رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اعلام کرد که در دولت های نهم و دهم تذکراتی را به صورت غیرعلنی به احمدی نژاد داده است.
به گزارش ایرنا، هفته نامه 9 دی، در آستانه چهارمین سالگرد حماسه 9 دی، گفت و گویی تفصیلی با آیت الله محمدتقی مصباح یزدی رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) داشته است که برخی از نکات این مصاحبه در پی می آید:
** اینکه مدیران هیچ اشتباهی نداشته باشند، توقع بی جایی است
آیت الله مصباح یزدی درباره حمایت رهبر معظم انقلاب از دولت های نهم و دهم با وجود برخی نقاط ضعف، چنین گفته است: البته توقع اینکه هر کس به کرسی ریاست بنشیند، بی عیب باشد، توقع بی جایی است.
بالاخره اینها هم از همین مردم اند، یک عمری که نرفتند تهذیب نفس کنند و سیر و سلوک کنند؛ همین اندازه که نماز و روزه ای، عبادتی و ولایتی هستند باید در همین حد خشنود بود و بگوییم الحمدالله.
وقتی سطح توقعات واقع بینانه شد نه آدم خودش را گم می کند نه زیاده روی و نه افراط و تفریط می کند.
** تذکرهای غیرعلنی به احمدی نژاد
از آیت الله مصباح یزدی پرسیده شد که برخورد شما با دولتی که نقش حمایتی نسبت به آن داشتید برای عده ای عجیب بود؛ هواداران وی این طور عنوان می کنند که نحوه برخورد سفت و سخت شما با برخی از اطرافیان آقای احمدی نژاد، منصفانه نبود بلکه نوعی زیاده روی بود؟»
وی در پاسخ گفته است:شاید این تلقی به این دلیل است که آنها از جریان مسیری که طی شده اطلاع ندارند، بلکه آنها فقط نقطه آخرش را اطلاع دارند.
بنده در همان دولت نهم وقتی که زاویه کوچکی شروع شد، دو نفر از دوستانم را فرستادم که با خود آقای احمدی نژاد حضورا تماس بگیرند و یک نامه محترمانه ای هم نوشتم و دادم به آنها؛ و آنها هم آخر شب رفتند بیش از یک ساعت با ایشان صحبت کردند و نامه را دادند و خیلی محترمانه و منصفانه و دلسوزانه هم بود.
آیت الله مصباح یزدی درباره موضوع انتخاب مشایی به معاون اولی در ابتدای دولت دهم و مقاومتی که احمدی نژاد در برابر نامه رهبری برای تغییر وی داشت و جلسه ای که وی در آن زمان با احمدی نژاد در منزل یکی از دوستان برگزار کرده بود نیز گفت: «خیلی قبل از آن و از دولت نهم تذکرات غیر علنی را شروع کرده بودم.»
** حضور زنان در ورزشگاه
رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) درباره موضوع حضور زنان در ورزشگاه ها نیز گفت: ما ملاقات حضوری هم با آقای احمدی نژاد داشتیم و من با رعایت اینکه در مقابل چنین شخصی و با چنین ویژگی های شخصیتی چطور باید حرف بزنم که احتمال تاثیر باشد، وقت ملاقات می دادم و صحبت می کردم.
در برخی از جلسات بعضی از دوستان هم بودند که سه نفری بودیم، ما نشستیم با هم صحبت کردیم و متاسفانه حرف ها اثر نکرد، کانه اثر معکوس گذاشت تا در دولت دهم که دیگر کار به جایی رسید که ایشان تعبیراتی در مورد برخی موضوعات داشت و حتی راجع به آن شخص گفت که او از اولیای خداست و تعابیر دیگری که اینها دیگر قابل تحمل نبود.
اینجا بود که موضع علنی گرفتیم و در سخنرانی ها، انحرافات فکری را مطرح کردیم. بالاخره ما این سیر را در ابتدا به تدریج شروع کردیم، کسانی که از سابقه خبر ندارند به اینجا که رسید می گویند تندروی کردی؛ در حالی که ما از اول صمیمانه مسایل را مطرح کردیم و چیزهایی را یادآور شدیم که خیلی بیّن و قابل فهم بود.
مسایل فکری پیچیده ای نبود؛ نقاط قوت ایشان (احمدی نژاد) کم کم تبدیل به نقاط ضعف شد و وضعیت ایشان در بین جامعه متدینین و علما و مراجع ضعیف شد.
** خوش بینی مفرط رییس دولت
مصباح یزدی درباره اینکه از سال 85 یعنی یک سال بعد از شروع به کار دولت نهم نسبت به حضور و تاثیرگذاری برخی اطرافیان احمدی نژاد تذکر و هشدار داده و بعدها قبل از خانه نشینی تعبیر خطر بزرگ را به کار برده، توضیح داده است: بله؛ نوع نگاه و مواضع این فرد خبرش به ما می رسید ولی متاسفانه در رییس دولت یک خوش بینی مفرطی نسبت به او وجود داشت، در حالی که آن فرد در سخنرانی هایش می گفت که دوره اسلام گرایی گذشته و حساسیتی نشان داده نمی شد.
مصباح یزدی درباره اینکه آیا «هیچ وقت آن شخص درخواست کرد که بیاید و توضیح دهد؟ دنبال این نبود که خوش را تثبیت کند؟» گفته است: من یادم نمی آید ولی اگر هم می آمدند فایده نداشت برخی ویژگی های شخصیتی هست که با بحث حل نمی شود؛ مادامی که ضررش به جامعه نرسیده، مدارا و چشم پوشی کرد اما وقتی بناست خطرش به جامعه سرایت کند وظیفه ایجاب می کند که آدم موضع گیری کند.
رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ادامه می دهد: مدتی است تشکیک در امام بالطبع در مبانی ایشان شروع شده از جمله خاطره سازی از حضرت امام آن هم در مورد موضوعاتی که برای مردم خیلی روشن بود؛ مثلا مخالفت حضرت امام با شعار مرگ بر آمریکا در حالی که مردم تا آخرین روز حیات امام این شعار را سر می دادند و ایشان هیچ وقت مخالفت علنی نداشتند. شما در این نحوه برخورد با امام و مبانی استکبار ستیزی ایشان تعمدی حس می کنید؟ چون همین خاطره گویی ها موج می اندازد در مردم که چرا باید بگوییم مرگ بر آمریکا.
یکی از سیاستمداران بزرگ مملکت که الان هم در نظریه پردازی پشت پرده نقش فعالی دارد زمانی مسوول اجرایی بود و کارهای مهمی هم کرده است. وی در روزهای اول انقلاب به خود من می گفت که ما امام را برای این می خواهیم که شاه را بیرون کنیم ولی ایدئولوگ ما دکتر شریعتی است.
یعنی معتقد بود که ما افکار امام را قبول نداریم. ما یک بولدوزر می خواهیم بیاندازیم جلو و مردم هم دنبالش راه بیفتند تا شاه را بیرون کنیم بعد باید امام را بگذاریم کنار.
** دست داشتن در حادثه 22 بهمن را رد می کنم
خبرنگار درباره حادثه 22 بهمن سال گذشته در حرم حضرت معصومه هنگام سخنرانی لاریجانی رییس مجلس نیز از آیت الله مصباح یزدی سوال کرده و پرسیده است: عده ای سعی کردند، القا کنند که این نتیجه تحرکات موسسه امام خمینی و برخی شاگران آیت الله مصباح بوده است.
مصباح یزدی در این باره گفته است: من به واسطه یکی از دوستان به آن کسی که مورد اهانت قرار داده بودند، پیغام دادم که والله العلی العظیم من از این موضوع هیچ اطلاعی نداشتم.
همین اندازه می دانستم که آن روز مثل هر سال بناست راهپیمایی و سخنرانی باشد و از داخل موسسه هم به عنوان کار موسسه و از منسوبین بنده هم هیچ دخالتی نداشته است؛ اما بالاخره این موسسه یک دانشگاه است، ما بیش از هزار دانشجو داریم حالا یک دانشجو هم رفته شعار داده یا نداده به ما چه ربطی دارد؟ من که نمی توانم همه دانشجوها را کنترل کنم یا مگر هر کاری که می خواهند بکنند از فلانی (آیت الله مصباح) می پرسند؟ حالا هر کسی درست یا غلط هر کاری کرده به ما ربطی ندارد.
آنچه برای بنده یقین است، این است که منسوبین به بنده نه سازماندهی داشته و نه اصلا اطلاعی از این جریان داشتند؛ وقتی هم سر و صدایی راه بیندازند و گزارش و این حرف ها خیلی مایه تاسف است و فقط باید بگویم متاسفم.
اما کار ما هم اینها نیست؛ کار ما مسایل فرهنگی و فکری است. موضع گیری درباره اشخاص چه از آن مهم تر و چه ما دون آن، تا موضوعی به مسایل فرهنگی و اجتماعی ربطی نداشته باشد ما در شان مان نمی بینیم وارد شویم.
** ما شکست خوردیم؟
خبرنگار از مصباح یزدی پرسیده است که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری عده ای شما را مقصر شکست جریان اصولگرایی معرفی می کنند.
وی در پاسخ تاکید کرده است که اگر ورود به انتخابات و فعالیت های سیاسی را با نگاه مادی گرایانه و دنیاگرایانه ببینیم، بله ما شکست خوردیم؛ نه ما بلکه بقیه هم و فقط یک گروه پیروز شدند و البته آن گروه هم باور نمی کرد پیروز شود؛ شرایطی پیش آمد که اینطور شد.
ولی ما اینطور معتقد نیسیتم. ما صرفا برای برنده شدن ظاهری در انتخابات وارد کار سیاسی نشدیم. هدف اصلی ما پیروزی ارزش ها و باورهای اسلامی است که یکی از راه هایش این است که یک رییس جمهوری اصلی که ما تشخصی می دهیم سر کار بیاید.
به زبان امروزی هدف ما احیای فرهنگ مقاومت بود؛ هدف ما این بود که در مقابل گرایش های سازشکارانه دنیاطلبانه و منفعت طلبانه دیگری که وجود داشت و ضعف های زیادی داشتند، ارزش مقاومت قربانی نشود و پیروزی اش هم به این بود که این تفکر نمیرد و مطرح شود و این پیروزی هم حاصل شد.
در انتخابات کاندیداهای متعددی وجود داشتتند که تا آخر با هم رقابت کردند. اگر همه آنها فقط روی مساله تحریم و گرانی و مسایل اقتصادی تکیه می کردند تمام عالم می گفتند آمریکا کاملا پیروز شد، چون اینها دیگر از انقلابشان دست برداشتند و دیگر اسمی از اسلام و انقلاب و ارزش های انقلابی از جمله مقاومت در برابر این زیاده خواهی ها نمی برند.
همه کاندیداها می گفتند گرانی، تحریم، آشتی با همه، اگر قضاوت این بود که نقشه اسرائیل و آمریکا کاملا پیروز شده بود و می گفتند این نفس های آخری است که انقلاب اسلامی می کشد و یک فشار دیگر بیاوریم کارش تمام است.
ما احساس کردیم در چنین شرایطی یک کاندیدایی هم باید باشد که دم از ارزش های انقلابی بزند. حالا رای بیاورد یا نیاورد. اگر رای آورد چه بهتر و اگر نیاورد لااقل یک تریبونی داشته باشد تا در عالم مطرح شود که یکی از کاندیداها برجستگی اش به عنصر مقاومت است و هنوز هم از ارزش های اسلامی دفاع می کند.
طبیعی است که اگر این جریانات عینا تکرار شود، باز هم رفتار ما تکرار خواهد شد و باز هم کاندیدایی را معرفی می کنیم که از ارزش های انقلابی حمایت کند چه پیروز شود چه نشود؛ این خودش یکی از اهداف است؛ اینهایی که دنبال نتیجه هستند اصلا خود این نتیجه است.
همین الان یا کمی عقب نشینی ثابت شد که اینها روز به روز دارند مطمئن می شوند که تحریم ها اثر کرده و بیشتر فشار می آورند؛ اگر این وضع از قبل بود به طور کلی فاتحه ما را می خواندند، تحریم ها را چندبرابر می کردند، هر نوع فشاری را به ما وارد می کردند و با تبلیغاتشان دنیا را پر می کردند که فکر انقلابی شکست خورد و دیگر کسی در ایران توجهی به این تفکرات ندارد؛ حالا ما پیروزیم یا شکست خوردیم؟
** نتیجه با وحدت کاندیداها تغییر نمی کرد
خبرنگار پرسیده، یعنی برجسته کردن این ویژگی ها برای شما موضوعیت داشت؛ یعنی اگر وحدت می شد نتیجه بهتری حاصل نمی شد؟
آیت الله مصباح یزدی پاسخ داده است: به ده ها دلیل - که همان ایام بعد از انتخابات مورد بحث قرار گرفت - مشخص بود که این نتیجه با وحدت کاندیداها هم تغییر نمی کرد.
خبرنگار پرسید است: شما پشیمان نیستید؟ که مصباح یزدی در پاسخ تاکید کرده است:ابدا. هیچ احساس پشیمانی نمی کنم. خدا را شکر می کنیم که فهمیدیم و عمل کردیم و تحت تاثیر جوسازی ها و فشارها و تهمت ها قرار نگرفتیم؛ ولی برخی ها که رای نیاورند احساس خسران زیادی کردند چون همان نتیجه اول (دیدگاه دنیاگرایانه) برایشان اصل بود.
** ادعا نداریم که بی اشتباه هستیم
خبرنگار 9 دی با اشاره به سرسختی و پافشاری آیت الله مصباح یزدی در برابر انتقاداتی که از می شود، پرسیده است: آیا آیت الله مصباح اشتباه نمی کند؟
رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در پاسخ می گوید: ما چنین ادعایی نداریم که اشتباه نمی کنیم.
چه کسی است که اشتباه نداشته است. آقا فرمودند که همه نقطه ضعف دارند ما هم داریم و اگر کسی با منطق ثابت کند که اینجا اشتباه کرده است از او تشکر هم می کنیم و افتخار می کنیم.
** نسبت جبهه پایداری با آیت الله
خبرنگار این هفته نامه نسبت آیت الله مصباح یزدی را با جبهه پایداری و رویکرد این جبهه را جویا شده که وی در پاسخ چنین گفته است:
ما سعی می کنیم جبهه پایداری در همین جهت پیش رود؛ البته جبهه پایداری چند نفر هستند که مدتی است در کنار هم و به دلیل جهات مشترکی که دارند کار می کنند وگرنه سابقه 50 ساله کار تشکیلاتی باهم نداشته اند. طبیعی است تا اینها با هم جوش بخورند و افکارشان در جزئیات به هم نزدیک شود و مسیر واحدی را پیش ببگیرند و نقاط ضعف و قوتشان جرح و تعدیل شود، وقت می برد.
باید با خوسردی و مدارا کم کم مسایل حل شود، نمی شود آنها را با جمعیتی مقایسه کرد که 50 سال سابقه فعالیت سیاسی دارد. از بهترین امتیازها برخوردار بوده و هستند، وقتی آنها هم اشتباه کرده اند، طبیعی است که ما هم بعید نیست اشتباه کنیم.
وی درباره رابطه خود با اعضای جبهه پایداری گفته است: این دوستان برای مشاوره به ما مراجعه می کنند و الا بنده در تصمیم گیری های ابتدایی آنها دخالتی ندارم. مشورت می کنند ما هم نظر می دهیم. از ابتدا آنها آمدند سراغ ما؛ بنده که نرفتم سراغ آنها؛ آنها آمدند که نظر شما چیست ما هم نظراتی داشتیم که ارایه دادیم.