دومین روش برای سالمسازی یک نظام اجتماعی را اندیشه و فکر دانست و آن را به دو واژه لاتین «fact» و «intuition» تقسیم کرد و گفت: هنوز معادل درستی برای این دو واژه در زبان فارسی وجود ندارد. فکت یعنی براساس آمار دقیق مثلا بگویم که 65درصد زنان تحصیلکرده در ایران بیکار هستند. اگر ما میشنویم 50 ایرانی در یک کشتی در راه استرالیا غرق میشوند باید ببینیم این متغیر تا چه اندازه برای ما اهمیت دارد؟ اصلا غرق شدن این 50 نفر اهمیت دارد. چه یک ایرانی و چه 50 ایرانی هریک چقدر اهمیت دارد. اینکه میشنویم سالانه 25هزار نفر در تصادفات جادهای در کشورمان کشته میشوند این تا چه اندازه اهمیت دارد.
اینکه نرخ رشد اقتصادی ایران صفر است آیا این متغیر باعث تحرک بیشتر ما میشود یا خیر؟ آیا این امر بر نگاه ما به جامعه اثر میگذارد. وقتی میشنویم دولت امارات وزارت خارجه کشورش را موظف میکند که سالانه حداقل چهار کشور را از فهرست کشورهای نیاز به ویزا برای شهروندان اماراتی حذف کند و آخرین کشوری که اماراتیها برای ورود به آن نیاز به ویزا ندارند انگلستان است که اخیرا حذف شد، امارات تعداد کشورهای نیازمند به ویزا را برای شهروندانش اکنون به 65 کشور رسانده است. باید دید کدام متغیرها مهم است تا کشوری از ورود مثلا تجار و دانشجویان استقبال کند. اما اینتویشن یعنی انسان با حدس و گمان و براساس شایعات به قضاوت و استنباط برسد. بسیاری از جملاتی که در کشور ما بهکار میروند اینتویشن هستند مثلا فردی در تلویزیون سخنرانی میکند و میگوید مدیریت جهان توسط ایران انجام میشود. برپایه کدام مستندات چنین قضاوتی دارید؟ اینجاست که جامعه نمیتواند براساس آنها برنامهریزی و فکر کند.
این موضوع باعث شده تا با ارائه تحلیلهای غلط به وضع موجود راضی شویم. متاسفانه بسیاری از آنچه گفته میشود برپایه حدس و گمان است نه fact و جامعهای که چنین باشد قدرت برنامهریزی و قدرت تولید فکر و اندیشه ندارد. در کشور ما مسئولان کشور باید نگاهشان را از بولتنخوانی به کتابخوانی تغییر دهند تا فکر و ایده تولید شود در حالی که بسیاری از اینها بولتنخوان هستند نه کتابخوان. این موضوع در بین استادان دانشگاهی ما نیز وجود دارد.
او سومین مساله مهم در سالمسازی یک نظام اجتماعی را حاکمیت دانست و گفت: سنت امپراتوری سنت قدیمی اداره کشور ماست، ما تنها یک قرن است که تبدیل به کشور شدیم، قوای مقننه و مجریه باید براساس آییننامه عمل کنند و مقامات کشوری ما درباره مسائلی که به لحاظ حقوقی ارتباطی به آنها ندارند نباید اظهارنظر کنند. در کشورهای دیگر با تفکیک قوایی که وجود دارد مسئولان قوههای مختلف اجازه اظهارنظر درباره موضوعاتی که به قوه آنها ارتباطی ندارد را به خود نمیدهند اما در ایران مقامات قضایی ما حتی درباره سیاست خارجی هم حرف میزنند.
وی چهارمین مساله برای سالمسازی نظام اجتماعی را تمرکززدایی از مسئولیت با ایجاد توازن میان جریانها و وجود رسانههای نقاد و مستقل دانست و توضیح داد: امروزه در دنیا حتی حوزههایی چون امنیت نیز خصوصیسازی شده است و این ناشی از بالا رفتن اعتماد به نفس ملی است. اینکه دولت و حاکمیت مسئول همهچیز هست نگاه درستی نیست، جامعه برای اثرگذاری باید جرات پیدا کند. جامعه بینالملل امروز در حال کاهش هزینههای نظامی خود است و این موضوع امروزه تبدیل به یکی از مشکلات ناتو شده است.
وی افزود: در طول 25سال کار علمی که تاکنون داشتم مجلس ما یکبار از یک دانشگاهی درباره مسالهای سوال کرده است؟ این موضوع نشان از اهمیت و روحیه تعلق خاطر به کشور ایران دارد. باید تکثرگرایی را بپذیریم و به این موضوع بها دهیم و این تفاوت را بپذیریم. اولین کار عملی ما در این حوزه تفکیک قدرت سیاسی و اقتصادی باید باشد. وی در ادامه بیان کرد: در اروپای قرن نوزدهم پیش از آنکه دموکراسی وجود داشته باشد رسانههای منتقد وجود داشتند و در انگلستان بیش از چهار قرن است که روزنامههای آزاد و انتقادی و دانشگاههای مستقل وجود دارند.
این در حالی است که دموکراسی پدیده قرن بیستم است و نشان میدهد که ابتدا شهروندان مدنی شدند و سپس دموکراسی شکل گرفت. اگر بخواهیم عملیاتی فکرکنیم باید فضای رسانهها را در کشور باز کنیم. وقتی فضای رسانهای باز شود فضای جامعه باز میشود.
استاد سریعالقلم پنجمین راه برای سالمسازی نظام اجتماعی را جامعه بزرگتر از دولت با یک شخصیتی شدن شهروندان و ضرورت کار بینالملل دانست و گفت: در جوامعی چون آلمان، سوئد، هلند، فنلاند، جامعه تصمیم میگیرد تا دولت چه کار کند زیرا شهروندان نسبت به حقوق خود و جامعه آگاهی دارند.
کشور آلمان پس از جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شد اما به استثنای دانشمندان هستهای که کشورهای آمریکایی با خود از آلمان بردند هیچکس از مردم آلمان از این کشور خارج نشد و ظرف زمان 17 سال آلمان اقتصاد دوم جهان شد! زیرا مردم آلمان فراتر از «من» شدند. کشوری مثل چین با بینالمللی شدن از فقر بیرون آمد. سیاستمداران امروز این کشور را با زمان مائو مقایسه کنید، نخستوزیر حاضر چین یک اقتصاددان است. 102میلیارد دلار این کشور در صنعت توریسم خرج کرده است و امروزه در اکثر کشورها زبان چینی یاد میگیرند و این نشان از اهمیت این کشور در جامعه بینالملل دارد.
بنابراین هرجا یک کشور پیشرفته میبینید بدانید بین پیشرفت و میزان تعلق خاطر مردم به کشورشان رابطه مستقیم است. وی ششمین راه برای سالمسازی نظام اجتماعی را آزادی به شکل منفی و مثبت آن دانست و توضیح داد: بزرگترین قدم برای آزادی فکر در ایران خصوصیسازی اقتصادی است زیرا معاش مستقل از حاکمیت مبنای آزادی است. باید به جامعه نگاه بازی داشت، آزاد شدن از قیود مقدمه خلاقیت انسان است.
او بخش خصوصی را نسبت به صرف زمان حساس دانست و افزود: دستگاه دولتی ضد زمان است اما یک شرکت خصوصی برای تامین سرمایه و بودجه خود تلاش میکند و این موضوع او را نسبت به زمان حساس میکند. بخش خصوصی به ثبات سیاسی اهمیت میهد زیرا میداند اگر ثبات سیاسی نباشد نمیتواند فعالیت کند. این استاد دانشگاه شهید بهشتی کاهش امراض فرهنگی و اجتماعی را با غیرضروری شدن تملق و کاهش فساد ادارای هشتمین راه سالمسازی نظام اجتماعی دانست و بیان کرد: دولت زیر مجموعه اقشار است، در جوامع بینالملل جامعه به اعتماد به نفسی رسیده که خود را بالاتر از دستگاه دولتی میداند.
جایی که دولت سالار و محور است تملق هم هست، هرجا که پول مجانی هست فساد اداری وجود دارد اما بخش خصوصی میتواند به مرور زمان این روند را اصلاح کند. سریعالقلم در پایان ارائه این مباحث با طرح دو پرسش «در یک جامعه چگونه ثروت تولید میشود؟» و «در یک جامعه چگونه ثروت توزیع میشود؟»
گفت: ما مشکلات بنیادی در هر دو حوزه داریم، باید فکر و اندیشه در جامعه اصلاح شود، نگاهی که دولت باید به مردم پول بدهد و جامعهای که این را قبول میکند نشان میدهد که هر دو طرف مشکل فکری دارند. او همچنین به بیان راهحلهایی برای برون رفت از این وضعیت پرداخت و گفت: دانش و آگاهی، نقش رسانه و دانشگاه، اجماع تئوریک که شامل اولویت کشور بر قبائل سیاسی، فرهنگ جدید شهروندی، استقلال از دولت و تعامل بینالمللی که شامل اثرگذاری و اثرپذیری است، از جمله مسائلی است که میتوان با پشتوانه آن از وضعیت موجود برون رفت.
این تفکرات باید بحث و نقد شود. آشفتگی ذهنی میان ما ایرانیان وجود دارد و اینکه نمیدانیم مشکل ما چیست؟ ما نیاز داریم تا همه مشکلات را مطرح کنیم و به دنبال منشاء اصلی آن بگردیم. اولویتهای ما باید مشخص شود، در جامعه ما تشتت آرا بین نویسندگان و دانشگاهیان و دستگاههای اجرایی زیاد است! باید دید به چه متغیری چقدر وزن میدهیم.
سریعالقلم در جمعبندی نهایی در پاسخ به سوالات مطرح شده توسط حاضران گفت: در مشکلات اقتصادی که در دو سال گذشته در کشور اتفاق افتاد، واکنش جامعه صفر بود! البته منظور از واکنش جامعه اجتماع در خیابانها نیست، این ناشی از این است که ما در تشکل بسیار ضعیف هستیم، یک و نیم قرن است که فکر میکنیم برای تغییر باید تظاهرات کنیم اما به راهحل دیگر آن که «تشکل» است فکر نمیکنیم.
مثلا امروز ما به واسطه وجود تشکلها آگاهی پیدا کردیم که بخش اعظم مشکل کشور فقط موضوعات اقتصادی نیست بلکه محیطزیستمان بهشدت دچار آسیب شده و دریاچهها خشک شدند و بحران کم آبی بهشدت بر کشور سایه انداخته و بیم این میرود که این کم آبی نسلهای آینده را با مشکل مواجه سازد و این تشکلها بودند که اطلاعرسانی کردند.
وی ادامه داد: در کشورهای آسیایی که در حال تغییر هستند مردم برای خود در اجتماع نقش قائل هستند. تغییر شروع نمیشود مگر اینکه «تشکل» تشکیل شود، در دانشگاهها سالها تلاش کردیم برای این امر اما گویا بیرون از فضای دانشگاه بیشتر توانستیم کار کنیم. او کشور ایران را متاثر از چندین جهانبینی دانست وگفت: آنهایی که در ایران به دنبال تغییر هستند در اقلیت قرار دارند و اکثریت خواستار حفظ وضع موجود هستند چون منافع بخش بزرگی به خطر میافتد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بینالمللی باشد نیمی از برنامههای خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش میکند و با انرژی که این نهاد ملی دارد میتواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند. آموزشوپرورش ما تئوریک است و آموزش عملی در مدارس نداریم، برای تغییر در فکر فرزندان باید در سن پایینتر از 18سال جهان را به فرزندان خود نشان دهیم تا از فرهنگ جهانی مطلع شوند.