پس از درگذشت پروفسور معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات و روزنامهنگاری در ایران و در جریان برگزاری مراسم تشییع پیکر ایشان، شاهد یک رویداد عجیبی بودیم و آن تلاش برخی عکاسان برای ثبت تصویر از چهره این تازه گذشته پیش از گذاردن سنگ لحد روی پیکر در قبر بود؛ تصاویری که برخی رسانهها نیز آن را منتشر کردند و منجر به ناراحتی خانواده ایشان شد، ولی آیا این کار با اخلاق رسانهای همخوانی دارد؟
به گزارش «تابناک»، در حالی که قرار بود «نکوداشت استاد دکتر کاظم معتمدنژاد، زمینهها و مسائل مطالعات ایرانی ارتباطات و فرهنگ» ۲۳ آذر ماه در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شود، عمر پدر علم ارتباطات تا روز بزرگداشت دیرهنگام به درازا نکشید و عصر چهارشنبه در آستانه هشتاد سالگی پس از تحمل مدتها بیماری به دیار باقی شتافت.
بنا بر این گزارش، مراسم تشییع پیکر این استاد برجسته ارتباطات و روزنامهنگاری، ساعت ۹ صبح روز شنبه (شانزدهم آذر) از جلوی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد و پس از تشییع، پیکر ایشان در قطعه نامآوران بهشت زهرا (س) کنار بسیاری از خدمتگزاران به این کشور و مردم دفن شد تا اگر گاهی به قصد زیارت امواتِ وابسته، سری به بهشت زهرا، بزرگترین قبرستان ایران زدیم، از ایشان و دیگر چهرههایی که در راه ارتقای جایگاه فرهنگ، علم، اخلاق و دیگر عرصهها گام برداشتهاند، نیز یاد کنیم.
در این میان در مراسم تشییع پیکر این استاد برجسته، اتفاقی افتاد که به زعم برخی نزدیکان ایشان، وهن دکتر معتمدنژاد و به تعبیر برخی دیگر، خلاف اصول اخلاق رسانه بود و در مجموع، منجر به تأثر خاطر بازماندگان این دانشمند شد. در این مراسم، برخی عکاسان تلاش کردند در لحظه تلقین و در درون قبر که سر بر روی خاک گذاشته میشود و پیش از گذاردن سنگ لحد بر پیکر این مرحوم، از ایشان تصویر ثبت کنند و البته تصویرشان در برخی رسانهها منتشر شد.
وقت سنگ لحد گذاشتن هم از بزرگان دل نمیکنیم؟!
آنچه مسلم است این که مرز اخلاق در رسانه کاملاً مشخص نیست، به ویژه آنکه چنین مرزی به مذهب و اعتقادات مردم در کشورها نیز ارتباط مستقیم دارد؛ برای نمونه، در دیگر کشورها و عرف بینالمللی اخلاق در عکاسی، عکاسی و انتشار عکسهای ثبت شده در مکانهای عمومی، مجاز است و تنها ثبت تصاویر در اماکن خصوصی و محصور با دیوار، نیازمند مجوز میشود، ولی در کشور ما و به زعم بسیاری از مردم، خودرو و داخل خودرو بخشی از حریم خصوصی است.
حتی به زعم بسیاری از مردم همراهی زن و مرد جوان در پارکها و اماکن عمومی نیز امری شخصی به شمار میرود و ثبت تصاویر از این فضای عمومی را نیز خلاف اخلاق میپندارند و اگر شاهد ثبت تصاویری توسط عکاس باشند که آنها نیز در کادر باشند، احتمال اینکه در لحظه با عکاس برخورد کنند، دور از انتظار نیست؛ امری که در بسیاری از دیگر کشورها عادی است و اگر بر سوژه فوکوس نشود و عکاسی حالت تعقیبی پیدا نکند، مخاطب چنین تصاویری در کشورهای اروپایی حتی با لبخند به استقبال کادر بسته شده میرود.
هرچند در دیگر کشورها ثبت تصویر اموات در لحظات آخر نیز امری طبیعی است و اساساً برای چنین لحظاتی جسد را علاوه بر پوشاندن با شکیلترین لباسهای رسمی، آرایش نیز میکنند و حتی لبان اموات را در چند نقطه بخیه میزنند که حالت چهره بدفرم نباشد، در کشور ما طبیعتاً چنین پروسهای رخ نمیدهد و جسد اموات برهنه و با همان شکلی که بوده و صرفاً در میان پارچهای به نام «کفن» پوشانده میشود و طبیعتاً اخلاقی نیست که تلاش کرد، از اموات در چنین وضعیتی ثبت تصویر نمود.
در سالهای اخیر نیز از بسیاری بزرگان در مراسم تشییع جنازهشان تصاویری ثبت شده که هیچگاه منتشر نشده است؛ اما این بار در میان بیتوجهی، این تصویر منتشر شد که طبیعتاً میتواند به آخرین تصویری که در ذهن مردم از پروفسور معتمدنژاد مانده، ضربه بزند؛ بنابراین، انتظار میرود در این زمینه اندکی اخلاقیتر عمل کرد. پدر علم ارتباطات، پدر اخلاق رسانهای نیز بود. ای کاش در این رفتارهایمان که از آن زرنگی و حرفهایگری تعبیر میکنیم، تجدیدنظر کنیم!